جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

متفرقه حرف دلت را بگو:)

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تعامل ادبی توسط Kiana' با نام حرف دلت را بگو:) ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 61,539 بازدید, 2,230 پاسخ و 9 بار واکنش داشته است
نام دسته تعامل ادبی
نام موضوع حرف دلت را بگو:)
نویسنده موضوع Kiana'
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ریحانا۲۰

MAHVIN*

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
255
3,086
مدال‌ها
2
اگر جهنم اون دنیاست
پس چرا اینجا می‌سوزیم!
خدای نان و آب، حضرت عشق. عالیجناب وفا ومعرفت
الهه زیبایی سخاوت بخشش
اکسیر زندگی... وحیات
تو بگو حکمتش چیست؟
توبرایم دوباره نغمه بخوان
نغمه های پنج گانه وشش گانه
توبرایم نجواکن دوباره عارفانه
بگزار دوباره نوشته هام بشود عاشقانه...
 

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
361
2,429
مدال‌ها
2
هار بار اومدم زیر تیغ
دندون گرگا رو کشیدم و ساختم سی*ن*ه ریز باش
حواست جمع اگه پیله شی
کلمه هام مثل تیر میان تو مسیر گیجگاهت
یه رپکن همیشه میزنه حرفش رو یه راست
یا دست میده باهات یا میده فرقت رو یه چاک
بیا اینجا شب یه تک پا شهر من رو ببین
بعد برو کشکت و بساب
اینجا نمیبینه تو رو چشم کور عدالت
جا زوزه گرگ ها میشنوی زوزه آدم
خیابون نیست خونه خالت
توی یه ثانیه میجوونت نه توی یه ساعت
باید تهش برید حتی از خانواده
وقتی توی این وضعیت مخم هر روز به * عه
رپ چی داره واسه یه رپکن ساده
همه میگن برو پی نون و خربزه آبه
من‌ دیگه نیستم فاز غصه زیاد
دق و دلی هام و می‌کوبم با مشت به دیوار
شهر ما شهر عقده ای هاست
اینجا سیل میاد با دعای گربه سیاه
تو هم تگری میزدی یه روز جام بودی اگه
وقتی هر چی که رو مخه باز تو دیدمه
بیست چهاری می‌میکننت بازجویی همه
ولی کسی نداره یه روده راست تو شکمش
از همه شون تا بیخ کندم
چون هرکی اومد دلم و آتیش زد و رفت
میگی چرا تنهام همیشه
چون لاتیش پر تره و لاشیش کمتر
از همه شون تا بیخ کندم
میدونستم چی ان ولی تا این حد نه
زندگی فرمش همینه
هر ور رو بچسبی باز یه جاییش لنگ هست
سر بالام نیست سرم تو لکم
تا روزی که بره تنم تو کفن
اگه همه چیم رو هم بگیرن
باز جنم تو من هست
اینجا هیچکی زیر پر و بالم و نگرفت
اما تا دلت بخواد زدن تو پرم
تو که خبر از دور نداری
نمیدونی داره میگذره توم شبا چی و
رفتم پیش دکتر باهاش حرف زدم
قرار بود من خوب بشم اون روانی شد
چیه گرخیدی چرا؟
لا پر قو بار اومدی و پز میدی به ما
ببین هیچکی دوست نداره راه کج بره
شما لیز نمیخوری چون سر نیست زیر پات
من‌ هرچی دارم و توانش رو دادم
شاهد حرفم کاغذ های چروک و مچاله ان
بگو جام بودی داشتی وجودش رو یا نه
مجبورم مشکوک باشم
وقتی همه صد رو دارن
نمیخوام خیلی چیزا رو بدونم
چون رفیق هام رو بیشتر از حقیقت دوست دارم
مثل باد از جلو چشم هام لحظه ها میره
هنوز هم کسی نمیفهمه پشت خنده هام چیه
یه روز از روی این صحنه پرده ها میره
تف تو همه رفتارتون که صحنه سازیه
رسیدیم پاییز ۱۴۰۴
ترکیب قلم و صدام و کاغذ
بیت خشی ازم خواب شب رو دزدید
نمیشه ببندم چشم هام رو راحت
 

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
361
2,429
مدال‌ها
2
این آخرین لحظه توی قابم کمین کن بگیر
منو از خودم تا که رها شم شبیه مرده
تو این همه نقطه چی بود بی انتها جملگی
شهامت بعد عشق رقابت بعد بزدلی
من‌ چی ام خطر؟
کل نامم همین شد ببین
نقابم خمیده و له
زیر پامم زمین مرده
چی بود دستاورد دستامون تو پوچی؟
زخم حنجره و فریاد فروشی
من‌ هنوز آتیش مذابم و مستم
شما که هیچ تا گناه من و خط زد
انزوا شد شروع هزار توی جریان
درا وا شد همین در اتاقمو بستم
اونطرف در کلی پاشیده در انتظار آزادی
تو آستین زمان به شعبده
من‌ فریاد کشیدم کافیه لباس
با تیغ کلام زدم تو آستین جهان
همون لحظه ها که نمی‌گیرشون
وقتی کارد واقعه تا د میره فرو
مرگ اول لمس ریزش بناها بود
مرگ دوم وقتیه که بنویسیشون
تو غرورم و دوست نداری واسه تیغ جنجالام
نفس تو حبس کن تو سی*ن*ه کنار چیره دستا صاف واستا
کی به دریا سد زد؟ گفتم این و محکم
هرچی آجر بریزه منم می‌کشم بالا
من‌ قانون و رعایت نکردم شبیه سرفه
همه ویروس شهر و کشیدم از عمقش
تو عفونت مرگم همه پرده شب شد رنگ
هر تهدیدی روی من یه طرح شکست خورده است
هرگز اجبار رو همیشه دستم
مرگ سازه ها بود بعد دریچه قلبم
پیروز شدم تو زمین شکستم
تا شکست عقلم زیر اندیشه مستم
من‌ آواز شدم حقیقت یار بی وصال
حاصل پارگی دار
زور جاذبی که پامو
از تو عابری که راه می‌رفت
روخوابی بی مثال
کشید به سمت سیاه چاله ای که وا شد
تو شاهراه رسیدن به معجزه‌ی تو
خالی ترین خالی می‌شد مومن به پر ترین
خالی از هر معجزه بریم
واسه تصویری از عمر
وا کن عمق لنزتو
جاده تو پیچ بد گم شد
دامنه از شیر شب پر
طوفان رسید زن شد
زن شدی تو تو ناگهان من شد
کات
نگاهت روشن بود
خنده تو بی نظیرترین وطن بود
دست کشیدی روی گونه ام
کشیدی ترمز جنونم رو
کات
کودکی درحال بازیه
طبیعت خوشحاله از شکار قافیه
ما شدیم شعر بداهه جبر و زندگی
من‌ چشامو بستم تو فکرم آزادیه
کات
قول میدم ترک میکنم
تو همون پاییزای زرد
زرد میشدم
آخرین روز ترک با آرامش
تو ایستادی دم در آسایشگاه
کات
پنجره‌ی قاب خالیه
تکون رو تاب خالیه
زردی نیمی از حیاط رو گرفته
این پاییز عجب اشغالیه
کات
بطری از روی میز قل خورد
قل خورد
قل خورد
قل
قل
قل
مردی از روی صندلی یهو ول شد
رو زمین
کات
 

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
361
2,429
مدال‌ها
2
دارم تو مشتم همونقدر که تونستم بکارم
روی رد پات نه روی رد پامم
کسی نمیدونه توم شکسته یا نه
یه روز مات اخلاقمن
یه روز برج زهر مارم
سرم به یه چی گرمه حواسم به یه چی
هیچکی به ما حال نداد قبل دادن رسید
تو دل آدما هوا پسه رفیق
فرق می‌کنه نرسی یا نزارن برسی
آخ اگه خدا میذاشت بشینم جاش
اگه یکی ده تا چاله داشت یه رفیقم داشت
اگه یکی خواب و بود و حقشو کسی برداشت
صبح نشده حقشو میذاشتم کف دستاش
من‌ از یاد رفته ها رو یادم میمونه
یادم میموند اونکه تنها پشتوانش یه یا علی بود
گریه نمی انداختم کسیو بخندیم ما بقیمون
رو پیشونی یتیم می‌نوشتم با پا نرین روش
اما این پایین من یه آدمم فقط
که از سگ هار ترم و هیچ جا نبستنم
قید دیدن ظلم و واسه دل مادرم زدم
والا دو تا چشم دارم باز تر از یقم
اما تو بی وجود وقتی از همه
انتظار جرئت داری خودت امنه سنگرت
زندگی مال اونه که از همه دست به سر تره
به من اعتماد نکن اگه تسبیح دستمه
با اینکه روشنه شبت پر از امیده
خورشید قلب تو هنوز نورش امیده
میخوای خدا بیاد پیشت بشینه و بشنوه حرفا تو
دوست داری به بارون بگی بباره و بشوره در داتو
آخ اگه خدا میذاشت بشینم جاش
نمیذاشتم یکی بیاد یه ریز از اشکاش
اگه کسی از ته دل صدام می‌کرد
میگفتم هر چی میخواد و بریزم پاش
نمیذاشتم واسه ی پای لنگ سنگ
میذاشتم واسه هر رفتنی یه راه برگشت
تا وقتی که میدونم تهش جداییه
نمیذاشتم آدما شن عاشق اصلا
حیف که من نیستم جای تو الان
بم میگن بخونم واسه تو نماز
یکی میره چند تا پله بالا
و بهم میگن باید بشینم پای صحبتهاش
من‌ خیلی وقته کم آوردم
شاید من فقط باختم و همه بردن
شاید نمی‌خواستم بگیرم سهم تو من
اما موقع گرفتن حق خودم خفه شدم
بودم و بهم میگفتن نبودی تو
موندم و بهم میگفتن نمون دیگه
شاید درست نشه ولی بالاخره
یه روز همه‌ی اینا میدونم تموم میشه هه
ای دانای عالم
میدونم هیچکی ندیدتت تا حالا یه بار هم
اما میشم به چند متری نزدیک
وقتی بالای دارم...
منو خیلی چیزا میکشید عقب
انگار به ته یه میخ گیره پیراهنم
انگار یه عمره هر دیقه آمپول بی حسی زدم
این وسط نمیدونم دارم از جیب کی طلب
اشکت و در نیارم اشک بچه ام میاد
اشک بچه ام بیاد اشک من در میاد
من‌ زدم از جیبام چون صد دفعه میشمرم
هر صد دفعش کم میاد می‌برم نه زیاد
حالا که خدا خوبه
حالا که دنیا لامه
حالا که رو ایران زدن حراج فوقالعاده
حال بد تو حال خوشی داره
بچه‌ی من شب جای بچه‌ی تو میخوابه
هیچ وقت نخواستم اینی شم که الان شدم
چقدر من و از من در آوردن این دورو برا
شاید هیچ وقت از من خیری نبینی
اما میخوام یه زندگی خوبو برات
 

MAHVIN*

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
255
3,086
مدال‌ها
2
دارم تو مشتم همونقدر که تونستم بکارم
روی رد پات نه روی رد پامم
کسی نمیدونه توم شکسته یا نه
یه روز مات اخلاقمن
یه روز برج زهر مارم
سرم به یه چی گرمه حواسم به یه چی
هیچکی به ما حال نداد قبل دادن رسید
تو دل آدما هوا پسه رفیق
فرق می‌کنه نرسی یا نزارن برسی
آخ اگه خدا میذاشت بشینم جاش
اگه یکی ده تا چاله داشت یه رفیقم داشت
اگه یکی خواب و بود و حقشو کسی برداشت
صبح نشده حقشو میذاشتم کف دستاش
من‌ از یاد رفته ها رو یادم میمونه
یادم میموند اونکه تنها پشتوانش یه یا علی بود
گریه نمی انداختم کسیو بخندیم ما بقیمون
رو پیشونی یتیم می‌نوشتم با پا نرین روش
اما این پایین من یه آدمم فقط
که از سگ هار ترم و هیچ جا نبستنم
قید دیدن ظلم و واسه دل مادرم زدم
والا دو تا چشم دارم باز تر از یقم
اما تو بی وجود وقتی از همه
انتظار جرئت داری خودت امنه سنگرت
زندگی مال اونه که از همه دست به سر تره
به من اعتماد نکن اگه تسبیح دستمه
با اینکه روشنه شبت پر از امیده
خورشید قلب تو هنوز نورش امیده
میخوای خدا بیاد پیشت بشینه و بشنوه حرفا تو
دوست داری به بارون بگی بباره و بشوره در داتو
آخ اگه خدا میذاشت بشینم جاش
نمیذاشتم یکی بیاد یه ریز از اشکاش
اگه کسی از ته دل صدام می‌کرد
میگفتم هر چی میخواد و بریزم پاش
نمیذاشتم واسه ی پای لنگ سنگ
میذاشتم واسه هر رفتنی یه راه برگشت
تا وقتی که میدونم تهش جداییه
نمیذاشتم آدما شن عاشق اصلا
حیف که من نیستم جای تو الان
بم میگن بخونم واسه تو نماز
یکی میره چند تا پله بالا
و بهم میگن باید بشینم پای صحبتهاش
من‌ خیلی وقته کم آوردم
شاید من فقط باختم و همه بردن
شاید نمی‌خواستم بگیرم سهم تو من
اما موقع گرفتن حق خودم خفه شدم
بودم و بهم میگفتن نبودی تو
موندم و بهم میگفتن نمون دیگه
شاید درست نشه ولی بالاخره
یه روز همه‌ی اینا میدونم تموم میشه هه
ای دانای عالم
میدونم هیچکی ندیدتت تا حالا یه بار هم
اما میشم به چند متری نزدیک
وقتی بالای دارم...
منو خیلی چیزا میکشید عقب
انگار به ته یه میخ گیره پیراهنم
انگار یه عمره هر دیقه آمپول بی حسی زدم
این وسط نمیدونم دارم از جیب کی طلب
اشکت و در نیارم اشک بچه ام میاد
اشک بچه ام بیاد اشک من در میاد
من‌ زدم از جیبام چون صد دفعه میشمرم
هر صد دفعش کم میاد می‌برم نه زیاد
حالا که خدا خوبه
حالا که دنیا لامه
حالا که رو ایران زدن حراج فوقالعاده
حال بد تو حال خوشی داره
بچه‌ی من شب جای بچه‌ی تو میخوابه
هیچ وقت نخواستم اینی شم که الان شدم
چقدر من و از من در آوردن این دورو برا
شاید هیچ وقت از من خیری نبینی
اما میخوام یه زندگی خوبو برات
نویسنده؟
 

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
361
2,429
مدال‌ها
2

MAHVIN*

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
255
3,086
مدال‌ها
2
پنجره‌ی باران خورده‌ات را باز کن...
چند سطر باران...
چشمهایم را ببین که هوایت دیوونه شان کرده...
دلم برایت تنگ است...
 
بالا پایین