
عنوان: آزاده |
نویسنده: @ebi. |
ژانر: اجتماعی، تراژدی |
خلاصه: بزرگترین فریاد دنیا قطره اشکی بود که از چشمهای باز دخترک بیجانی چکید که یک آزاده بود، آزادهی تقدیری که آزادش کرد… گلهای پرپر شدهی سرخ هم برای آزادیاش رقصیدند و در آغوشش گرفتند؛ اما دیر بود، چرا که او آغوش را با چشمهای بسته طلب میکرد … |
تکهای از اثر: با دیدن آزاده لبخندی روی لب نشاند و از جای بلند شد. قوطی داروی خالی مادرش را از جیبش در آورد و نزدیک پیشخوان شد. -سلام. مرد جوان و لاغر اندام با شنیدن صدای آرام و نرم و لطیف دخترک لبخندش وسعت یافت عینکش را درست کرد و جواب سلامش را با روی خوش داد. آزاده قوطی سفید را نشان داد و موهای مزاحم را زیر روسری قرمز چروک شده هول داد و لب های خشکیده اش را گشود: میشه از این داروها بهم بدین؟ مرد چشم هایش را کمی ریز کرد و قوطی را برداشت. نگاه به قوطی خالی قرص انداخت و روی نوشته های انگلیسی اش دقیق شد … |
دانلود |
آخرین ویرایش: