هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایلهایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کردهاند حذف کنند.
بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود.
https://t.me/iromanbook
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly. You should upgrade or use an alternative browser.
بهنام صاحب قلم
نام اثر: از گودال تقدیر برگشته
نویسنده: MAHDIEH.A
ژانر: اجتماعی، تراژدی، عاشقانه
عضو گپ نظارت: S.O.W(1)
خلاصه: ما زنها گاهی نیاز داریم نق بزنیم، اشک بریزیم، زمین بخوریم، بسازیم و بمانیم پای شکستههای دلمان. ما زنها نیاز داریم بزرگ شویم اما بچگی هم کنیم. غرور داشته باشیم اما بغض...
رمان: مرحم قلبم باش
ژانر:عاشقانه. اجتماعی
اثر:اسماء نادری
عضو گپ نظارت: S.O.W(6)
خلاصه: نفس دختری که طی اتفاقاتی، مجبور میشه
تو خونه پدربزرگش زندگی کنه، ولی با ورود برادر ناتنیاش به زندگیش اتفاقات ناگواری پیش میاد،که نفس مجبور میشه........ .
دلتون شاد و شب و روزتون اکلیلی مرسی از نگاههای...
بهنام مهرآفرینِ مهرگستر
نام رمان: ساحرهی عسلی
نویسنده: حمیم
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
عضو گپ نظارت: (6)S.O.W
خلاصه:
بنویس ز عاشقانههایم بر تو، یقینا کاغذ حیران میشود. بنویس دخترکی بود در میان غمها، در هیاهوی نالهها، در میان آوای ناقوسها، بنویس تو نازلشدهای بر من و من میدانم که تو...
نام رمان: ماهیان مرده در مرداب
نویسنده: مرضیه حیدرنیا
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
عضوگپ نظارت: (6)S.O.W
خلاصه: قصه، قصهی دو قطب مخالفیست که حالا بعد از بهم رسیدنهای عاشقانه تازه میفهمند زبان هم را نمیدانند. تازه میفهمند روی شیرین زندگی که تمام شود تلخکامگی برجا میگذارد و خبری از...
♡بــه نــام خــــدا♡
نام رمان:((متخصص قلب مــن))
نام نویسنده:یــلــدا مــانــدگـــاری
ژانر رمان:عاشقانه؛اجتماعی؛طنز
عضو گپ نظارت:S.O.W(1)
خلاصه رمان:
♡متخصص قلب من♡
دکتر آرمان سعادت32ساله
متخصص قلب و عروق هست که یک همسر و یک دختر 3ساله داره، با همسرش بنا به دلایلی مشکلات دارند کارشون به طلاق...
نام رمان:مردم عشق
نام نویسنده:آلاء_ر
ژانر رمان:عاشقانه،اجتماعی،طنز
عضو گپ : (7) S.O.W
خلاصه:زندگی رو نمیشه از ظاهرش قضاوت کرد! همه این جمله را شنیدهایم؛ اما بازهم میگویم، درست مانند لباسی که ظاهر بسیار زیبایی دارد، اما وقتی به تن میزنی متوجه میشوی، سنگین است یا جنسش مرغوب نیست...
نام رمان: نمیشود بمانی؟
نویسنده: کانی قادری و AtLaS
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
عضو گپ نظارت: S.O.W(8)
خلاصه: دو سال پیش بود که هر دو انتظار برای هم شدن رو میکشیدن اما در زمانی که فکر میکردن سرنوشت به میل اونها پیش میره، همه چیز به نابودی کشیده شد و حال... تقدیر دوباره این دو را سر راه هم قرار...
«به نام آنکه هستی نام از او یافت»
نام رمان: در پناهِ یک بی پناه!
نویسنده: سونیا جهانبخشی
ژانر: #عاشقانه #درام #اجتماعی
عضو گپ نظارت: (3) S.O.W
خلاصه:
انسانها تنها مسئلهای هستند که صورت مسئلهیشان دائما در حال تغییر است و اینجا همان دنیاییست که یاغی بودن اولین رکن شخصیت انسانهاست...
نام رمان:شاه در جام می
نام نویسنده:فائزه سجادی
ژانر:عشقی،اجتماعی
گپ نظارت: (7)S.O.W
خلاصه رمان: (حنا دختری خودساخته و شاد و سر زنده از بچگی پدر و مادرش رو از دست داده و با ۳تا از دوستاش زندگی میکنه مربی بدنسازی و رقصِ ،طی یه مراسم که با گروه رقص حاضر شده بود اتفاقاتی میوفته و وارد صفحه...
بسم رب عشاق
نام اثر: آرامشی با طعم هیاهو
پدیدآورنده: شکوفه یاس
ژانر: عاشقانه-اجتماعی
گپ نظارت : (9)S.O.W
خلاصه:
رمان راجع به دختر نوجوونی به اسم صحرا هست که بعد از فوت مادرش، مشکلاتی به درون زندگیش نفوذ میکنه و با خواستگاری رفیقِ برادرش که اسمش ماهان هست و قبلاً از همسر خود طلاق گرفته و...
نام رمان:زخم چشم
اثر:هلین شریف
ژانر:اجتماعی-معمایی -مذهبی
گپ نظارت:S.O.W. (1)
خلاصه:یک چیستان بپرسم؟
_بپرس؟
آن چیست مرد را داخل قبر و شتر را داخل دیگ میکند؟
_چیزی به فکرم نمیرسه!
_هیچ چی؟
اینقدر سخت جوابش؟
تو خودت خسته نکردی به جوابش فکر کنی
ولی من حس کردم !دیدم !زجر کشیدم واژه...
نام:پشه کُش:|
نویسنده:د.اهنگری
ژانر:طنز٫اجتمایی
عضو گپ نظارت: S.O.W(8)
خلاصه:
من یه پشه ام
یه پشه ی ویز ویزو:|
بلدم چطوری مختو تیلید کنم..
برم رو اعصابت..
هی دم گوشت بگم ویززززززززز
یوهاهاهاااااا
این خصلت رو مخ بودنمو دوست میدارم..
ولی تو عین یه پشه کش میمونی..
بی ذوق..
قاتل..
یابو:|
من و تو...
بسمالله الرحمن الرحیم
رمان: بِلاء
به قلم: Nafiseh_H
ژانر: اجتماعی_عاشقانه.
عضو گپ نظارت: S.O.W(9)
خلاصه:
میگویند مصیبت را خدا فرستاد تا بندههای گناهکارش توبه کنند و هدایت شوند. روایت دختری بهنام دردسر که نمیتواند شبیه هیچکدام از دخترهای خانوادهی نیکپندار باشد، با خلق و خویی عجیب... درست...
نام رمان: مستی گناه
نویسنده: آیناز رستمی تبار
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
عضو گپ نظارت: S.O.W (۷)
داستان زندگی یک خانواده مقید در دهه شصت است که با فهمیدن راز دخترشان نه تنها آنها بلکه بین یک محله و خانوادههایش هرج و مرج ایجاد میشود.
من مسـ*ـت گناهی به اسم توام.
نام رمان: غیرمجاز
نویسنده: آیناز رستمیتبار
ژانر: اجتماعی، عاشقانه، معمایی
عضو گپ نظارت: S.O.W (۷)
پگاه شاهان، دختر کوچک خانواده شاهان بعد از ازدواجهای عاشقانه و ممنوعه خواهر و برادرش وارث تمامی ثروت خانوادهاش میشود، ولی بعد از مدتها پایش به محلهای باز میشود و با آدمهایی روبهرو میشود...
نام رمان: این شهر بوی مرگ میدهد
نویسنده: نگین حلاف
عضو گپ نظارتS.O.W(6)
ژانر: اجتماعی، تراژدی، معمایی، جنایی، عاشقانه
خلاصه: ویرا زادگاه شهری است که بوی آن را بوی مرگ میداند و نام او را شهر درد مینامد. این شهر دارای ظاهری کاملاً عادی اما مردمی غیرعادی است. ابهام در کنارههای درختان این شهر...
نام رمان: دیافراگم
نام نویسنده: مهسا میرحسنپور MahsaMHP
عضو گپ نظارت: (S.O.W (2
ژانر: اجتماعی، تراژدی
محوریت: محدودیت تحصیلی و شغلی دختران، حق طلاق، خشونت خانگی
خلاصه:
پردهها را پس میزند و در اتاقک بیمروتی محبوس میماند، با هر قدم مانعها قد علم میکنند.
او قربانی کلمهای چهار حرفی میشود...
رمان: مانرِم
نویسنده: آیناز رستمی تبار
ژانر: پلیسی، عاشقانه، اجتماعی
عضو گپ نظارت: S.O.W(3)
خلاصه:
داستان این رمان حول و حوش زندگی عسل پژواک و گذشته تاریک خانوادهاش است، عسل سالهاست که در کانادا برای درمان و زندگی اقامت دارد تا با تماس مشکوک ناپدریاش ترغیب میشود به ایران بازگردد.
با...
بسمه تعالی
نام رمان: فتوسنتز
نویسنده:نون-الف کاربر انجمن رمان بوک
عضو گپ نظارت S.O.W(6)
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، تراژدی
خلاصه:
کالبدی در گلخانهاش، میان زشتیهای دنیایش، هنوز پابرجاست. با تمام سختیهایی که کشیده است، باز هم ادامه میدهد. همانند یک گل راجل نیست که اگر به او آب ندهند، جان...
نام رمان: فصلِ وصلِ ماه
نویسنده: منیره خواجه پور
ژانر: درام، عاشقانه، اجتماعی
عضو گپ نظارت: S.O.W(6)
خلاصه:
«او» پسرعمویم بود، قرار بود خطبه عقدمان را فرشته ها در آسمانها بخوانند و صدای کِل کشیدن زنها برود تا هفت آسمان آن ورتر! اما نگذاشت! پرویز شمس نگذاشت! یک روز خبر دستگیری او را برایمان...