جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

بزرگان تاریخ آلپ ارسلان

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته بزرگان تاریخ توسط اولدوز با نام آلپ ارسلان ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,634 بازدید, 27 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته بزرگان تاریخ
نام موضوع آلپ ارسلان
نویسنده موضوع اولدوز
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط اولدوز
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,201
9,226
مدال‌ها
7
آلپ ارسلان یا آلب ارسلان دومین سلطان از سلسلهٔ سلاجقه و سلجوقیان بزرگ است. القاب وی عضدالدوله تاج المله یمین امیرالمؤمنین و ابو شجاع است و توقیع او اعتصمت بالله و ینصرالله است. به علت آنکه ابن ندیم اصل او را نور می‌داند به عادل نوری نیز معروف است. بر سر تاریخ تولد او اختلاف وجود دارد. ابن اثیر معتقد است او در محرم ۴۲۰ زاده شده‌است اما ابن خلکان معتقد است او در سال ۴۲۰ قمری می‌داند البته با توجه به نوشته ابن اثیر مبنی بر شرکت آلپ ارسلان در جنگ مودود بن مسعود غزنوی در سال ۴۳۶ق/۱۰۴۴م و پیروزی او در این جنگ بعید به نظر می‌رسد روایت ابن خلکان در مورد سال تولد آلپ ارسلان درست باشد. چون آلپ ارسلان نمی‌توانسته در زمان جنگ کودکی ۱۲ ساله باشد.[۱۶] او برادر زاده طغرل سلجوقی نخستین فرمانروای سلجوقیان است. او دوران نوجوانی خود را در بلخ سپری کرد پدر او چغری بیک در زمان سلطنت برادرش بر نواحی شرقی قلمرو سلاجقه یعنی خراسان و ماوراءالنهر حکومت داشت.[] هنگامی که آلپ ارسلان مشغول جنگ با مودود غزنوی بود او به خاطر بیماری پدرش چغری بیک اداره امور نواحی بلخ ،طخارستان، ترمذ و قبادیان را به دست گرفت. او در جنگ با غزنویان پیروز شد و هزاران نفر اسیر کرد و غنایم بسیاری به دست آورد.[۱۹] بعد از آنکه پدرش در صفر۴۵۲ /مارس ۱۰۶۰ و به گفته ابن اثیر در رجب ۴۵۱ در ۷۰ سالگی در گذشت[۲۰][] و در نهایت فرمانروایی کل خراسان با حمایت طغرل به آلب ارسلان رسید.[] طغرل بیک در روستای طحرشت از توابع ری درگذشت او فرزندی نداشت و بنا بر اساس یک سنت عشیره ای بعد از مرگ برادرش، با بیوه چغری بیک مادر سلیمان ازدواج کرد و ظاهراً به تشویق همسرش سلیمان را به جانشینی برگزید. این مسئله باعث اختلافاتی میان هواداران آلپ ارسلان و سلیمان شد.[۲۸][۲۹] پس از درگذشت چغری بیک وزیرش عمیدالملک کندری به بیعت گرفتن برای سلیمان برخاست. دلیل او بر این کار این بود که چغری سلیمان را به ولایتعهدی خود برگزیده بود و به نام او خطبه خواند و برای این که سپاه از سلیمان طرفداری کند به سپاهیان ۷۰۰ هزار دینار پاداش داد و بسیاری پارچه دیبا و زر دوزی شده و سلاح میان سپاهیان پخش کرد.[] این امر باعث نارضایتی طرفداران آلپ ارسلان شد به طوری که دو نفر از آنان در قزوین به نام آلپ ارسلان خطبه خوانند در این زمان آلب ارسلان و وزیرش خواجه نظام الملک در خراسان بودند. آلپ ارسلان که خود را شایسته تراز سلیمان می‌دید از سلیمان سرپیچی کرد. او خود را سلطان سلجوقیان می‌دید، امیر خاندان سلجوقی نیز او را پذیرفت عمید الملک وقتی این وضعیت را مشاهده کرد از تصمیم خود منصرف شد و در ری به نام سلیمان و آلپ ارسلان تواماً خطبه خواند نظر کندری بر این بود که سلیمان ولی عهد باقی بماند اما به جز به آلپ ارسلان عده ای دیگر با این جریان مخالف بودند؛ که در راس این ناراضیان «شهاب الدوله قتلمش» پسرعموی چغری بود.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,201
9,226
مدال‌ها
7
قتلمش که نیای خاندان سلجوقیان آسیای صغیر بود پس از درگذشت طغرل ادعای سلطنت کرد ادعای او بر این اساس بود که «پدر من در این باب کشته شد و بزرگ‌تر از همه بود». و نیرویی برای جنگ با آلپ ارسلان فراهم کرد و البته برخی بر این نظرند که در نبود آلپ ارسلان بر ری استیلا یافت[۵۲] البته برخی نیز معتقدند که او سپاهی را به عنوان مقدمه به فرماندهی ساوتگین به جنگ با قتلمش فرستاد[۵۳] آلپ ارسلان پس از مقابله با او ناآرامی‌های که از جانب امیر ختلان از ولایات دره علیای جیحون ونیز عموی خودش فخرالملک بیغو درهرات و امیر چغانیان که موسی نام داشت پدیدآمده بود را فرونشاند البته اسارت و کشته شدن فرمانروای آنجا باعث پیروزی آلپ ارسلان دراین جنگ و چیرگی آلپ ارسلان برچغانیان بود[۵۶] او به مرو بازگشت و آنگاه برای جنگ با قتلمش عازم ری شد در بین راه در دامغان به قتلمش نامه نوشت و از او خواست به او پیوندد اما قتلمش جواب او را به سردی داد سر انجام کار به جنگ رسید.[۶۰] قتلمش چون یارای مقاومت نداشت ابتدا با جاری ساختن آب در وادی ملح (ده نمک) آنجا را به باتلاق تبدیل نمود و سپس به قلعه گرد کوه عقب‌نشینی نمود.[۶۱] مدتی بعد او را کشته یافتند و گویند به سبب افتادن از روی اسب درگذشته است و عده ایی بر این باورند که او در جنگ با آلب ارسلان کشته شده‌است.[۶۵] آلب ارسلان در سال ۴۵۶ق/۱۰۶۳م به همراه وزیرش خواجه نظام الملک با استقبال عمیدالملک وارد ری شد در کاخ طغرل بر تخت نشست و رسماً تاج گذاری کرد و بعد از تاج گذاری عمید الملک را برکنار و نظام الملک را رسماً وزیر خود انتخاب کرد.[۶۹] و برای خشنودی امیران را خلعت و انعام بخشید.[۷۰] سپس سکه ضرب کرد و به نامش خطبه خوانده شد.[۷۱] آلپ ارسلان ری را به عنوان پایتخت برگزید
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,201
9,226
مدال‌ها
7
هنگام ورود آلپ ارسلان به ری کندری به استقبال وی آمد مدت زمانی که گذشت کندری برای عذر خواهی بابت این که تلاش کرده بود سلیمان را به سلطنت برساند نزد آلپ ارسلان رسید و از او طلب بخشش کرد و نزد خواجه نظام الملک رفت و پانصد دینار به او پیشش کرد.[۷۷] هنگامی او از دربار خارج می‌شد بیشتر سپاهیان در رکاب عمید الملک همراه او خارج شدند. بعد از این واقع که موجب هراس آلپ ارسلان و خواجه نظام الملک شد، آلپ ارسلان دستور داد کندری را دستگیر کردند و به مرو تبعید کرد.[] او حدود یک سال بازداشت بود سرانجام وی در روز یکشنبه، شانزدهم ماه ذیحجه سال۴۶۶، به قتل رسید.[۸۴] هنگامی که تسلیم شمشیر شد گفت از من به سلطان بگو «عنایت عمت طغرل این جهان به من داد و تو درجه شهادت و نعمت بهشت را ارزانیم کردی، پس به واسطه شما سعادت دو جهان نصیبم شد اما به وزیر صاحب تدبیر بگو که در دودمان سلجوقی بد بدعتی و زشت سیاستی نهادی. زود باشد که هرچه دربارهٔ من اندیشیدی در حق اعقاب و اسلاف تو به وقوع انجامد»[۸۵][۸۶] پیکرش در زادگاهش در کندر کنار مقبره پدرش به خاک سپرده شد. او هنگام مرگ چهل وچهار سال داشت.[۸۷] بسیاری معتقد هستند که نظام الملک در قتل کندری نقش دارد و او حتی به زندانی شدن کندری قانع نبود و می‌خواست به‌طور کل کامل این رقیب را از میان بردارد؛ و سرانجام توانست دستور قتل کندری را از آلپ ارسلان بگیرد.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,201
9,226
مدال‌ها
7
در سال ۴۵۵ق/۱۰۶۳م قاورد بر ایالت فارس (که در تصرف فضولیه شبانکاره بود) چیره شد.[۹۰] از آنجا که لشکر کشی قاورد به فارس بدون اجازه آلپ ارسلان صورت گرفته بود و شایع شدکه در کرمان و فارس به نام قاورد منفردا خطبه خوانده می‌شود آلپ ارسلان تصمیم گرفت قاورد را به اطاعت خودش درآورد به همین منظور آلپ ارسلان به کرمان لشکر کشی کرد.[۹۱][۹۲] و قاورد که یارای مقابله با سلطان سلجوقی را نمی‌دید به استقبال او آمد وبا او صلح کرد مدتی بعد در سال ۴۵۹ق/۱۰۶۷م قاورد تصمیم به استقلال گرفت و عصیان کرد . این اقدام قاورد موجب لشکر کشی دوباره سلطان سلجوقی به کرمان برای سرکوب شورش قاورد شد[۹۳] قاورد در این جنگ شکست خورد و به جیرفت فرار کرد[۹۴][۹۵] از جیرفت نمایندگانی به سوی برادرش فرستاد و طلب بخشش کرد آلپ ارسلان بعد از اطلاع از درخواست برادرش ار عصیان او جشم پوشی کرد. بعد از این وقایع میان دو برادر پیمان صلحی بسته شد که براساس آن شیراز و نواحی وابسته به آن به گماشتگان آلپ ارسلان واگذار شد فرگ و طارم ضمیمه ابلات کرمان شد این توافق‌نامه بر اینکه از درآمد قلمرو دولت قاورد به سطلان سلجوقی سهمی تعلق نمی‌گیرد و قاورد در اداره امور خود کاملاً مستقل بود تأکید داشت و از سوی دیگر آلپ ارسلان از مزاحمت رقیبی قدرتمند آسوده‌خاطر شد
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,201
9,226
مدال‌ها
7
در سال ۴۵۵هجری بعد از تصرف فارس توسط قاورد شبانکاره بعد از شکست در برابر قاورد به آلپ ارسلان پناه برد و آلپ ارسلان فارس را از دست قاورد خارج کرد بعد از استقرار آلپ ارسلان بر کرمان حکومت فارس به دست شبانکاره افتاد اما چون او از پرداخت حراج سر باز زد نظام الملک به فارس آمد و شبانکاره را دست‌گیر کرد نزد سلطان برد سلطان او را مورد بخشش قرار داد حکومت شبانکاره برفارس تا پایان حکومت آلپ ارسلان بیشتر به درازا نکشید
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,201
9,226
مدال‌ها
7
هنگامی که آلپ ارسلان به سلطنت رسید ایجاد مناسبات دوستانه با خلیفه را مورد توجه قرار داد[۹۸] او برخلاف سنت ترکان که همسر بیوه فرمانروای قبلی را به ازدواج یکی از اعضای ارشد قبیله درمی‌آوردند[۹۹] همسر طغرل (متوفی) را که دختر خلیفه بود به همراه آی تکین که به شحنگی بغداد برگزیده بود به بغداد فرستاد[۱۰۰][۱۰۱] همچنین به آگاهی دختر خلیفه رساند دلیل دستگیری عمید الملک آن بوده‌است که بدون خشنودی خلیفه او را از بغداد به ری برده‌است. این اقدام موجب خرسندی خلیفه شد.[۱۰۲] خلیفه نیز سلطنت او را تأیید کرد و دستور داد نامش را در خطبه بیاورند، و سفیری را برای بیعت گرفتن از او با هدایا و خلعت‌های بسیاری نزد آلپ ارسلان فرستاد و در آن زمان آلپ ارسلان در نخجوان بود.[۱۰۳] آلپ ارسلان نخستین فرمانروای سلجوقی بود که در منابر بغداد سلطان خوانده شد.[۱۰۴][۱۰۵] خلیفه به او لقب عضدالدین آلپ ارسلان و برهان امیرالمؤمنین داد. آلپ ارسلان بر خلاف طغرل هیچ‌گاه به بغداد نرفت ولی فتوحاتش پیوسته مورد توجه دربار خلافت بود
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,201
9,226
مدال‌ها
7
آلپ ارسلان در سال ۴۵۷ق/۱۰۶۴م سوی مرزهای غربی حرکت کرد او به جنگ‌ها و طمع خود برای جنگ‌های برون مرزی اسم جهاد می‌داد.[۱۰۷] آلپ اسلان با درایت خواجه نظام الملک ابتدا به تثبیت اوضاع داخلی کشور پرداخت[۱۰۸][۱۰۹] ابتدا به اصفهان و سپس به کرمان رفت. برادرش قاورد حاکم آنجا با احترام به وی برخورد کرد.از وی استقبال کرد با او پیمان بست و قول داد تا از مرزهای جنوبی کشور حفاظت کند[۱۱۰] آلپ ارسلان برای محکم کردن پیوند خود با همسایگان شرقی اش تصمیم گرفت با آن‌ها پیوند خویشاوندی برقرار کند و به همین علت پسرش ملکشاه را به همسری دختر طمغاج خان که پادشاه ایلک خانی بود گرفت و دختر ابراهیم خان سلطان غزنوی را برای آن یکی پسرش گرفت با این سیاست از جانب این دو ناحیه در امان بود.[۱۱۱][۱۱۲][۱۱۳] در رایگان پسرش ملکشاه را به ولیعهدی برگزید[۱۱۴] برایش بیعت گرفت و فرمان داد تا به نام ولیعهدش خطبه خواند. آلپ ارسلان اداره ایالات را به منسوبان خود اقطاع داد، چنان‌که مازندران به اینانج بیغو، بلخ را به برادرش سلیمان، خوارزم به برادر دیگرش ارسلان ارغو (ارغون) طخارستان را به برادر دیگرش الیاس، مرو را به پسر دیگرش ارسلان شاه واگذار کرد و در نهایت بردارش قاورد که سر به شورش برداشته بود را مغلوب ساخت. پس از این رویدادها، آلب ارسلان برای ادامه فتوحات در مرزهای غربی خود را آماده ساخت و برخی از امیران ترکمن را برای حمله به آناتولی مأمور ساخت و آن‌ها تا قیصریه پیشروی کردند
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,201
9,226
مدال‌ها
7
نفوذ سلجوقیان در مرزهای شرقی قلمرو بیزانس و در پی لشکر کشی و پیشروی آلپ ارسلان به قفقاز و آناتولی رومی‌ها را هراسان کرد.[۱۳۰][۱۳۱] رمانوس دیوگنس امپراتور جدید، فکر کرد می‌تواند با عملی کردن اندیشه خود دولت نوپای سلجوقی را نابود کند به همین منظور با گرد آوری سپاهی مرکب از مقدونیها، بلغاریها، فرانک‌ها و جز آنان به سوی انطاکیه حرکت کرد و شهر منبج (هیروپولیس) و ارتاح را تصرف کرد به حلب نزدیک شد،[۱۳۲][۱۳۳] اما قحطی و سوزانده شدن مواد غذایی از سوی ترک‌ها موجب شد که دیوگنس بازگردد.[۱۳۴] به علت ناآرامی‌هایی که درمصر بود و دعوت مصریان از آلپ ارسلان او به سوی سوریه لشکرکشید. او شهرهای سر راه از جمله ملازگرد و ارجیش را به سرعت فتح نمود؛ و از طریق دیار بکرو رها، به حلب حمله کرد و امیران حلب و دیار بکر را وادار به اطاعت کرد. آلپ ارسلان می‌خواست به مصر برود که فرستاده امپراتور روم نزد او آمد و تخلیه شهرهای تصرف شده را خواستار شد. او لشکرکشی به مصر را نیمه تمام گذاشت و راهی آذربایجان شد و هنگامی که به خوی رسید به او خبر رسید که رمانوس با لشکری ۲۰۰هزار نفری به سمت او می‌آید.[۱۳۵][۱۳۶][۱۳۷] آلپ ارسلان با لشکری که تعداد آن‌ها به ۱۵ هزار نفر می‌رسید در روزه جمعه ۲۷ ذیقعده که مبارک بودن آن روزتایید شده بود برای پیروزی یا شهادت در ملازگرد از توابع اخلاط با سپاه روم رو به رو شد این اولین رویارویی بزرگ میان رومی‌ها و ترک‌ها بود.[۱۳۸][۱۳۹] آلب ارسلان ابتدا معتقد بود پیروزی همه‌جانبه بر سپاه روم موقعیت را به نفع وی رقم خواهد زد او با اعتقاد به این موضوع با سرعت و شجاعت به خط مقدم سپاه روم حمله کرد آن ر ا نابود کرد اما به زودی متوجه شد که جنگ با سپاه عظیم بی فایده است پس عقل و دانایی حکم می‌کرد که آلپ ارسلان راه صلح را در پیش گیرد او این پیشنهاد را به امپراتور روم داد ولی او قبول نکرد.[۱۴۰][۱۴۱] از خود گذشتگی سپاه آلپ ارسلان باعث شد در این جنگ رمانوس شکست بخورد و اسیر شود. آلپ ارسلان با او با احترام رفتار کرد و او را به وطنش بازگرداند و البته عده ای معتقد هستند که هنگامی پادشاه روم اسیر شد سربازان بسیار بر او تازیانه زدند. امپراتور روم پیش از رهایی از اسارت، آزادی اسیران مسلمان و پرداخت غرامت و مالیات دادن به دولت سلجوقی را به مدت ۵۰ سال پذیرفت. نبرد ملازگرد و پیروزی آلپ ارسلان در این جنگ یکی از رویدادهای مهم تاریخ اسلام به‌شمار می‌رود، از این زمان به بعد مسلمانان و ترک‌ها به تدریج بر آسیای صغیر چیره شدند و این موضوع باعث شد تمدن اسلامی در آسیای صغیر جایگزین تمدن مسیحی شود و در آنجا استقرار پیدا کرد و پیروزی آلپ ارسلان در این جنگ او را در جهان اسلام به شهرت رساند.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,201
9,226
مدال‌ها
7
سرانجام جنگ با اسارت امپراتور بیزانس و همراهانش پایان یافت و امپراتور نزد سلطان آورده‌شد. با تاریک شدن هوا سپاهیان بیزانس همگی محو و نابود شدند و فراریان آن‌ها نیز مورد تعقیب قرار گرفتند. بخش اعظم سپاهیان بیزانس در این جنگ کشته شدند. غنایم به دست آمده نیز از حد فزون بود. این جنگ با پیروزی قاطع سپاهیان ترک پایان یافت. اگر چه در شب نیز زد و خوردهای پراکنده‌ای رخ داد اما در سرنوشت جنگ تأثیری نداشت. هنگام صبح دیگر چیزی از اردوی بیزانس باقی نمانده‌بود. بسیاری کشته شده‌بودند و شمار زیادی به اسارت درآمده یا از صحنه جنگ گریخته بودند. امپراتور و بزرگان اردوی او در میان اسرا بودند. در ابتدا نسبت به این‌که آیا واقعاً او امپراتور است شک و تردید داشتند اما پس از اعتراف فرستادگان سلجوقی که امپراتور را از نزدیک دیده‌بودند و همچنین فرماندهان سپاه روم شک‌شان بر طرف شده و سرانجام رومانوس به حضور آلپ ارسلان آورده‌شد. آلپ ارسلان با او بسیار محترمانه رفتار کرد و به وی گفت: «ای امپراتور! متأثر نباش، ماجرای انسان‌ها همین است.» سپس برای او خیمه و خرگاه خاصی اختصاص داد و افرادی را برای خدمت به او گمارد و با او همانند یک میهمان برخورد کرد. بنابر روایات مختلف آن روز میان سلطان و امپراتور گفتگوی تاریخی زیر صورت گرفت
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,201
9,226
مدال‌ها
7
سلطان آلپ ارسلان: «برای ایجاد صلح و دوستی در میان ما، من فرستادگان خلیفه را نزد تو فرستادم اما تو عناد ورزیدی. برای بازگرداندن دشمنانم که به تو پناه جسته‌بودند، افشین را همراه هیاتی نزد تو فرستادم، اما این درخواست را اجابت نکردی. دیروز غروب کسانی را نزد تو فرستادم و خواهان ترک جنگ شدم اما تو پاسخ رد دادی و گفتی که چگونه می‌توانم در پاسخ به حملاتی که به قلمروم می‌شود به قلمرو اسلام حمله نیاورم و بازگردم.» سلطان در ادامه خطاب به امپراتور که در غل و زنجیر بود گفت: «این است نتیجه سرکشی تو.» دیوجانوس در جواب سلطان گفت: «سرنوشت خود و مملکتم در دست تو است. در چنین وضع و حالی در مقابل تو ایستاده‌ام. از توبیخ و سرزنش در گذر و آنچه را که خواهی، بکن.» سلطان گفت: «اگر تو پیروز می‌شدی با من چه می‌کردی؟» امپراتور گفت: «یا امر به جدا کردن سرت می‌دادم یا تو را به دار می‌آویختم.» سلطان گفت: «گمان می‌کنی من با تو چه خواهم کرد؟» امپراتور گفت: «سه کار تو رواست؛ اول آن‌که مرا بکشی، دوم آن‌که شهر به شهر به نشانه پیروزیت بگردانی، سوم که ممکن نیست، عفو و بخشش من در مقابل باج و خراج است.» سلطان گفت: «در حق تو جز عفو و بخشش اندیشه‌ای دیگر ندارم.»
 
بالا پایین