مطالب طنز «خبرگزاری کارآگاه رمان بوک!»

[PardisHP]

✨(به نام خداوند جان و خرد)✨​

---

«خبرگزاری کارآگاه رمان بوک»​

(به اختصار خ‌ک‌ر‌ب)
(با مدیریت وی (کارآگاه بزرگ! (به اختصار پردیس)))
سلام به رمان بوکی‌های زیبای معاون A1

«باز پردیس اومد
با صدتا ایده اومد»​

خب از آن‌جایی که می‌دونم، و مشخصه شما رمان بوکی‌های عزیز علاقه زیادی به مطالبی همچون: میم خانه، کارآگاه رمان بوک، و انواع اقسام مطالب شادی آور دارید، از این رو وی به همراه همکارانم (کارآگاه‌های نازنین) این‌بار با شما هستیم با:
«خبرگزاری کارآگاه رمان بوک همراه جمعی از دوستان (به جز اسم نمی‌برم)»

خب از اسم مشخصه ولی من توضیح کامل ندم آروم نمیگگیرم!
با شنیدن کلمه خبر چی میاد تو ذهنتون؟! یه چیزی فراتر از اون رو این‌جا قرار شاهد باشین :/

«و چه بسا میان شایعات حقایقی قرار دادیم»

از مدیر شدن فلان عضو بگیر تا مشخص شدن اینکه فلانی پسر یا دختر و حتی اتفاقاتی که قرار بیوفته، و شاید مصاحبه های مخفی از اشخاص مخفی
اگه شما هم مثل من کنجکاوید (فضولین) اشتراک رو فعال بنمایید! اگر هم نیستین بازهم فعال کنید چیزی کم نمیشه ازتون که تازه اعلان‌های مکرر بنده هم اضافه میشه! P1

و قبل از پایان دادن به طومارم باید عرض کنم که دهن بنده کف کرد از بس هرچی نوشتم زدم اسپم ندید! این‌بار نمی‌زنم ببینم کی اسپم میده (یه شایعه براش درست کنم یه وجب روغن روش!)
خب (همش میگم خب) یک سری نکات هست که عرض می‌نمایم:

۱) اگر کسی می‌خواست خبرنگار (خبرچین) ما باشه کافیه لب‌تر کنه! ‌‌( البته بعد چند ساعت گشنگی و تشنگی و آزمون!)

۲) اگر از خبری که احساس کردین درمورد شماست ناراحت شدین حتماً بگین رو درواسی نکنیدا! (بگین تا یجوری بزنیمتون دفعه بعد هیچی نگینS1)

۳) اگه دوست نداشتین کارآگاه یا همون خبرنگار (و همون خبرچین خودمون) باشین و دنبال دردسر نمی‌گردید می‌تونین به صورت مخفی (نیاید تو نمایه عالم و آدم بفهمن ها!) اخباری که دارید رو به وی برسونید که بزارم صفحه اول!

فعلاً تا درودی دیگر بدرود تا ببینم چیزی بوده نگفته باشم تا به طومار اضافه کنم (تازه پست اوله (خدایا توبه) بقیش رو ندیدیم!)

---

لیست کارآگاه‌ها/خبرنگار‌ها(خبرچین‌ها):
@F_PARDIS A1
@LUNA

 

[PardisHP]

«از آن‌جایی که دل وی طاقت نیاورد، تصمیم گرفت اولین مطلب خبرگزاری کارآگاه رمان بوک رو در همین امشب قرار بده!» A1

امشب یکی از حواشی انجمن رو داریم، که... نمی‌گم مزش می‌ره! زودتر بریم سر اصل مطالب!
.
.
.
«حذف شدن پوکر: حواشی آن از جمله... و شایعات برگشت!» 1q

یه روز از روزا که به نظر همه مثل دیروزش بود، زمانی که برخی کاربران (از جمله وی) تصمیم به استفاده از پوکر برای نیت‌‌های خیر (و حتی شوم) خود گرفته بودن، با ندیدن پوکر عزیز به سمت نمایه معاون لشکر کشی کردن!
و با دلیلی کاملاً منطقی روبه‌رو شدن، و دلیل بند واکنش‌ها که تازه به قوانین اضافه شده بود (حوصله نداشتم بنویسم برید بخونیدش!) و خب تا همین اکنون پوکری درکار نیست، همین اتفاق باعث شده خیلیا روزشون رو با امید به برگشت پوکر بگذرونن (دیدم که میگم!)

و بماند که با این‌که‌ کمبود پوکر رو احساس می‌کنم، از نبودش خوشحالم (به قتل نرسم صلوات) چون اگه بود از ترس دریافت دریایی از پوکر چرت و پرت‌های خودم رو منتشر نمی‌ساختم!

«به امید برگشت پوکر»​

صبر کن! تا یادم نرفته بگم که تصمیم دارم دوتا رمان ترسناک هم معرفی کنم که بشینین تا صبح بخونید و بترسید البته فکر کنم قبلاً معرف حضورتون باشن: «ایما»، «شیطان زده»

و تا روزی دیگر، خبری دیگر، حرفی دیگر، کلمه‌ای دیگر، بدرود!

 

[Kim_tehgook]

سلام و درود به همه رمانبوکی های فضول این انجمن. با دومین خبر داغ این تایپک در خدمت شما هستیم




یه روز که کاربران از همه جا بی خبر انجمن از خواب ناز بیدار شدن و با صورت های
نشسته شون صفحه انجمنو باز کردن، دیدن ای دل غافل! خاتون مافیای خوشگل و با ابهت ما دیگه معاون نیست. همه هجوم بردن به نمایه خاتون ولی جوابی نشنیدن




این جانب تصمیم به تحقیق (مدیونید فکر کنید فضولم) راجع به معاون جدید، یعنی الهام فرجی (ملقب به گیس بریده) کردممحل سکونت این معاون از اتاقش پای لپ تاپه. وی از همون بچگی از پوکر بدش میومد و آرزوی حذف اون رو داشت و بالاخره به این نیت شوم خود رسید. ما خواستار برکناری این معاون ستمکار و پوکرکش هستیم و خواهیم بود



تا درودی دیگر بدرود عزیزان

 

[PardisHP]

✨«سلام و ظهر بخیر به تک‌تک رمان بوکی‌ها»✨​

قبل از هرچیزی می‌خوایم یک نیم نگاهی به نظرسنجی خبرگزاری داشته باشیم:

به اختصار پردیس خیلی بیکاری _ ۴ رأی :|
طومار نویس خوبی میشی _ ۲ رأی :/
درمورد من چیزی بنویسی کشتمت _ ۳ رأی ⁦^_^⁩
یه بار تو عمرت یه چیز خوب نوشتی _ ۳ رأی⁦ ⁦

براساس این نتایج، به اختصار پردیس با پنجاه درصد برنده نظرسنجی E1Y1
و خبر خوب اینه که افرادی که به این گزینه رأی دادن می‌تونن از همین حالا منتظر آش باشن! (باروغنش) در اسرع وقت شایعات انتقادات و هرچیزی درمورد این چهار نفر نوشته میشه :/ O1S1

و حالا می‌ریم سربقیه مطالب:

«رقابت سخت مسابقه دلنوشته»
مسابقه دلنوشته نویسی که با نام مسابقه تصویر نویسی چند وقتی از شروعش می‌گذره، با استقبال خوبی مواجه شده و شرکت کننده‌های زیادی داشته (از جمله وی) در این مسابقه بیشتر یا تمام دلنویس‌های انجمن و تعداد زیادی از انواع و اقسام کاربران شرکت داشتن. رقابت انقدر سخته که موندم داورهای گرامی چطور می‌خوان انتخاب کنن، از بس خوبن این دلنوشته‌ها!

«دلنوشته‌های روی سایت، امیدی برای نوشتن»
تا همین اکنون بسیاری از دلنوشته‌های کامل شده انجمن به روی سایت رفته! بعضی حتی نسخه صوتی هم داشتن! این می‌تونه امیدی باشه برای بالا بردن سطح قلم گرفتن تگ‌های بالاتر و رفتن دلنوشته‌ها برروی سایت و دیده شدن... خلاصه بگم امیدوار باشیم! و هرروز بهتر و بیشتر از دیروز بنویسیم.

(مدیونید فکر کنید چون دلنوشته‌های خودمم رو سایته این بخش رو نوشتم...)

باتشکر یهویی از همکار گرامی @LUNA

 

[Kim_tehgook]

سلام رمان بوکیای گل گلاب لونا هستم خبرنگار و کارآگاه انجمن و امروز به مصاحبه جذاااب با پیرمرد پرحاشیه انجمن،A1 الیاس خواهیم داشت

چرا بهتون میگن بابابزرگ؟ چون نسبتا از همه سن‌ بالاترم و من همیشه دنبال این بودم...

از اینکه الی، الی ژووون و یاس خطاب میشید ناراحتید؟
نه اتفاقا کیف می‌کنم، منتها بستگی به کسی داره که اینو میگه
چرا پروفایلتونو سالی یه بار عوض میکنید؟
یکم چاشنی خزبازی بد نیست
چطور شد که مدیر ارشد شدید؟
کارامو درست انجام دادم، پیشنهاد دادن و مدیرارشد شدم
آیا به نظرتون من فضولم؟
نه فقط کنجکاوید
تا حالا عاشق شدید؟
خیر
احساس خوشبختی میکنید؟ خیر



با تشکر از مدیر ارشد الیاس(ملقب به الی و یاس)

 

[PardisHP]

.:به نام آن‌‌ که جان آفرید:.​

امروز همراه شما هستیم تنها با:
«انتقاد یکی از افراد انجمن از رمان‌های کلیشه‌ای»
(اگر مطلب امروز کم بود عذرخواهی من، معلم‌ها و حتی مسئولین و تمام افرادی که در برگزاری امتحانات نقش داشته‌اند را پذیرا باشید)

«به نام آن که پنجشنبه جمعه را آفرید،
سلامی به رنگ آفتاب به تمام رمان بوکی‌های نازنین، من یکی از اعضای انجمن هستم که به خواسته‌ی خودم تصمیم به مخفی بودن و مشخص نشدن نامم دارم. لطفاً از مسئولین خبرگزاری سوالی درمورد هویت من نکنید، باتشکر... .
امروز می‌خوام بخشی از انتقادهام رو بیان کنم... آخه خدا بیامرزتت، شخصیت اصلیت قهرمان مسابقات سرسره سواریه مگه؟!

اگه باشه هم باز نمی‌تونه از نرده‌های پیچ در پیچ عمارت بیاد پایین ⁦ಠ_ಠ⁩
و یک سوال تخصصی وجود داره، حتماً رمان باید از روز اول دانشگاهش شروع شه و ما سه ساعت فلان لباس رو پوشیده فلان کار رو کرده خدمت کارشون فلان حرف رو زده بخونیم؟!
یک سوال منتقی که اگه جوابش رو می‌دونید حتماً عرض کنید:
«آیا پوشیدن آن مانتویی که خیلی دوستش داری تأثیری در جریان رمان دارد؟!»
و ماجرا از اول جالبه!
دو گزینه بیشتر وجود نداره، یا آلارم گوشی یا زنگ ساعت... بعدشم دستش رو می‌کشه رو چشم‌هاش یکم دیگه پیش بره این عادت تو گینس ثبت میشه، بس نیس؟! تا کی با ماشین استاد دانشگاه تصادف کنه؟! تاکی هم‌دانشگاهی نسبتاً گرامیش یک نه صد و یک دل عاشقش بشه؟! این‌جوری که بعضیا می‌نویسن هرکی ندونه فکر می‌کنه دانشگاه کلاً برای درس خوندن ساخته نشده ⁦ಠಿ_ಠ⁩
فعلاً انتقادات بنده همین‌جا به پایان می‌رسه، تا درودی دیگر، رمان هاتون بدون کلیشه!

-کارآگاه منتقد، به اختصار کاف میم-»

---

تا درودی دیگر بدرود!
(و آش‌ها را حاضر خواهیم ساخت...)​

 

[PardisHP]

«به نام آن که لبخند آفرید»
از شوخی بگذریم (که نمی‌گذریم!) و یکم به اخبار انجمن گوش بسپاریم!

«اعلام نتایج مسابقه ادیت»
نتایج مسابقه ادیت هم اعلام شد!
به برندگان مسابقه از همین‌جا نیز تبریک عرض می‌کنیم.
۱) @MHP ،
۲) @نجوان و ۳) @وی =)

خبر بعدی:
«معرفی بخش دفترخاطرات و پاکت‌نامه»
همون‌طور که از عنوان مشخصه معرفی بخش دفترخاطرات و پاکت‌نامه رو داریم!
یکی از بخش‌های جدید تالار ادبیات!
در این بخش شما می‌تونید دفترخاطرات و پاکت نامه بنویسید 📚✉️📨
(به هرکی خواستید! حتی اگه نمی‌دونستین کیه)
آدرس:
بخش فرهنگ و هنر ⁦←_←⁩ تالار ادبیات ⁦←_←⁩ دفترخاطرات و پاکت نامه ⁦┗(•ˇ_ˇ•)―→⁩
......
مثل همیشه که نه ولی خب مثل از این به بعد!
✨به تمام کاربران تازه وارد تبریک عرض می‌نماییم✨

همچنان وی باید اضافه کنم که به دلیل ورود در ایام سوگواری امتحانات از نوشتن طومار معذوریم! 1q

تا درودی دیگر، نمره‌هایتان بیست​

 

[PardisHP]

✨«به نام آن که درد را با درمان داد»✨

سلام به رمان بوکی‌ها، دیشب کوهی از ایده روی سرم تلنبار شده بود :| اما حالا چیز زیادی به ذهنم نمی‌رسه! پس شما رو تنها با کمی از حواشی انجمن تنها می‌گذارم!

«تغییر نام، تغییر شخصیت»

نمی‌دونم خبر داشتین یا نه که مشخص شده یکی دیگه از پسرای انجمن دختر بوده 😳
و چند نفر دیگه هم دختر بودن ولی خب نام شون رو تغییر دادن!
اصلاً مهم نیست که دوست داری چه نامی برای نام کابری برگزینی ولی لااقل هرروز عوض نکنید!
بد نیست ها! می‌ترسم ما شما رو گم کنیم :/

آدم دیگه به چشمش اعتماد نداره! ⁦:^)⁩
یعنی ممکنه @ایرضالّی هم دختر باشه؟!
اگه دختر باشه چی؟!
.
.
‌.
.


میشه؟! ممکنه؟! O1
«فقط خدا می‌دونه!»
(اگه ناراحت شدید از همین‌جا عذرخواهی وی رو بپذیرید (نقاش خوبیم، می‌دونم!))

و در آخر باید بگم داشتن جنبه‌ی بالا بسیار عالیه
تا درودی دیگر شما را به والدین‌تان می‌سپارم!

(و چه خوب است که درحالی که هق‌هق می‌زنی، افرادی را شاد کنی =))​

 

[PardisHP]

«به نام خالق آسمان»​

---

به گوش... !
به گوش... !
به گوشششش
همه به گوش باشید،
مارکوپولو پس از سال‌ها به شهر خود بازگشته است🤣
- چه برایمان آورده‌ای مرد صوفی؟
- شامپو پرژک سیر... نه چیزه.. اشتب شد!😅
- از اتاق فرمان اعلام کردن که مهمان داریم چه مهمانی، تبلیغ رو همینجا قطع می‌کنیم و خوش‌آمد می‌گیم بههههههههه...
🎊🎊🎊🎊🎊
🥁🥁🥁🥁🥁
🎉🎉🎉🎉🎉
📯📯📯📯📯
@sh.k
خب می‌دونم همه کنجکاوید که بدونید ایشون کی هستن، منم نمیگم تا از کنجکاوی نابود و محو بشید🤭😈
انجمن: 😠👿🔪
- باشه باشه میگم منو نخورید، من هنوز جوونم آرزو دارم تو یارم باشی،
کنارم باشی،
(جمع کن خودتو مگه اومدی مجلس عروسی، جمع کن خودتو ادامه‌ی خبر و بگو عهههه)
یا خدا چشم یه لحظه جو گرفتتم!
خب داشتم می‌گفتم که یکی از روزها که من اومدم انجمن یه مدیری بود به نام ایشون👈👈 امین
بعد تغییر نام کاربری دادن به ایشون👈👈 شایان
و اکنون به دیار خود بعد از قرن‌هااااا (داداش اینجا خودش چند ماهه که تاسیس شده:/) بله بله پوزش می‌طلبم بعد از چند ماه به دیار خود بازگشتند!

(نویسندگان: طوفان و وروجک)​

---

تا درودی دیگر بدرود! ​

 

[PardisHP]

✨«به نام آن‌که،
بسیار دوستدار ماست»✨​

---

«سلامی به زیبایی پیتزا 🍕»​

زمانی که به انجمن اومدم، یادمه (یادم نیست حدس می‌زنم!) A1
۱۸۰۰ و خورده‌ای کاربر این‌جا فعالیت داشتن! P1
به سرعت هم کاربرای جدید عضو می‌شدن و یه مدت بعد انجمن رمان نویسی رمان بوک تعداد کاربران به ۲۰۰۰ نفر رسید(از پا قدم خیرم بوده ها!)

...
شاید براتون سوال پیش بیاد که «وی در فصل امتحانات چرا وقت عزیز شما رو گرفتم؟!»

این شما و این:

<« شامپو سیرِ پر... ببخشید اشتباه شد ... »>

این شما و این:
«۳k یا ۳۰۰۰ یا سه هزار یا three thousands» تایی شدن انجمن رمان نویسی رمان بوک با مدیریت ادمین، معاون و بقیه کادر مدیریت، همراه با جمعی از کاربران ویژه، ممتاز، دوست داشتنی، فعال و دلنویسان و نویسنده‌های حرفه‌ای و غیر حرفه‌ای و غیره!

این مناسبت را به ادمین، معاون و بقیه کادر مدیریت، همراه با جمعی از کاربران ویژه، ممتاز، دوست داشتنی، فعال و دلنویسان و نویسنده‌های حرفه‌ای و غیر حرفه‌ای، کابران محترم کاربران سالی یه ساعت آنلاین و غیره:​

---

✨«تبریک عرض می‌نماییم!»✨
​

---

و یک تبریک ویژه به @parisa98 !!!
چرا که سه هزارمین عضو انجمن رمان بوک است!!

​

---

قبل از پایان، باید مقدار زیادی نکته عرض کنم!

۱) خیلی خوشحالم که عضو انجمن شدم ⁦:^)⁩
۲) خیلی خوشحالم که عضو انجمن شدید ⁦⁦⁦⁦B-)⁩
۳) خیلی خوشحالم که عضو انجمن بودید ⁦:-\⁩

...​

دیگه نمی‌دونم چی بنویسم
پس تا درودی دیگر شما را به خداوند مهربان می‌سپارم!