- Nov
- 7,202
- 9,221
- مدالها
- 7
ز) تشخیص مرز بین فکاهه و طنز/ به میزان بالا
بارها شنیدهاید این بار هم روش! که هدف فکاههنویس خنداندنِ صرف است اما خنداندن هدف ثانویة طنزپرداز است. همانطور که جراح برای زندهماندن بیماری که پای او دچار قانقاریا شده است، ناچار میشود پای او را ببرد و بیمار نهایتاً پس از بهبودی، بهرغم آگاهی از قطعشدن پای خود، خندان و شاد، بیمارستان را ترک میکند؛ طنزپرداز نیز موظف است بیماریها و مشکلات جامعه را دستمایة کار خود قرار دهد و در صورت لزوم تیغ برندة طنز را بهکار اندازد و اشکها و لبخندها را توأمان ایجاد کند. پس تشخیص مرز بین فکاهه و طنز ضرورتی انکار ناشدنی است. باز هم یک نمونه:
مردی از فرط گشنگی میگفت
با شکم: کای رفیق بیهنرم
کارکردم، تو سالها خوردی
کارکن، چند روز من بخورم!
بارها شنیدهاید این بار هم روش! که هدف فکاههنویس خنداندنِ صرف است اما خنداندن هدف ثانویة طنزپرداز است. همانطور که جراح برای زندهماندن بیماری که پای او دچار قانقاریا شده است، ناچار میشود پای او را ببرد و بیمار نهایتاً پس از بهبودی، بهرغم آگاهی از قطعشدن پای خود، خندان و شاد، بیمارستان را ترک میکند؛ طنزپرداز نیز موظف است بیماریها و مشکلات جامعه را دستمایة کار خود قرار دهد و در صورت لزوم تیغ برندة طنز را بهکار اندازد و اشکها و لبخندها را توأمان ایجاد کند. پس تشخیص مرز بین فکاهه و طنز ضرورتی انکار ناشدنی است. باز هم یک نمونه:
مردی از فرط گشنگی میگفت
با شکم: کای رفیق بیهنرم
کارکردم، تو سالها خوردی
کارکن، چند روز من بخورم!