- Nov
- 7,201
- 9,226
- مدالها
- 7
آلپ ارسلان یا آلب ارسلان دومین سلطان از سلسلهٔ سلاجقه و سلجوقیان بزرگ است. القاب وی عضدالدوله تاج المله یمین امیرالمؤمنین و ابو شجاع است و توقیع او اعتصمت بالله و ینصرالله است. به علت آنکه ابن ندیم اصل او را نور میداند به عادل نوری نیز معروف است. بر سر تاریخ تولد او اختلاف وجود دارد. ابن اثیر معتقد است او در محرم ۴۲۰ زاده شدهاست اما ابن خلکان معتقد است او در سال ۴۲۰ قمری میداند البته با توجه به نوشته ابن اثیر مبنی بر شرکت آلپ ارسلان در جنگ مودود بن مسعود غزنوی در سال ۴۳۶ق/۱۰۴۴م و پیروزی او در این جنگ بعید به نظر میرسد روایت ابن خلکان در مورد سال تولد آلپ ارسلان درست باشد. چون آلپ ارسلان نمیتوانسته در زمان جنگ کودکی ۱۲ ساله باشد.[۱۶] او برادر زاده طغرل سلجوقی نخستین فرمانروای سلجوقیان است. او دوران نوجوانی خود را در بلخ سپری کرد پدر او چغری بیک در زمان سلطنت برادرش بر نواحی شرقی قلمرو سلاجقه یعنی خراسان و ماوراءالنهر حکومت داشت.[] هنگامی که آلپ ارسلان مشغول جنگ با مودود غزنوی بود او به خاطر بیماری پدرش چغری بیک اداره امور نواحی بلخ ،طخارستان، ترمذ و قبادیان را به دست گرفت. او در جنگ با غزنویان پیروز شد و هزاران نفر اسیر کرد و غنایم بسیاری به دست آورد.[۱۹] بعد از آنکه پدرش در صفر۴۵۲ /مارس ۱۰۶۰ و به گفته ابن اثیر در رجب ۴۵۱ در ۷۰ سالگی در گذشت[۲۰][] و در نهایت فرمانروایی کل خراسان با حمایت طغرل به آلب ارسلان رسید.[] طغرل بیک در روستای طحرشت از توابع ری درگذشت او فرزندی نداشت و بنا بر اساس یک سنت عشیره ای بعد از مرگ برادرش، با بیوه چغری بیک مادر سلیمان ازدواج کرد و ظاهراً به تشویق همسرش سلیمان را به جانشینی برگزید. این مسئله باعث اختلافاتی میان هواداران آلپ ارسلان و سلیمان شد.[۲۸][۲۹] پس از درگذشت چغری بیک وزیرش عمیدالملک کندری به بیعت گرفتن برای سلیمان برخاست. دلیل او بر این کار این بود که چغری سلیمان را به ولایتعهدی خود برگزیده بود و به نام او خطبه خواند و برای این که سپاه از سلیمان طرفداری کند به سپاهیان ۷۰۰ هزار دینار پاداش داد و بسیاری پارچه دیبا و زر دوزی شده و سلاح میان سپاهیان پخش کرد.[] این امر باعث نارضایتی طرفداران آلپ ارسلان شد به طوری که دو نفر از آنان در قزوین به نام آلپ ارسلان خطبه خوانند در این زمان آلب ارسلان و وزیرش خواجه نظام الملک در خراسان بودند. آلپ ارسلان که خود را شایسته تراز سلیمان میدید از سلیمان سرپیچی کرد. او خود را سلطان سلجوقیان میدید، امیر خاندان سلجوقی نیز او را پذیرفت عمید الملک وقتی این وضعیت را مشاهده کرد از تصمیم خود منصرف شد و در ری به نام سلیمان و آلپ ارسلان تواماً خطبه خواند نظر کندری بر این بود که سلیمان ولی عهد باقی بماند اما به جز به آلپ ارسلان عده ای دیگر با این جریان مخالف بودند؛ که در راس این ناراضیان «شهاب الدوله قتلمش» پسرعموی چغری بود.