موضوع نویسنده

روژان

سطح

0

 

همیار سرپرست فرهنگ و هنر

پرسنل مدیریت

همیار فرهنگ و هنر

ناظر آزمایشی

ناظر ادبیات

طراح آزمایشی

گوینده آزمایشی

فعال انجمن

Aug

2,164

5,335

مدال‌ها

2

• 2025/07/16

• #1

A negative personality trait is a behavior or attitude that harms relationships, limits personal growth, or makes someone unpleasant to be around. These traits can include arrogance, selfishness, dishonesty, or being overly judgmental.​

 

موضوع نویسنده

روژان

سطح

0

 

همیار سرپرست فرهنگ و هنر

پرسنل مدیریت

همیار فرهنگ و هنر

ناظر آزمایشی

ناظر ادبیات

طراح آزمایشی

گوینده آزمایشی

فعال انجمن

Aug

2,164

5,335

مدال‌ها

2

• 2025/07/16

• #2

*** ترجمه ***
ویژگی منفی اخلاقی به رفتاری یا نگرشی گفته می‌شود که به روابط آسیب می‌زند، جلوی رشد فردی را می‌گیرد یا باعث می‌شود دیگران از بودن در کنار فرد ناراحت باشند. این ویژگی‌ها می‌توانند شامل خودخواهی، تکبر، دروغ‌گویی یا قضاوت‌گری بیش ازحد باشند.​

 

موضوع نویسنده

روژان

سطح

0

 

همیار سرپرست فرهنگ و هنر

پرسنل مدیریت

همیار فرهنگ و هنر

ناظر آزمایشی

ناظر ادبیات

طراح آزمایشی

گوینده آزمایشی

فعال انجمن

Aug

2,164

5,335

مدال‌ها

2

• 2025/07/16

• #3

Arrogant /ˈærəɡənt/​

معنی:
متکبر، از خود راضی
مثال:

He was too arrogant to admit he made a mistake.​

اون اون‌قدر متکبر بود که حاضر نشد قبول کنه اشتباه کرده.

 

موضوع نویسنده

روژان

سطح

0

 

همیار سرپرست فرهنگ و هنر

پرسنل مدیریت

همیار فرهنگ و هنر

ناظر آزمایشی

ناظر ادبیات

طراح آزمایشی

گوینده آزمایشی

فعال انجمن

Aug

2,164

5,335

مدال‌ها

2

• 2025/07/16

• #4

Stubborn /ˈstʌbərn/​

معنی: لجباز
مثال:

My little brother is so stubborn, he’d rather miss dinner than say sorry.​

داداش کوچیکم انقدر لجبازه که ترجیح می‌ده گرسنه بمونه ولی معذرت‌خواهی نکنه!

 

موضوع نویسنده

روژان

سطح

0

 

همیار سرپرست فرهنگ و هنر

پرسنل مدیریت

همیار فرهنگ و هنر

ناظر آزمایشی

ناظر ادبیات

طراح آزمایشی

گوینده آزمایشی

فعال انجمن

Aug

2,164

5,335

مدال‌ها

2

• 2025/07/16

• #5

Greedy /ˈɡriːdi/​

معنی:
حریص، طماع
مثال:

Don’t be so greedy leave some cake for others!​

این‌قدر حریص نباش، یه ذره کیک برای بقیه
بذار!

 

موضوع نویسنده

روژان

سطح

0

 

همیار سرپرست فرهنگ و هنر

پرسنل مدیریت

همیار فرهنگ و هنر

ناظر آزمایشی

ناظر ادبیات

طراح آزمایشی

گوینده آزمایشی

فعال انجمن

Aug

2,164

5,335

مدال‌ها

2

• 2025/07/16

• #6

Jealous /ˈdʒeləs/​

معنی: حسود
مثال:

She gets jealous when her friends hang out without her.​

وقتی دوستاش بدون اون بیرون می‌رن، حسودی می‌کنه.

 

موضوع نویسنده

روژان

سطح

0

 

همیار سرپرست فرهنگ و هنر

پرسنل مدیریت

همیار فرهنگ و هنر

ناظر آزمایشی

ناظر ادبیات

طراح آزمایشی

گوینده آزمایشی

فعال انجمن

Aug

2,164

5,335

مدال‌ها

2

• 2025/07/16

• #7

Lazy /ˈleɪzi/​

معنی: تنبل
مثال:

He’s too lazy to take out the trash even when it’s overflowing.​

اون اون‌قدر تنبله که حتی وقتی سطل آشغال پره هم نمی‌بره بیرون!

 

موضوع نویسنده

روژان

سطح

0

 

همیار سرپرست فرهنگ و هنر

پرسنل مدیریت

همیار فرهنگ و هنر

ناظر آزمایشی

ناظر ادبیات

طراح آزمایشی

گوینده آزمایشی

فعال انجمن

Aug

2,164

5,335

مدال‌ها

2

• 2025/07/16

• #8

Moody /ˈmuːdi/​

معنی: دمدمی‌مزاج، زود عوض‌شدن اخلاق
مثال:

She’s so moody; one minute she’s laughing, the next she’s yelling.​

اون خیلی دمدمیه؛ یه لحظه می‌خنده، لحظه بعد داد می‌زنه.

 

موضوع نویسنده

روژان

سطح

0

 

همیار سرپرست فرهنگ و هنر

پرسنل مدیریت

همیار فرهنگ و هنر

ناظر آزمایشی

ناظر ادبیات

طراح آزمایشی

گوینده آزمایشی

فعال انجمن

Aug

2,164

5,335

مدال‌ها

2

• 2025/07/16

• #9

Rude /ruːd/​

معنی: بی‌ادب
مثال:

It’s rude to interrupt someone while they’re talking.​

وسط حرف کسی پریدن بی‌ادبیه.

 

موضوع نویسنده

روژان

سطح

0

 

همیار سرپرست فرهنگ و هنر

پرسنل مدیریت

همیار فرهنگ و هنر

ناظر آزمایشی

ناظر ادبیات

طراح آزمایشی

گوینده آزمایشی

فعال انجمن

Aug

2,164

5,335

مدال‌ها

2

• 2025/07/16

• #10

Selfish /ˈselfɪʃ/​

معنی: خودخواه
مثال:

He’s too selfish to share his toys with his little sister.​

اون انقدر خودخواهه که اسباب‌ بازی‌هاش رو با خواهر کوچیکش شریک نمی‌شه.