جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

متفرقه حرف دلت را بگو:)

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تعامل ادبی توسط Kiana' با نام حرف دلت را بگو:) ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 56,486 بازدید, 2,093 پاسخ و 9 بار واکنش داشته است
نام دسته تعامل ادبی
نام موضوع حرف دلت را بگو:)
نویسنده موضوع Kiana'
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Tahi

سایه مولوی

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
986
14,423
مدال‌ها
2
با تمام وجودمان گناه کردیم و خدا
نه نعمت‌هایش را از ما گرفت و نه گناهان‌مان را فاش کرد
فکر کن اگر بندگی‌اش را می کردیم برایمان چه می‌کرد؟
 

Tahi

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jun
541
5,371
مدال‌ها
2
با تمام وجودمان گناه کردیم و خدا
نه نعمت‌هایش را از ما گرفت و نه گناهان‌مان را فاش کرد
فکر کن اگر بندگی‌اش را می کردیم برایمان چه می‌کرد؟
خدا خیلی صبوره ما متاسفانه عجله داریم برای زندگی و خیلی جاها بهش اعتماد نمی‌کنیم
 

سایه مولوی

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
986
14,423
مدال‌ها
2
در راهی قدم گذاشت به عقب که برگشت در کنار رد پای خودش رد پای دیگری دید از خدا پرسید: این دیگه رد پای کیه؟
جبرئیل جواب داد: اون رد پای خداست که در تمام مدت پا به پای تو آمد و حتی یک لحظه‌ هم تنهایت نگذاشت.
این حرف کافی بود تا عشق به خدا بیشتر از قبل در قلبش بجوشد. باز هم رفت و این‌بار که به عقب برگشت تنها یک رد پا دید ناامید و ناراحت پرسید: پس رد پای دیگه چی‌شد؟ نکنه خدا من رو رها کرده؟
جبرئیل این‌بار پاسخ داد:نه، خدا هرگز بنده‌هاش رو رها نمی‌کنه؛ خدا این‌بار در تمام طول مسیر تو رو در آغوش گرفته بود.
کاش ما هم یاد بگیریم گاهی سکان زندگیمون رو به دست خدا بسپاریم و مطمئناً از این‌کار پشیمون نخواهیم شد.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,497
7,950
مدال‌ها
4
*-من.. من دیگه نمی‌کشم!
یعنی.. نمی‌دونم چجوری بهت بگم..
پاهام برای ادامه دادن نایی ندارن( ؛
قلبم کُند می‌زنه و نفس‌هام تنگ شدن.
احساس می‌کنم بینِ مرگ و زندگی گیر کردم..
سردرگمم، تکلیفم با خودم مشخص نیست.
ببین! جونم به لبم رسیده.
دلم می‌خواد بالا بیارم اما.. نمی‌شه!
کاش تموم می‌شدن این کابوسای واقعی🥀( :
 

سایه مولوی

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
986
14,423
مدال‌ها
2
نگران فردایت نباش
خدای دیروز و امروز خدای فردا هم هست.
ما یکبار است که زندگی می‌کنیم اما او بی‌زمان است که خدایی می‌کند.
اعتماد کن به خدایی‌اش‌.
 

Tahi

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jun
541
5,371
مدال‌ها
2
مقایسه کردن زندگی خودتون با بقیه اصلا درست نیست، ما حتی اگه صد بار هم به دنیا میومدیم و زندگی های مختلف تجربه می‌کردیم بازهم مشکلات وجود داشتن ما هیچ وقت نمی‌تونیم همه‌ی چیزهایی که می‌خوایم رو باهم به دست بیاریم پس بهتره از همین زندگی که الان داریم لذت ببریم
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,497
7,950
مدال‌ها
4
در جاده‌ی مه‌آلود، کسی در پی نیست
آغوش سکوت، واژه‌ بی‌اعتماد
پنهان شدم میان نگاه‌های مبهم
دلم کوک شب است، اما صدایش نیامد
 

آراد

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
695
9,205
مدال‌ها
2
یہ " روزهایے " هست ...
" دلت " مے گیرد ...
از نزدیڪ ترین " آدمهاے " زندگے ات ...
همان هایے ...
ڪہ با " دنیا " هم عوضشان نمے ڪنے ...
سخت است ...
بفهمے ...
عزیزترین " ڪسانت " مے رنجانند ...
" تو " را ...
همان هایے ...
ڪہ دم از " معرفت " مے زنند ...
یہ روزهایے مے فهمے ...
ڪہ چقدر ...
میان این همہ " آشنــا " ...
" غــــریبـه اے! .
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
 
بالا پایین