جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

ضرب‌المثل ضرب‌المثل‌های ایرانی و فارسی (همراه با معنی)

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات کهن توسط NARIYA با نام ضرب‌المثل‌های ایرانی و فارسی (همراه با معنی) ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 3,970 بازدید, 119 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات کهن
نام موضوع ضرب‌المثل‌های ایرانی و فارسی (همراه با معنی)
نویسنده موضوع NARIYA
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط NARIYA
موضوع نویسنده

NARIYA

سطح
3
 
◇سرپرست بخش عمومی◇
پرسنل مدیریت
سرپرست عمومی
مدیر آزمایشی
کاربر ویژه انجمن
Jan
1,938
8,016
مدال‌ها
5
معنی:
داستان این ضرب المثل به این صورت است که بر سفره کریم خان زند، لرزانک (چیزی شبیه به ژله) گذاشته بودند. یکی از نزدیکان گفت: میل بفرمایید. خیلی قوت دارد. کریم خان گفت: این که می‌لرزد. چیزی که خودش را نمی‌تواند نگه دارد، چه طور مرا نگه می‌دارد؟
 
موضوع نویسنده

NARIYA

سطح
3
 
◇سرپرست بخش عمومی◇
پرسنل مدیریت
سرپرست عمومی
مدیر آزمایشی
کاربر ویژه انجمن
Jan
1,938
8,016
مدال‌ها
5
معنی:
وقتی کسی به یک بلائی دچار می‌شود که پیش از آن درباره‌ی آن حرف می‌زده، می‌گویند: ”خیاط در کوزه افتاد
 
موضوع نویسنده

NARIYA

سطح
3
 
◇سرپرست بخش عمومی◇
پرسنل مدیریت
سرپرست عمومی
مدیر آزمایشی
کاربر ویژه انجمن
Jan
1,938
8,016
مدال‌ها
5
معنی:
این ضرب المثل درباره حرف مردم است که هیچ گاه تمام نمی‌شود.
 
موضوع نویسنده

NARIYA

سطح
3
 
◇سرپرست بخش عمومی◇
پرسنل مدیریت
سرپرست عمومی
مدیر آزمایشی
کاربر ویژه انجمن
Jan
1,938
8,016
مدال‌ها
5
معنی:
داستان این مثل از این قرار است که روزی حضرت سلیمان تمام حیوانات و پرندگان را به قصر خود دعوت کرد. سپس سفره‌ای پهن کرد و انواع غذاها به مقدار بسیار بر سفره نهاد. پیش از همه نهنگی سر از آب بیرون کرد و از سلیمان غذا خواست. به امر سلیمان لقمه‌ای در دهانش افکندند، بلعید و باز از سلیمان غذا خواست تا آن که تمام غذا را در دهانش ریختند و او بلعید ولی باز طالب غذا بود. سلیمان از خوراک آن حیوان تعجب کرد و از او پرسید: خوراک تو در هر روز چه قدر است. نهنگ گفت: روزی «سه قورت» و تمام این غذاها که به من دادید نیم قورت بود و هنوز دو قورت و نیمم باقیست.
 
موضوع نویسنده

NARIYA

سطح
3
 
◇سرپرست بخش عمومی◇
پرسنل مدیریت
سرپرست عمومی
مدیر آزمایشی
کاربر ویژه انجمن
Jan
1,938
8,016
مدال‌ها
5
اشاره به موقعیتی دارد که فردی در دعوایی که به او مربوط نبوده ضرر دیده یا در یک دعوای ساختگی، مالی را از دست داده باشد.
 
بالا پایین