- Apr
- 2,951
- 6,745
- مدالها
- 6
دیگه نمیتونم برگردم؛ یه عمر واسه این لحظه صبر کردم…
برام باورش سخته؛ همه چیزمو ترک کردم!
تک و تنها تو جاده کسی نیست کنارم…
الان نمیدونم کجام تویه رویام یا خوابم…
اسمونم تیره و تاره بارونی هرشبم میباره!
حالم مثله پرنده ای که پرواز میخواد ولی بی باله….
یه چنتا دست نوشته یه ساز گذاشتی تویه کوله پشتی!
داری میری و حسی نیست حس و از تو کشتی!
یادم میاد باور نداشتن باورمو
شانسی نیست باید بزنم تیره اخرمو!
دیگه واقعی نمونده برام همه چی حبابه!
بگو کی این راه لعنتی و تویه دستای تو داده…
من خودم یه راهم یه ناجی…
نه نمیدم به احدی باجی…
زندگیمو هرجور بخوام میگیرمش به بازی..