جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی آموزش فانتزی‌نویسی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ژانر ها توسط Melina Whirlwind با نام آموزش فانتزی‌نویسی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 915 بازدید, 21 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته ژانر ها
نام موضوع آموزش فانتزی‌نویسی
نویسنده موضوع Melina Whirlwind
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MHP
موضوع نویسنده

Melina Whirlwind

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
273
784
مدال‌ها
4
معرفی ژانر فانتزی
pic_fan_1.jpg

ادبیات فانتزی، یک‌گونه‌ ادبی است که در آن از جادو و دیگر اشکال فراطبیعی، به عنوان عنصر اولیه طرح و توطئه، درونمایه یا فضای داستان استفاده می‌شود. در این سبک، قواعد و قوانین فیزیکی و طبیعی زیر پا گذاشته می‌شود و موجودات ناموجود تصویر می‌شوند. این نوع ادبی معمولا شامل حوادث خارق‌العاده و موجودات خیالی است. ویژگی اصلی ادبیات فانتزی، داشتن عناصر خیالی در فضایی خاص است؛ فضایی که منطق و قوانین خاص خود را دارد که متفاوت با منطق عادی است و داستان آن قوانین را نمی‌شکند.

در این ساختار، هر مکانی برای عناصر خیال‌پردازی ممکن است، شاید این مکان مخفی باشد یا در جهان ظاهرا واقعی ما رخنه کرده باشد یا شاید کاملا در دنیایی خیالی رخ بدهد. در هر اثری، عناصر نه فقط باید از قوانین پیروی کنند بلکه به دلیل انسجام طرح و توطئه، داستان باید شامل محدودیت‌هایی باشد تا به قهرمانان و تبهکاران داستان اجازه بدهد با هم بجنگند. عناصر جادویی باید بی‌قید و بند استفاده نشوند وگرنه ساختار داستان از بین می‌رود.

با این که ادبیات فانتزی به شکل مدرن کمتر از 2 قرن عمر دارد، در ادبیات کهن می‌توان ردپای آن را یافت. عناصری که این‌گونه ادبی و زیرگونه‌های آن را ساختند احتمالا با حماسه گیلگمش و اولین نوشته‌های بشر آغاز می‌شوند که بخشی از بزرگ‌ترین و مشهورترین آثار ادبیات جهان هستند.
 
موضوع نویسنده

Melina Whirlwind

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
273
784
مدال‌ها
4
فانتزی‌های جدید

با این‌که خیلی‌ها ادبیات فانتزی را خاص بچه‌ها می‌دانند، اما این گونه بعدها به ادبیات بچه‌ها راه پیدا کرد. چون برای کودکان و نوجوانان فانتزی جذاب است، نویسندگانی که تمایل داشتند در این‌گونه ادبی بنویسند، وادار شدند اثرشان را با خیالپردازی کودکان تطبیق بدهند. مثلا ناتانیل هاوثورن کتاب‌های بسیاری نوشت که به فانتزی تمایل داشتند، اما در کتاب شگفت‌انگیز برای پسرها و دخترها که برای کودکان و نوجوانان بود کاملا به این سبک نوشت. تا چند سال، این باعث شده بود که بسیاری از کارهای خیالپردازی، حتی ارباب حلقه‌ها در ادبیات کودکان طبقه‌بندی شود.


فانتزی دنیای خودمان

در 1950 ادبیات «شمشیر و جادوگری» خوانندگان زیادی پیدا کرده بود، زیرا کتاب‌های «کنان بربر» نوشته رابرت ای. هووارد و ال. اسپراگ دی کمپ و «فافرد و موشگیر خاکستری» نوشته فریتز لایبر به موفقیت بسیاری دست یافته بود، اما ظهور خیالپردازی والا و بیشتر از همه محبوبیت‌ «هابیت» و «ارباب حلقه‌ها» اثر جی. آر.آر تالکین در دهه 60 میلادی، فانتزی را وارد ادبیات اصلی کرد. مجموعه‌های دیگر مثل «سرگذشت نارنیا» نوشته سی اس لوئیس و «دریا ـ زمین» نوشته اورسلا لوگویین، به محبوبیت این‌گونه استحکام بخشید.

حالا محبوبیت این‌گونه ادبی در قرن 21 هم ادامه پیدا کرده و پرفروش بودن کتاب‌های هری ‌پاتر نوشته‌ جی. کی. رولینگ این را نشان می‌دهد. چندین برداشت سینمایی از کتاب‌های فانتزی هم در دوران ما به موفقیت‌های خیلی زیاد دست یافتند که از همه مشهورتر سه‌گانه ارباب حلقه‌ها به کارگردانی پیتر جکسون است.
 
موضوع نویسنده

Melina Whirlwind

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
273
784
مدال‌ها
4
چرا فانتزی می‌خوانیم؟

چرا جوان‌های نسل سومی، به این‌گونه ادبی علاقه ویژه‌ای دارند و آن را با جدیت دنبال می‌کنند؟ این سوالی است که از خود شما پرسیده‌ایم و این طور جواب شنیده‌ایم:
«این‌که می‌توانیم از مصیبت‌های زندگی واقعی دور شویم و برای چند لحظه این دنیا را ترک کنیم و برویم در یک دنیای دیگر، به نظر من واقعاً لذتبخش است. کتاب‌های فانتزی موضوع‌های جدیدتری نسبت به کتاب‌های معمولی دارند و کلا هیجانشان بیشتر است.» یکی دیگر از نسل سومی‌ها هم گفته: «من شخصا فانتزی می‌خوانم، چون در داستان‌های فانتزی تخیل بیشتری به کار گرفته می‌شود، دنیای جدید و متفاوتی ترسیم می‌شود با ساکنان جدید، اتفاق‌های متفاوتی می‌افتند و شخصیت‌ها، موجودات و چیزهایی در داستان‌های فانتزی وجود دارند که ما انتظار نداریم هر روز دور و بر خودمان ببینیمشان. فکر می‌کنم همین ایده‌های جدید هستند که ما را جذب می‌کنند. ایده‌های جدیدی که ذهن ما را از یکنواختی جدا می‌کنند! من ترجیح می‌دهم به جای این که داستان‌های عاشقانه‌ای را بخوانم که می‌دانم آخرشان چه می‌شود (یا به هم می‌رسند یا نه دیگه!) داستانی را بخوانم که نتوانم آخرش را پیش‌بینی کنم.»

اما اگر اهل مرور کتاب‌های قدیمی‌تان هستید، ممکن است شما هم دچار مشکل این دوست‌تان بشوید: «به نظر من یکی از خوبی‌های کتاب‌های فانتزی این است که هیچ محدودیتی برای نویسنده وجود ندارد، یعنی نویسنده هر چه دلش می‌خواهد، می‌نویسد و کاری به قانون طبیعت ندارد. تنها مشکل اینجور کتاب‌ها از نظر من این است که خواندن مجدد آنها آن هیجان اولیه را به دنبال ندارد. البته شاید برای بعضی‌ها دوره کردن کتاب‌های فانتزی جالب باشد، اما برای من که یکی از طرفداران کتاب‌های فانتزی هستم، جذابیتی ندارد.»
 
موضوع نویسنده

Melina Whirlwind

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
273
784
مدال‌ها
4
از زمان طلوع فانتزی در قرن بیست میلادی این سبک به چند زیر شاخه تقسیم شده است:
تاریخ موازی:
تاریخ موازی نوعی از ادبیات خیالی است که در دنیایی به وقوع می‌پیوندد که تاریخش با تاریخ شناخته شده تفاوت دارد. این سبک این سوال را مطرح می‌کند: «اگر تاریخ به گونه‌ای دیگر رخ می‌داد چه می‌شد؟»

بیشتر کارهای تاریخ موازی بر اساس رخدادهای واقعی تاریخ استوار هستند؛ اما موضوعات سیاسی، اجتماعی و صنعتی به گونه‌ای دیگر ادامه می‌یابند.

اگر چه اکثر تاریخ‌های موازی زیر سبک علمی‌تخیلی تلقی می‌شوند، اما بعضی از آن‌ها که با جادو و موجودات جادویی سر و کار دارند به عنوان فانتزی طبقه‌بندی می‌شوند. ویژگی مهمی که آن را از فانتزی تخیلی و فانتزی معاصر جدایی می‌بخشد این است که این نوع از ادبیات فانتزی، هم تفاوت‌ها و هم پیوستگی‌هایی با تاریخ و جغرافیا دارد.

فانتزی بنگزی:
فانتزی بنگزی به نام «جان کدریک بنگز» نام‌گذاری شد که کارهایش در مورد وقایع پس از مرگ افراد معروف بود. این زیر سبک همان گونه که از جمله‌ی پیشین پیداست به وقایع پس از مرگ می‌پردازد.



فانتزی مضحک:
این زیر سبک ایده‌های مذکور و همچنین ایده‌های خارج از سبک را در روشی نوین به سخره می‌گیرد. فانتزی مضحک از نظر لحن و سبک خنده‌دارش در مقابل فانتزی غلیظ قرار می‌گیرد که از نظر سبک بسیار جدی و خشن است. «رنگ جادو» نوشته‌ی «تری پرچت» در این زیر سبک طبقه‌بندی می‌شود.

فانتزی معاصر:
فانتزی معاصر شامل داستان‌هایی می‌شود که در دنیای معاصر و واقعی اتفاق می‌افتد و در آن جادو و موجودات جادویی وجود دارد. تمام عناصر فانتزی باید در این دنیای وجود داشته باشد یا به زور وارد شود. داستان‌هایی که در آن‌ها شخصیت‌ها از دنیای واقعی بدون هیچ جادویی به دنیای تخیلی می‌روند به عنوان فانتزی غلیظ شناخته شده‌اند. همچنین عناصر جادویی در این دنیاها باید به گونه‌ای باشد که از دید مردم مخفی بماند. در غیر این صورت داستان به تاریخ موازی تبدیل می‌شود.

از معروف‌ترین داستان‌ها در این زیر سبک می‌توان هفت گانه «هری پاتر» را نام برد.

فانتزی اهریمنی:
فانتزی اهریمنی زیر سبکی است با عناصر سبک ترس؛ اما در دنیایی به وقوع می‌پیوندد که زمان و مکانش به فانتزی غلیظ و شمشیر و جادو شباهت دارد. فانتزی اهریمنی با جرأت‌تر می‌باشد و وحشیگری‌ در آن از جایگاه خاصی بر خوردارند. ترس به صورتی ماوراطبیعه به تصویر کشیده می‌شود و لزوماً در دنیای مخصوص خودش اتفاق نمی‌افتد.

به طور کلی‌تر فانتزی اهریمنی می‌تواند مترادفی برای سبک ترس ماوراطبیعه باشد. برای مثال داستانی در مورد یک مومیایی یا خون آشام که از مرگ برمی خیزد، به عنوان فانتزی اهریمنی یا ترس ماوراطبیعه شناخته می‌شود. در حالی که داستانی در مورد جنایتکاری زنجیره‌ای فقط ترس است.

فانتزی پریان:
فانتزی پریان از روی استفاده‌ی زیاد از طرح‌ها و موضوعات از فرهنگ عام قابل تشخیص است. گاهی این کارها دنیاسازی فانتزی را به کل کنار می‌گذارند. از بزرگ‌ترین نمونه‌های آن می‌توان از داستان «شاهزاده خانم و جن» نوشته پدر ادبیات فانتزی «جورج مک دانولد» نام برد.

فانتزی پهلوانی:
زیر سبکی که فانتزی حماسه‌ای و شمشیر و جادو را در هم می‌آمیزد.

فانتزی غلیظ:
فانتزی غلیظ زیرسبکی است که به جنگ حماسه‌ای خیر و شر در دنیایی تخیلی می‌پردازد، دنیایی مستقل یا به طور موازی با دنیای ما. «کمد، شیر، جادوگر» و «یاران حلقه» از نمونه‌های بارز این زیرسبک به شمار می‌روند.

فانتزی تاریخی:
این زیرسبک دو نوع متفاوت دارد. یکی مربوط به داستان‌هایی است که در گذشته‌ای تاریخی رخ می‌دهد، مانند فانتزی معاصر که در این عصر روی می‌دهند. نوع دوم به داستان‌هایی اشاره دارد که در دنیایی متفاوت اما با ارتباطاتی تاریخی و جغرافیایی با دنیای ما رخ می‌دهند.

فانتزی نوجوان:
زیر سبکی مخصوص خوانندگان نوجوان که از نمونه‌های مشهور آن می‌توان کتاب‌های هری پاتر، نارنیا و جادوگر شهر اُز را نام برد.

فانتزی رقیق:
فانتزی رقیق را نمی‌توان در واقع یک سبک مجزا دانست. آثار این سبک، در مقابل فانتزی غلیظ قرار می‌گیرد. هم‌چنین کارهایی که تأکید کمتری بر روی جادو دارند و بیشتر به واقعیت میدان می‌دهند، همچون فانتزی اهریمنی.

فانتزی رفتارها:
فانتزی رفتارها که گاه پانک-رفتار نامیده می‌شود، مدلی فانتزی از کمدی رفتارها است. مهم‌ترین امر در این زیر سبک نوع برخورد افراد جامعه با یکدیگر است.

داستان اسطوره‌ای:
داستان اسطوره‌ای عنوانی نوین برای فانتزی دنیای واقعی است که شخصیت‌ها، مفاهیم و نمادهای اسطوره‌ای در آن استفاده می‌شود. اگر چه این داستان‌ها برداشتی کاملاً آزاد از اسطوره‌ها دارند، کاملاً با داستان‌های افرادی مانند تالکین متفاوتند که اسطوره و فرهنگ عام خود را آفریدند.

فانتزی عاشقانه:
طرح این نوع داستان دور روابط عاشقانه‌ی قهرمانان می‌گردد و عناصر فانتزی آن را شکل می‌دهند. اگرچه فانتزی عاشقانه می‌تواند جزوی از هر کدام از زیر سبک‌های فانتزی باشد؛ اما این سبک بیش از فانتزی بر عشق تمرکز می‌کند. در بسیاری از آثار فانتزی عاشقانه زنان دلاور به عنوان عنصر استوار بر جای هستند.

فانتزی علمی:
تلفیقی از فانتزی و علمی‌تخیلی با سفرهای فضایی و دیگر موضوعات علمی‌تخیلی که در آن بر جادو بیش موضوعات علمی توجه می‌شود. یکی از مشهورترین آثار این زیر سبک «جنگ ستارگان» است.

شمشیر و جادو:
نوعی از فانتزی غلیظ که بیش از جادو بر جنگ تأکید دارد.
 
موضوع نویسنده

Melina Whirlwind

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
273
784
مدال‌ها
4
چگونه از جادو برای خلق داستانی بی‌نظیر بهره ببریم؟

هرچند فرموله‌کردن هر چیزی در برای نوشتن داستان سخت است اما برندون سندرسون قوانینی برای خلق جادو در داستان‌های فانتزی دارد.

magic-600x263.jpg

بعنوان کسی که در یکی دوتا از جمع‌های مختلفِ علاقمندان به ادبیات ژانری حضور داشته، خبر دارم که هری پاتر یکی از مهم‌ترین دروازه‌های ورود به این جهان اعجاب‌انگیز محسوب می‌شود. شک ندارم از اینکه نیمی از خوانندگان این متن نیز به واسطه‌ی هری پاتر علاقه‌ی خودشان نسبت به ژانر را کشف کردند. اما حقیقت‌ش را بخواهید قرار نیست درمورد هری پاتر یا مجموعه فیلم‌های جدیدش صحبت کنیم، بلکه می‌خواهیم مهم‌ترین عنصر شکل دهنده‌ی آن -که جادو باشد- را بررسی کنیم.
جادو چیست؟ به نقل از گوگل «قدرتی است با ریشه‌‌ای ماورایی یا مرموز که شما را قادر به تغییر حوادث می‌سازد.»
بنظر تعریفی سرراست می‌رسد و تمام عالم و آدم از هر فرهنگ و مکانی اسم آن را به نحوهای مختلف شنیده‌اند. اما جادو در محدوده‌ی ادبیات ژانری چطور تعریف می‌شود و نحوه‌ی استفاده‌ی درست از آن چیست؟
آیا جادو نیرویی مبهم و ناشناخته است با قدرتی بی‌انتها که بعنوان یک plot device به نویسنده یاری می‌رساند؟ آن وقت تکلیف دئوس اکس ماکینا چه می‌شود؟ پس باید برای جادو قوانینی تعریف کنیم؟ اما اگر قانونی طرح کنیم، دیگر آن مفهوم اساسی جادو که بی‌انتها و مرموز بودن‎ش است را از بین نمی‌برد؟
سوال‌های بسیاری می‌توان پیرامون جادو مطرح کرد و اگر کسی علاقمند به نوشتنِ داستان‌های فانتزی باشد قطعاً به این گونه سوالات برخورد می‌کند. برندون سندرسون (Brandon Sanderson) یکی از پر آوازه ترین نویسندگان ادبیات فانتزی و علمی‌تخیلی مجموعه مقالاتی را به رشته تحریر در آورده که سعی دارد با مشخص کردن چارچوب‌هایی، نویسندگان را از سردرگمی بیرون بیاورد. هرچند شما بعنوان یک نویسنده باید راه خود را پیدا کنید اما این مقالات می‌توانند بعنوان یک تابلوی راهنما شما را در مسیر درست قرار دهند تا داستانی پخته‌، منسجم‌ و منطقی تولید کنید (از قضا کلاس‌های نویسندگی سندرسون در یوتوب هم قابل دسترسی هستند و به شما پیشنهاد می‌کنم اگر هنوز اول راه نوشتن هستید، یا حتا بدتان نمی‌آید تکنیک‌های نوشتن را مرور کنید، سری به یوتوب بزنید).
این مجموعه مقالات قوانین جادوی سندرسون نام دارند که در متن زیر می‌توانید آن ها را بصورت خلاصه شده همراه با مثال‌های عینی مطالعه کنید.
 
موضوع نویسنده

Melina Whirlwind

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
273
784
مدال‌ها
4
قانون اول


توانایی نویسنده مبنی بر حل تناقضات موجود در جادو کاملاً وابسته به درک خواننده از جادوست.
در گذشته‌ی نه چندان دور، ژانر فانتزی همواره مورد تخریب و نقد افراد نامدار در عرصه‌ی ادبیات قرار می‌گرفت و مهم‌ترین دلیل آن استفاده از جادو در داستان‌ها بود. همانطور که جان کامپبِل (یکی از مهم‌ترین شخصیت‌ها در تاریخ ادبیات علمی‌تخیلی و ویراستار نویسندگان نامداری چون آیزاک آسیموف) می‌گوید: «ژانر علمی‌تخیلی مبتنی بر قوانینی است که در امتدادِ توسعه‌ی آن تبدیل به منطقی قابل فهم شده (در حیطه‎ی همان جهان). اما فانتزی قوانین خود را سر راه و از ناکجا می‌سازد. هرجایی که نویسنده نیاز به یک قانون جدید دارد آن را به دنیای خود (با استفاده از جادو) اضافه می‌کند.»

سندرسون در یادداشت خود اضافه می‌کند که نویسندگان فانتزی باید ازین موضوع آگاه باشند که پیش از خلق جادو و اضافه کردنِ قوانین جدید، دنیای خود و جنس جادو را بطور کامل بشناسند. با معرفی سه نوع جادوی تکرار شونده، منظور روشن‌تر خواهد شد.

جادوی ملایم

این نوع جادو مختص کسانی است که می‌خواهند خواننده را وارد جهانی مرموز و اعجاب‌انگیز کنند. جایی که جادو معنا و مفهوم مشخصی ندارد و منجر به وقایعی شگفت انگیز و باورنکردنی می‎شود. بقولی خواننده و شخصیت‎های اصلی نمی‌دانند که جادو چیست و کارکرد آن به شکلی می‌باشد.

نکته‌ای که در استفاده ازین جنس جادو حائز اهمیت است، این است که جادو را نباید در حلِ مشکلات دخیل کرد. جادو باید مشکلات و کشمکش‎های موجود در داستان را پدید بیاورد اما اینکه مشکلات مزبور را نیز با جادو حل و فصل کنید، از جذابیت ماجرا کم می‎کند. “نغمه‌ای از آتش و یخ” جرج آر. آر. مارتین را در نظر بگیرید. این انسان‌ها هستند که در داستان باید به دشمنان سحرآمیز و جادویی خود غلبه کنند. ما نمی‌دانیم جادو چطور کار می‌کند و احتمالات تا چه اندازه زیاد است، اما انتظار هم نداریم که خدای آتش از آسمان به زمین بیاید و تمامی وایت‌واکرها را به کشتن دهد.

نمونه‌ی بارز دیگرِ جادوی ملایم، داستان “هابیت” یا “ارباب حلقه‌ها” از جی آر. آر. تالکین است. گندالف قدرتی سحرآمیز و به ظاهر بی‌انتها دارد که تمام موانع و مشکلات را کنار می‌زند. پس چرا داستان برای خوانندگان جذاب است؟ چون گندالف در بیشترِ داستان گم و گور شده و این هابیت‌ها و مردمان عادی هستند که باید مسائل را حل کنند.

جادوی سنگین

جادوی سنگین دقیقاً مقابل جادوی ملایم قرار می‌گیرد. هقدر که جذابیت جادوی ملایم به مرموز بودن و در لفافه‌بودنش بود، جادوی سنگین با تعیین قوانین و مشخص کردنِ نحوه استفاده از آن داستان را جلو می‌برد. این نوع جادو در واقع نوعی علمِ من درآوردی محسوب می‎شود که با در نظر گرفتن روش‌هایی منطقی می‌توان از آن استفاده کرد. برای نمونه‌ می‌توان به “کیمیاگری” در مانگا و انیمه‌ی “فول‌متال آلکمیست” اشاره کرد.

کیمیاگری قوانین مشخصی دارد: ۱– علمی است که با استفاده از آن می‌توان مواد را دستکاری کرد. ۲– برای تولید و شکل دادنِ چیزی جدید نیاز به ماده‌ای با همان ارزش است. ۳– به هیچ عنوان نمی‌توان بدون وجودِ ماده‌ای ابتدایی، شی‌ای از هیچ خلق کرد.

این قوانین چندین بار تکرار می‌شوند تا خواننده یا تماشاگر کاملاً به ساخت و ساز کیمیاگری اشراف پیدا کند. و حالا که خود مخاطب نیز تمام زیر و بم جادو را می‌داند، نویسنده قادر است با استفاده از بخش‌های ناگفته از علمِ من‌درآوردی‌اش، مخاطبین خود را سوپرایز کند. اما نکته مهم اینجاست که هر سوپرایزی نیز باید در چارچوبِ منطق گفته شده بگنجد.

بقول خود سندرسون، ابرقهرمانان کامیک بوکی بهترین نمونه‌ها برای تعریف جادوی سنگین هستند. تمام قدرت‌های‌شان از همان ابتدا مشخص شده و در طول داستان باید با آن‎ها دست و پنجه نرم کنند.

جادوی میانه

بیشتر نویسندگان از جادوی میانه استفاده می‌کنند و عناصری از هر دو جنسِ سنگین و ملایم قرض می‌گیرند. علیرغم اینکه جنگ ستارگان مجموعه‌ای علمی‌تخیلی است اما “نیرو” را می‌توان یک جادوی میانه محسوب کرد. در طول سه گانه‌ی اصلی، ما با چگونگی کارکرد و حد و مرز فورس آشنا می‌شویم اما برخلاف کیمیاگری یا قدرت‌های اسپایدرمن که از ابتدا منبع‌شان مشخص هستند، فورس نیروئی ناشناخته در سراسر کهکشان است و حتی خوره‌های استاروارز هم هنوز نمی‌دانند که فورس چیست و چرا بعضی از کرکترها حساسیت بیشتری نسبت به فورس دارند.

از خود بپرسید کدام یک از سه نوع جادوی بالا بیشتر با دنیای خیالی‌تان سازگار است و پیش از آنکه داستان را پیش ببرید، کاملاً جنسِ جادوی خود را بررسی کنید.
 
موضوع نویسنده

Melina Whirlwind

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
273
784
مدال‌ها
4
قانون دوم


محدودیت > قدرت
که نشانه‌گذاری فیزیکی‌اش هم می‌شود:
Ω > |

گه یحتمل حرص یک عده فیزیک‌دان هم با دیدن این معادله در آمد. بگذریم.

بیایید سوپرمن را در نظر بگیریم. آن هم به عنوان قدرتمندترین شخصیت جهان خیال (همانطور که بالاتر اشاره شد قدرت‌های سوپرمن هم طبق منطق سندرسون نوعی قدرت جادویی هستند) و سعی کنیم سوپرمن را تعریف کنیم. احتمالاً اولین چیزی که به ذهتان برسد سیاهه‌ای از قدرت‌های سوپرمن است مثل: پرواز کردن، چشمان لیزری، قدرت فیزیکی خارق‌العاده و دید اکس-ری.
اما صدها شخصیت و قهرمان دیگر هستند که قدرت‌هایی مشابه و حتی بیشتر دارند. پس چه چیزی سوپرمن را از باقی متمایز می‌‎کند؟

جذابیت سوپرمن نه در قدرت‌های‎ش بلکه در محدودیت‌های‎ش نهفته است. مردم کمیک‎های مرد فولادین را با هدفِ خواندن قدرت‌های ملال آورِ سوپرمن، نمی‌خرند. اینکه چطور کال-ال با اخلاقیات و جهان بینی‌اش دسته پنجه نرم می‌کند یا چرا با وجود این همه قدرت نقش خبرنگاری دست و پا چلفتی بنام کلارک کنت را بازی می‌کند؛ این‌ها چیزهایی هستند که او را منحصر بفرد می‌کنند.

قرار دادنِ محدودیت برای جادو یا استفاده از جادو می‌تواند یکی از کلیدی‌ترین عناصر خلق یک روایت بی‌نظیر باشد. اما مهم‌ترین پی‌آمد‌های محدودیت چیست؟ بگذارید در ادامه بهشان بپردازیم.

تقلا

محدودیت در جادو باعث می‌شود که تقلا بخشی جدایی‌ناپذیر از شخصیت باشد. “اَنگ” را در “آواتار” (منظورم آن فاجعه‌ی شیامالان نیست!) بیاد دارید؟ انگ ناجی موعودی بود که قرار بود توازن را به دنیا باز گرداند اما مشکلی که بر سر راهش قرار داشت این بود که باید طرز استفاده از هر چهار عنصرِ موجود در طبیعت را فرا می‌گرفت. محدودیتش این بود که نه تنها نوجوان است، که روی هیچ یک از عناصر هم تسلط ندارد.

نویسنده موفق شد تا در سه فصل تقلای انگ برای کسب تسلط بر قدرت بیشتر را به نحوی تصویر کند که بیننده دل زده نشود. پس جادو را به شکلی طراحی کنید که شخصیت‌هایتان برای ادامه‌ی راه مجبور به تلاش و تقلا باشند.

خلاصه‌ی مطلب: مخاطب از دیدن تقلای شخصیت و سپس برقراری هم‌حسی لذت بیشتری می‌برد تا از تماشای یک موجود بی‌نقص.

تنش

یک نویسنده‌ی ممتاز با استفاده از جادو، کشمکش و تنش خلق می‌کند. تماشای سوپرمن درحال کتک زدنِ دشمن‎های عادی‎اش چندان جذاب نیست. اما اینکه دشمن‌ش از کریپتونایت استفاده کند یا یکی از عزیزانش را مورد هدف قرار دهد، باعث تولید هیجان می‌شود.

خلاصه‌ی مطلب: محدودیت شما را قادر به ساخت موقعیت‌های هیجان انگیز و نفس‌گیر می‌کند.

عمق

بگذارید صحبت در مورد عمق را با مثالی ساده شروع کنیم. تصور کنید شخصیت شما قادر است پرواز کند. حالا به این جادوی پرواز یک محدودیت اضافه کنید؛ مثلاً او تنها زمانی می‎تواند پرواز کند که خوشحال است یا ماه کامل است. یا تنها زمانی می‌تواند پرواز کند که شلوارش را خیس کرده است. ناگهان وجه‎ی روحی و روانشناختی شخصیت راه خود را به پلات باز می‌کند. اینکه چطور باید اعصاب و روان‌ش را کنترل کند یا در یک موقعیت ناراحت کننده خوشحال بماند! یا در مثال شلوار حالا شما باید یک بعد هجوآمیز به داستان اضافه کنید. به عبارتی ایجاد محدودیت باعث می‌شود شخصیت‌ها و رخدادها در حدودی منحصربه‌فرد بازتعریف بشوند حتا وقتی نفس‌شان به شدت تکراری باشد.

توجه داشته باشید که پیش از اضافه کردنِ محدودیت‌ها، تعامل آن را با دنیای خیالی‌تان بسنجید.

بیاید یک بار دیگر یادی کنیم از «فول متال آلکمیست». همانطور که بالاتر گفتم در دنیای فول متال، یک کیمیاگر برای خلقِ شی‌ای باید یک ماده‌ با ارزش مساوی در دست داشته باشد. اما چیزی که باعث جذابیت این موضوع می‎شود، هدف قهرمانان داستان است. آن‎ها قصد دارند مادر خود را به زندگی باز گردانند و به دنبال پیدا کردنِ ماده‌ای هستند که هم ارزش جان انسان محسوب شود.

خلاصه‌ی مطلب: محدودیت‌ها باید با منطق روایی داستان همخوانی داشته باشند و در خدمت پلات گرفته شوند.
 
موضوع نویسنده

Melina Whirlwind

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
273
784
مدال‌ها
4
قانون سوم
ce883bde5f3f44f9829184f60daa0b86-1.jpg

پیش از اضافه کردنِ ایده‌های جدید، هرآنچه داری را بسط بده.
یکی از معضلات فراگیر بین نویسندگان فانتزی و علمی‌تخیلی، درگیری بیش از حد در ساختِ جهان و اضافه کردن ویژگی‎های جدید است. بسیاری این موضوع را “بیماری جهان‌سازی” می‌نامند. اگر فقط بدنبال ساخت جهان‌های جدید هستید و نوشتنِ و داستان سرایی در اولویت قرار ندارد، نگران این موضوع نباشید. اما اگر می‌خواهید از راه نوشتنِ امرار معاش کنید باید حسابی حواستان جمع باشد که به این بیماری دچار نشوید.

ساخت جهان‌های گسترده و بزرگ مشکلی ندارد(کتاب‎های خود اندرسون نمونه‌های بارزش هستند.) اما اولویت برای شما همواره باید تعریفِ داستان باشد. همه‌ی چیزهایی که در کنار این داستان قرار می‌گیرند ابزارهایی هستند که به شما در تعریف کردنِ بهتر داستان کمک می‌کنند.

همواره به خاطر داشته باشید که «بزرگ‌تر به معنای بهتر نیست». جادویی که چند حیطه‌ی مشخص و محدود دارد و نویسنده با عمق به آن‎ها می‌پردازد به مراتب ارزشش از جادویی که هزاران کارکرد ریز و درشت دارد، بیشتر است. چیزی که یک جهان حماسی فانتزی را بیادماندنی می‌کند، قدرت‎های بی‌شمار موجود در آن نیست. اصلاً قدرت‌ها به خودی خود اهمیتی ندارند؛ در عوض چگونگی تقابل و تعامل آن ها با فرهنگ، جامعه، اقتصاد و مهم‌تر از همه داستان است که باعث می‎شود خواننده در کتاب شما غرق شود و آن را همیشه بیاد داشته باشد.

در انتها، سندرسون مقاله‌ی سوم‌ش را بدین شکل جمع بندی می‌کند: در حینِ نوشتن مجموعه‌ی “استورم لایت” خط فکری‌ام را از «می‌خواهم جادوهای خفن جدید به داستان اضافه کنم!» به «تم‌های مکرر در جادو چیست و چطور می‌توانم با همبستگی و ترکیب‌شان پلات را جذاب تر کنم.» تغییر دادم و سرانجام توانستم یک جهان‌سازی قدرتمند داشته باشم.

بزرگ و حماسی فکر کردن هیچ ایرادی ندارد اما باید به همان اندازه عمیق فکر کنید.

پیش از جمع کردنِ بحث، حرفم را تکرار می‌کنم که قوانین بالا خط مشی‌های اجباری برای ساخت و طراحی جادو نیستند (خود سندرسون بارها آن‎ها را نقض کرده.) اما کمک گرفتن از آن‌ها ممکن است شما را از سردرگمی در پیدا کردنِ مسیری مشخص نجات دهد.
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
فانتزی سبکی در ادبیات است که عناصر جادویی و ماورایی را، که در جهان واقعی وجود ندارند، در خود جای می‌دهد. البته شاید بعضی از نویسندگان این عناصر را در دنیای واقعی ما به‌کار ببرند، که این هم زیرسبک ویژه‌ای از فانتزی است، اما خیلی از آن‌ها دنیاهای کاملا خیالی خودشان را به‌وجود می‌آورند که قوانین فیزیکی و منطقی منحصربه‌فرد، جمعیتی شامل نژادها و موجودات غیرواقعی و موارد ویژه‌ی دیگری را دارا هستند. طبیعت این ژانر براساس حدس و گمان بوده و به واقعیت و علم گره نخورده است. به همین دلیل، فانتزی یکی از زیرسبک‌های ادبیات گمانه‌زن به‌شمار می‌رود.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ILLUSION

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
ازاین‌رو، می‌توان ریشه و پیدایش فانتزی را در اساطیر باستانی پیدا کرد که هدف اصلی آن، توضیح کارکرد طبیعت است. برای مثال در داستان خدای پرومته، او دلش برای مردم فانی سوخت و از روی ترحم به آن‌ها آتش را هدیه داد. افسانه‌ی دیگر درباره‌ی خدای آپولو است که هر روز ارابه‌ی آتشین خود را در آسمان به حرکت درآورده و روشنایی روز را به‌وجود می‌آورد.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ILLUSION
بالا پایین