ROKH
سطح
3
سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
سرپرست کتاب
تدارکاتچی انجمن
همیار سرپرست عمومی
مدیر تالار نقد
ویراستار انجمن
گرافیست انجمن
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
- May
- 1,252
- 4,979
- مدالها
- 8
***
پایم که به برآمدگیِ ریزی در پیادهرو گیر میکند، سخنِ یکی از عزیزانم به جلوی ذهنم میجهد: «اوایل که یکی میخری، فکر میکنی به خود مسلطی و نیاز چندانی به آن نداری، اما اینها همه در حد فکر چرندی باقی میماند. کمکم که به کارهای روزمره نفوذ کند، روی سنگی هم بلغزی، چنان آزردگی خاطری پیدا میکنی که ناخودآگاه سیگاری بیرون میآوری.» آیا من نیز از این قاعده مبرا* نبودهام؟ رقص دُخانِ* حریرگون و ظریف زیر نور رو به غروب، مهر حکم ناگواری را بر گلویم میکوبد.
*مبرا: پاک، منزه، رها از اتهام
*دخان: دود
پایم که به برآمدگیِ ریزی در پیادهرو گیر میکند، سخنِ یکی از عزیزانم به جلوی ذهنم میجهد: «اوایل که یکی میخری، فکر میکنی به خود مسلطی و نیاز چندانی به آن نداری، اما اینها همه در حد فکر چرندی باقی میماند. کمکم که به کارهای روزمره نفوذ کند، روی سنگی هم بلغزی، چنان آزردگی خاطری پیدا میکنی که ناخودآگاه سیگاری بیرون میآوری.» آیا من نیز از این قاعده مبرا* نبودهام؟ رقص دُخانِ* حریرگون و ظریف زیر نور رو به غروب، مهر حکم ناگواری را بر گلویم میکوبد.
*مبرا: پاک، منزه، رها از اتهام
*دخان: دود