Puyannnn
سطح
4
مهمان
- Sep
- 13,532
- 22,013
- مدالها
- 3
رمان نو از فرانسه آغاز شد و در سراسر دنیا نویسندگانی به این شیوه تازه، قلم زدند، از مهمترین نویسندگان این سبک هنری، آلن روب گریه و آندره ژید هستند.
ادبیات داستانی، از رمان تا داستان کوتاه، هر کدام مخاطب ویژه ای برای خود دارد، ادبیات هر کشور در دورانی که به سوی مدرنیسم پیش رفت ادبیات داستانی، یکی از مهمترین راهبران آن حوزه بود.
این آخر هفته با داستان نویسانی همراه شوید که ادبیاتی نوآورانه را آغاز کردند.
روب گرییه، داستانهایی در مرز میان حقیقت و وهم
آلن روب گرییه، ۱۸ اوت ۱۹۲۲ (۲۶ مرداد ۱۳۰۱) در برست فرانسه، به دنیا آمد.
او پس از تحصیلات کلاسیک و فراگیری زبانهای یونانی و لاتین، یادگیری ریاضیات و زیستشناسی را شروع کرد و در سال ۱۹۴۵ از مؤسسه ملی کشاورزی فارغالتحصیل شد.
روب گرییه، پس از نوشتن اولین رمانش، شاه کشی و بعد از ۷ سال کار در موسسه ملی کشاورزی، راه امن و آسان شغل قبلیاش را رها و خود را وقف نوشتن میکند. انتشارات مینویی رمان دومش را منتشر میکند، انتشاراتی که بهطور مخفیانه در دوران اشغال فرانسه راهاندازی شده بود و هدف مدیر آن ژروم لیندون، این بود که تفکر مقاومت را در برابر افکار عمومی زنده نگه دارد اما دو سال بعد، انتشار رمان چشم چران سکوت محتاطانه منتقدان آن زمان را شکست. منتقدان با خواندن این رمان میگویند نویسندهاش باید به تیمارستان فرستاده شود.
اما از آن طرف کسانی مثل ژرژ باتای، رولان بارت و موریس بلانشو با اشتیاق طرف نویسنده را میگیرند. روب گرییه، مشاور ادبی انتشارات مینویی میشود و بهمدت بیست و پنج سال در این سمت باقی میماند. او به کمک لیندون چند رماننویس زن و مرد را که با آنها احساس برادری ادبی میکند زیر پرچم انتشارات جمع میکند. این رماننویسان بسیار مستقل کار میکنند و اغلب مسنتر از او هستند. به این ترتیب ایده جنبش ادبی رمان نو کمکم شکل میگیرد.
نتیجه انتقادات به روب گرییه، این است که رمان کرکره، در سال ۱۹۵۷ با شکست مالی روبهرو میشود که باز این مسئله هم جلوی انتشار آن به ۳۰ زبان مختلف را نمیگیرد.
او بعد از انتشار چهارمین رمانش ژلوزی (به فارسی حسادت) وارد دنیای سینما شد و اولین فیلم خود را کارگردانی کرد. از سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۹۵ به نیویورک نقل مکان کرد و در دانشگاه نیویورک به تدریس پرداخت. روب گرییه پایبند به مکتب رئالیسم بود و در رمانهایش از رویکردهای روانکاوی فروید برای پرداخت شخصیتهایش استفاده میکرد.
آلن رب گرییه، رماننویس ۱۹ فوریه ۲۰۰۸ (۳۰ بهمن ۱۳۸۶) در سن هشتاد و پنج سالگی به دلیل عارضه قلبی درگذشت.
ژلوزی، روایتی از زبان شوهری حسود است که از پنجره حرکات همسر خود را به دقت زیر نظر میگیرد. در این رمان کوتاه، شخصیت شوهر حضور پررنگی در داستان ندارد و تنها در بعضی بخشها به او اشاره میشود. او در سکوت، فعل و انفعال اتفاقافتاده میان همسرش، که تنها با نام A از او صحبت میکند، و همسایهشان فرانک را مشاهده میکند. لحن راوی در ابتدا دقیق و صحیح است اما بهمرور دادههای واقعی او از مشاهده همسرش با توهمات او از خ*یانت همسرش درمیآمیزد و تمیز دادن حقیقت از توهمات راوی برای خواننده سخت میشود.
این اثر با ترجمه منوچهر بدیعی، در ۱۴۴ صفحه، توسط انتشارات نیلوفر منتشر شده است.
ادبیات داستانی، از رمان تا داستان کوتاه، هر کدام مخاطب ویژه ای برای خود دارد، ادبیات هر کشور در دورانی که به سوی مدرنیسم پیش رفت ادبیات داستانی، یکی از مهمترین راهبران آن حوزه بود.
این آخر هفته با داستان نویسانی همراه شوید که ادبیاتی نوآورانه را آغاز کردند.
روب گرییه، داستانهایی در مرز میان حقیقت و وهم
آلن روب گرییه، ۱۸ اوت ۱۹۲۲ (۲۶ مرداد ۱۳۰۱) در برست فرانسه، به دنیا آمد.
او پس از تحصیلات کلاسیک و فراگیری زبانهای یونانی و لاتین، یادگیری ریاضیات و زیستشناسی را شروع کرد و در سال ۱۹۴۵ از مؤسسه ملی کشاورزی فارغالتحصیل شد.
روب گرییه، پس از نوشتن اولین رمانش، شاه کشی و بعد از ۷ سال کار در موسسه ملی کشاورزی، راه امن و آسان شغل قبلیاش را رها و خود را وقف نوشتن میکند. انتشارات مینویی رمان دومش را منتشر میکند، انتشاراتی که بهطور مخفیانه در دوران اشغال فرانسه راهاندازی شده بود و هدف مدیر آن ژروم لیندون، این بود که تفکر مقاومت را در برابر افکار عمومی زنده نگه دارد اما دو سال بعد، انتشار رمان چشم چران سکوت محتاطانه منتقدان آن زمان را شکست. منتقدان با خواندن این رمان میگویند نویسندهاش باید به تیمارستان فرستاده شود.
اما از آن طرف کسانی مثل ژرژ باتای، رولان بارت و موریس بلانشو با اشتیاق طرف نویسنده را میگیرند. روب گرییه، مشاور ادبی انتشارات مینویی میشود و بهمدت بیست و پنج سال در این سمت باقی میماند. او به کمک لیندون چند رماننویس زن و مرد را که با آنها احساس برادری ادبی میکند زیر پرچم انتشارات جمع میکند. این رماننویسان بسیار مستقل کار میکنند و اغلب مسنتر از او هستند. به این ترتیب ایده جنبش ادبی رمان نو کمکم شکل میگیرد.
نتیجه انتقادات به روب گرییه، این است که رمان کرکره، در سال ۱۹۵۷ با شکست مالی روبهرو میشود که باز این مسئله هم جلوی انتشار آن به ۳۰ زبان مختلف را نمیگیرد.
او بعد از انتشار چهارمین رمانش ژلوزی (به فارسی حسادت) وارد دنیای سینما شد و اولین فیلم خود را کارگردانی کرد. از سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۹۵ به نیویورک نقل مکان کرد و در دانشگاه نیویورک به تدریس پرداخت. روب گرییه پایبند به مکتب رئالیسم بود و در رمانهایش از رویکردهای روانکاوی فروید برای پرداخت شخصیتهایش استفاده میکرد.
آلن رب گرییه، رماننویس ۱۹ فوریه ۲۰۰۸ (۳۰ بهمن ۱۳۸۶) در سن هشتاد و پنج سالگی به دلیل عارضه قلبی درگذشت.
ژلوزی، روایتی از زبان شوهری حسود است که از پنجره حرکات همسر خود را به دقت زیر نظر میگیرد. در این رمان کوتاه، شخصیت شوهر حضور پررنگی در داستان ندارد و تنها در بعضی بخشها به او اشاره میشود. او در سکوت، فعل و انفعال اتفاقافتاده میان همسرش، که تنها با نام A از او صحبت میکند، و همسایهشان فرانک را مشاهده میکند. لحن راوی در ابتدا دقیق و صحیح است اما بهمرور دادههای واقعی او از مشاهده همسرش با توهمات او از خ*یانت همسرش درمیآمیزد و تمیز دادن حقیقت از توهمات راوی برای خواننده سخت میشود.
این اثر با ترجمه منوچهر بدیعی، در ۱۴۴ صفحه، توسط انتشارات نیلوفر منتشر شده است.