جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی «آرایه‌های ادبی» ابزاری برای شخصیت پردازی در نویسندگی ادبی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته آموزش‌های ادبی توسط ASAL. با نام «آرایه‌های ادبی» ابزاری برای شخصیت پردازی در نویسندگی ادبی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 148 بازدید, 11 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته آموزش‌های ادبی
نام موضوع «آرایه‌های ادبی» ابزاری برای شخصیت پردازی در نویسندگی ادبی
نویسنده موضوع ASAL.
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ASAL.
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,091
12,410
مدال‌ها
4
«بسم الله الرحمن الرحیم»
«آرایه‌ها، ابزارهایی برای شخصیت‌پردازی در نویسندگی ادبی»

(آموزشی ویژه نویسندگان خلاق)

-بخش اول-
مقدمه‌ای بر نگاه تازه به آرایه‌های ادبی

(بیشتر ما آرایه‌ها رو از مدرسه یاد گرفتیم، اما باهاشون زندگی نکردیم.
یاد گرفتیم که استعاره یعنی «شبِ تار»، تشبیه یعنی «چون ماه»، واج‌آرایی یعنی «صدای سوت سکوت»، ولی کمتر یاد گرفتیم که این‌ها ابزارهایی برای ساختن جهان درونی دلنوشته هستند.)
 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,091
12,410
مدال‌ها
4
در نویسندگی ادبی، توصیف مهم است ،اما توصیف اگر فقط زیبا باشه، بعد از چند خط خسته‌کننده می‌شود.
نویسنده‌ی خوب کسی است که بتونه از زیبایی، معنا استخراج کند.
و هیچ چیز به اندازه‌ی آرایه‌های ادبی نمی‌تونه هم زیبایی بده، هم معنا، هم شخصیت خلق کنه.

در این مسیر قراره یاد بگیریم که:

۱. هر آرایه چطور به ساخت شخصیت کمک می‌کند؟

۲. چطور به‌جای اینکه بگیم «او ترسو بود»، ترس رو نشان بدیم؟

۳. چطور از ابزارهای سنتی، استفاده‌های معاصر کنیم؟





 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,091
12,410
مدال‌ها
4
اولین تمرین این بخش:
به این جمله‌ها فکر کنید:
۱. او ساکت بود.

۲. او ساکت بود چون می‌ترسید.

۳. زبانش زیر باری از هراس، خودش را خاک کرده بود.

کدوم بیشتر توی ذهن می‌ماند؟ کدوم شخصیت را کامل توضیح می‌دهد؟

جواب: سومی است.

چون جمله‌ی سوم فقط توصیف نمی‌کند بلکه احساس را هم منتقل می‌کند، بدون اینکه بگوید «ترس» است یا «سکوت».
 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,091
12,410
مدال‌ها
4

بخش دوم: «تشخیص»؛ جان‌بخشی به اشیا، جان‌بخشی به شخصیت

تشخیص یعنی چی؟

در بلاغت، تشخیص یعنی نسبت‌دادن ویژگی‌های انسانی به اشیاء، طبیعت یا مفاهیم غیرجاندار.
اما در نویسندگی ادبی، تشخیص فقط یه آرایه نیست؛ یه روش دیدن است. یه جور فهمیدن.
وقتی نویسنده‌ای اشیا رو زنده می‌نویسد، دارد غیرمستقیم شخصیتش را هم زنده می‌کند.
چون شخصیت، جهان اطرافش را طوری می‌بیند که خودش هست.
پس هر جان‌بخشی، یه جور آینه‌ی ذهن شخصیت هم هست.


 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,091
12,410
مدال‌ها
4

چطور تشخیص به شخصیت‌پردازی کمک می‌کنه؟

۱. درونی‌سازی احساسات:
به‌جای گفتنِ مستقیم احساس، شخصیت را در مواجهه با اشیا نشان بده.
مثلاً به جای:
«او از آینده می‌ترسید.»
بگو:
«فنجان توی دستش می‌لرزید، انگار خودش هم از چیزی خبر داشت.»
اینجا ترس از "او" برداشته شده، ولی در ظرفی قرار گرفته که ذهن خواننده رو قلقلک می‌دهد. این می‌شود نشان دادن، نه گفتن.





 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,091
12,410
مدال‌ها
4
۲. ساخت جهان ذهنی شخصیت:

مثال:

«ساعت روی دیوار، چپ‌چپ نگاهش می‌کرد.»
این جمله ساده‌ست، اما چه چیزی رو نشون می‌ده؟

شخصیت در اضطرابه؟

زمان براش دردآوره؟

احساس گناه یا ترس داره؟


با جان‌بخشی به ساعت، ما فهمیدیم که ذهن شخصیت چقدر درگیر و بی‌قرار شده.


 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,091
12,410
مدال‌ها
4
۳. ایجاد هم‌ذات‌پنداری بی‌واسطه:
وقتی نویسنده با اشیا حرف می‌زنه، یا بهشون حس می‌ده، خواننده هم احساس می‌کنه اون جهان، جهان خودشه.
مثال:

«در، پشت سرش با دلخوری بسته شد.»

درِ معمولی؟ نه. یه شخصیت دوم، یه واکنش. ما ناخودآگاه فکر می‌کنیم:

«حتماً بحثی بوده، رابطه‌ای تیره، تنشی توی فضا.»

اینه قدرت تشخیص.
 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,091
12,410
مدال‌ها
4
چند تکنیک برای استفاده‌ی خلاقانه از تشخیص:
الف) تبدیل اشیا به راوی پنهان:
اجازه بده مثلاً «باد»، احساس شخصیتت رو روایت کنه.
مثلاً:
«باد، موهایش را پس زد، انگار از چیزی ناراحت بود.»
(نویسنده درباره‌ی باد صحبت می‌کنه، اما ذهن خواننده می‌ره سمت شخصیت زن.)

ب) زنجیره‌ی جان‌بخشی برای ایجاد حس فضا:
مثال:
«صندلی‌ها خسته بودند، دیوارها پلک نمی‌زدند، ساعت نفس نمی‌کشید.»
اینجا فضای اتاق، بازتاب روحیه‌ی یک شخصیت خالی و خسته‌ست.
ج) استفاده در دیالوگ‌های درونی شخصیت:
«پنجره همیشه می‌فهمید که دلم می‌خواهد فرار کنم.»
 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,091
12,410
مدال‌ها
4
بخش سوم: «تضاد و تناقض»؛ آینه‌های شکستۀ روان شخصیت

تضاد و تناقض یعنی چی؟

در بلاغت:

تضاد یعنی کنار هم‌نشاندن دو واژه‌ی متقابل: شب و روز، تلخ و شیرین.

تناقض (پارادوکس) یعنی جمعِ دو مفهومِ ظاهراً ناسازگار: «سکوتی پر از فریاد»، «مرده‌ای که نفس می‌کشد».

ولی در نویسندگی ادبی، این دو آرایه می‌تونن از سطح جمله بیان بالاتری پیدا کنن:
برسن به ساختار درونی شخصیت.
چون خیلی از شخصیت‌ها آدم‌های «دوتکه»‌اند. هم می‌خوان، هم نمی‌خوان. هم عاشق‌ان، هم متنفر. هم صادق‌ان، هم دروغ‌گو.
اینجا تضاد و تناقض به‌جای «آرایه‌ی ادبی»، می‌شن «ابزار روانکاوی شخصیت».
 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,091
12,410
مدال‌ها
4
چطور تضاد و تناقض شخصیت می‌سازه؟

۱. ساختن شخصیت‌های چندلایه:
یک شخصیت خاکستری، هم ویژگی‌های مثبت داره، هم منفی.

مثلاً:
«حرفش آرام بود، اما چشم‌هایش پر از خشم.»

اینجا دو حسِ متضاد در یک بدن جمع شده، و خواننده می‌فهمه که با یک شخصیت ساده‌انگار سروکار نداره.

۲. تجسم کشمکش درونی:
کشمکش درونی یکی از پایه‌های درام‌نویسیه. تناقض، بهترین زبان این کشمکشه.
مثال:

«می‌خندید، ولی صدایش گریه می‌کرد.»

یا:

«با دستانی مطمئن، نامه‌ای را امضا کرد که از آن می‌ترسید.»
ما این‌جا داریم درون‌مایۀ شخصیت رو نشون می‌دیم، بدون اینکه بگیم «در دلش تردید داشت».
 
بالا پایین