با اشاره کارگردان ضبط شروع شد. لبخندی زدم و سعی کردم تمام انرژیم رو به بقیه منتقل کنم.
- سلام بینندگان همیشگیه برنامه تاریخ به وقت لیلی، به آخرین قسمت از فصل دوم خوش اومدین.
به جنگل اشاره کردم و گفتم:
- امروز قراره یکی دیگه از روشهایی که مردم در دوران باستان ازش برای مخفی کردن جواهرات استفاده میکردن، با شما به اشتراک بزارم.
به سمت جنگل قدم برداشتم، صدای پرندهها مثل نغمهای توی گوشم میپیچید و سرسبزی درختان روحم رو نوازش میکرد. با حس خوبی که از این همه زیبایی گرفتهبودم؛ ادامه دادم:
- در امپراطوریهای مختلف، مردم برای گول زدن راهزنان یا مخفی کردن جواهراتی که به عنوان پسانداز نگه میداشتن، این جواهرات رو توی تودههای گلی میزاشتن.
به سنگهای جلو که مثل دودهی آتیش سیاه بودن؛ اشاره کردم و دوربین روی سنگ رفت.
- این تودهها مثل سنگ بودن، یعنی چون به ذهن هیچک.س نمیرسید راه خوبی برای مخفی کردن بود. امروز میخوایم که توی شهر شوشتر نزدیک به قلعه سلاسل هخامنشیان دنبال این سنگها بگردیم، که صددرصد آسون نیست.
خم شدم و دست روی سنگ بزرگی گذاشتم؛ رنگارغوانی داشت و انگار که کهکشانها رو بین رنگهاش مخفی کردهبود.
- اینجا چون نزدیک به قلعه است، میدونم که حتما اینجا پیدا میشه.
اما بین اون همه زیبایی، هیچی نبود. سه چهار تا سنگ دیگه تست کردم، اما نبود. همینطور جلو و جلوتر میرفتم و سنگهای بیشتری رو تست میکردم. به سنگ بعدی ضربه زدم که صدا داخلش پیچید. با خوشحالی به سمت دوربین چرخیدم.
- پیداش کردم.
سنگ رنگخاکستری و مشکی و ابعاد نسبتاً بزرگی داشت. از کیفی که همراهم بود، پیچ گوشتی در آوردم و سنگ رو تراشیدم. روی سنگ سوراخ بزرگی ایجاد شد و یک عالمه سکه ازش بیرون ریخت. سکه رو برداشتم و نگاهی بهش انداختم، از سردار روی سکه مشخص بود مال دوران هخامنشیانه؛ با شگفتی به سمت دوربین چرخیدم.
- سکههای دوران هخامنشیه، شگفت زدهشدم انتظارم بیشتر جواهرات بود.
دستهام رو با خوشحالی به هم کوبیدم و گفتم:
- الان میخوام چندتا عکس ازش بگیرم.
دوربینم رو بلند کردم و دو سه تا عکس از سکه طلا و توده سنگ گرفتم. رنگ سکهها کدر شدهبود و به سختی میتونستی اشکالش رو بخونی، با دست روی یکی از سکهها رو تمیز کردم و سکه رو جلوی دوربین گرفتم و گفتم:
- به این سکهها دَریک می گفتند. همانطور که میبینین؛ نقش روی سکه سردار ایرانیه که در دستش کمان داره. این سکه مربوطه به داریوش بزرگه که برمیگرده به سال ۴۲۰ تا ۴۸۵ سال پیش از میلاد مسیح.
سکه رو چرخوندم و گفتم:
- پشت سکه هیچ طرحی نداره و سکه ناهموار و نامتقارنه چون از قالبی استفاده نمیشده و با چکش بهش ضربه میزدن. جالبیش اینجاست که هیچ ک.س جز خوده داریوش بزرگ حق نداشته سکه بزنه مگه اینکه از داریوش بزرگ اجازه کسب میکرده، در اون صورت فقط میتونستن سکههای نقره بزنن.