- Jan
- 112
- 733
- مدالها
- 2
نام دلنوشته: آدمیوزاد
نویسنده: Yammakh
ژانر: عاشقانه
عضو دفتر نظارت ادبی دوم
خلاصه:
هر دم که اسم مرگ از دهانم جاری میگشت ناسزا نثارم میکردی و هربار قول مهر و موم شده میگرفتی که تا ابدِ عمرمان باهم باشیم. آنروز که آن پست اینستاگرام را لایک کرده و با تو به اشتراک گذاشتم گویی ناخودآگاهم بوی آینده را گرفتهبود. هرچند روزگار با ما ته بیمعرفتی خود را گذاشت و مرا روز وصالمان کشت؛ اما من به قول خود وفا کرده و از مرگ و برزخ به سویت گریختم. مرا شناختی یا گمان میبری چون گربههای معمولی دیگرم؟
نویسنده: Yammakh
ژانر: عاشقانه
عضو دفتر نظارت ادبی دوم
خلاصه:
هر دم که اسم مرگ از دهانم جاری میگشت ناسزا نثارم میکردی و هربار قول مهر و موم شده میگرفتی که تا ابدِ عمرمان باهم باشیم. آنروز که آن پست اینستاگرام را لایک کرده و با تو به اشتراک گذاشتم گویی ناخودآگاهم بوی آینده را گرفتهبود. هرچند روزگار با ما ته بیمعرفتی خود را گذاشت و مرا روز وصالمان کشت؛ اما من به قول خود وفا کرده و از مرگ و برزخ به سویت گریختم. مرا شناختی یا گمان میبری چون گربههای معمولی دیگرم؟
آخرین ویرایش: