- Jul
- 197
- 1,267
- مدالها
- 2
دوباره باران در خیابان، من هنوز هم خاطرات تو را دارم، نکند خوابی! من و بیتابی، هر شب و هر روز را با یاد تو سر کردم، هنوز هم عکسهایت را درون اتاقم دارم، با این که تازه دیدمت؛ انگار یک عمر با من هستی، انگار میخواهی با آن نگاهت اسم من را فریاد بزنی، چشمهایت با من غریبه نیست، یک تیکه از خود من است، دلم با نفسهایش برای تو پر میزند.