- Mar
- 157
- 1,375
- مدالها
- 2

در حال تایپ - [ترس نامعلوم] اثر «saniyakhast کاربر انجمن رمان بوک»
راوی: بهزاد همهچیز خیلی قشنگتر و تمیزتر از خوابمون بود! همون مبلهم سرجاش بود ولی مثل خوابی که دیدیم کهنه و فرسوده نبود، درسته وسایلها قدیمی بودن ولی تر و تمیز بود همهچی! یه لوستر قدیمی وسط سقف آویزون بود که همهی لامپهاش روشن بود، پارکتهای قهوهای رنگ زیر پاهامون خیلی مرتب بودن و کنده...

درخواست جلد برای رمان ترس نامعلوم