- Sep
- 1,104
- 11,850
- مدالها
- 6
دلنوشته: مهوار
ژانر: عاشقانه
دلنویس: کهکشان
عضو دفتر نظارت ادبی دوم
مقدمه:
عزیز جانم، ای مهوار بی تو زمانه تاریک است. نبضهای زندگیام دیگر از حرکت ایستاده اند و موج چشم انتظاری آرام گرفته است. من خسته، دلتنگ
با کولهباری، حسرتهای خونآلود دلم را به جاده زدهام و در ژرفای این درد بی درمان، زجه از جفای عشق، فریاد میزنم:
- ای مردم، مصدوم عشق نگردید که این درد علاجی ندارد!
ژانر: عاشقانه
دلنویس: کهکشان
عضو دفتر نظارت ادبی دوم
مقدمه:
عزیز جانم، ای مهوار بی تو زمانه تاریک است. نبضهای زندگیام دیگر از حرکت ایستاده اند و موج چشم انتظاری آرام گرفته است. من خسته، دلتنگ
با کولهباری، حسرتهای خونآلود دلم را به جاده زدهام و در ژرفای این درد بی درمان، زجه از جفای عشق، فریاد میزنم:
- ای مردم، مصدوم عشق نگردید که این درد علاجی ندارد!
آخرین ویرایش توسط مدیر: