جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

رها شده از زبانِ آیدای شاملو اثر گل سرخ

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته فرهنگ و ادب توسط بانوی سرخ با نام از زبانِ آیدای شاملو اثر گل سرخ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 283 بازدید, 18 پاسخ و 7 بار واکنش داشته است
نام دسته فرهنگ و ادب
نام موضوع از زبانِ آیدای شاملو اثر گل سرخ
نویسنده موضوع بانوی سرخ
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط بانوی سرخ
موضوع نویسنده

بانوی سرخ

سطح
2
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jul
555
4,227
مدال‌ها
2
چای های استکان گیرم
در تب لبهای یاری مانده اند...
چای را میگویمت!
آنهم در پس آسمانی دلنشین ،
در نگاه خفته ای جا مانده است ؛
ابر بارید و او گرم تر از سرخیِ واژ!
منتظر ، در حسرت یار مانده است!
 
موضوع نویسنده

بانوی سرخ

سطح
2
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jul
555
4,227
مدال‌ها
2
تا نگاهش بکنم
شا صدایم زند او"
شا برآید ازمان !
گل سرخی بدهیم تحفه ی درویش عشق!
بی سر و سامان بدوویم؛
سمت خانه ی ، کو؟
کجا برفتی در من ای درد بی درمانم؟
مرغ ، کوکو میکند
مرغ عاشق گشته بود
بازهم پرواز شد ، کلبه ی نابنوای عشق...
 
موضوع نویسنده

بانوی سرخ

سطح
2
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jul
555
4,227
مدال‌ها
2
طلبیدمت در خیابان هایی که نداشت فروغ معشوق؛
خوشا نغمه ای که از لبان تو خوانم!
 
موضوع نویسنده

بانوی سرخ

سطح
2
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jul
555
4,227
مدال‌ها
2
چونان مرغ پر کنده ی بیقرارم؛
که پر پر زدن در تو بر او آرزوست...!
 
موضوع نویسنده

بانوی سرخ

سطح
2
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jul
555
4,227
مدال‌ها
2
بیا باهم تا نوای خفته ی عشق!
بیدارش کنیم
هوشیارش کنیم...
بیا باهم بسازیم تا بسازیم ؛
تو ای عشق ،
چرا بر من نگاهت کرد غوغا ؟
خواب میمیرد مرا ، عشق میگیرد مرا
دل به لبها راه دارد ، چرا؟
درد، دردمند میشود
کاسه لبریز میشود از بس نگاهت میکند!
تا صدایت میکند ، سرو بلند عشق من؛
راه ها بر او ببند ، دل را بگشا ز ما
ای عشق...
ای عشق سرد بی نوا ، گر خدا باشم به تو ؛
بندگی در شعف تو آه میکشد ،
کاری بکن حرفی بزن!
ابر میبارد به ما ... چشم میبارد ز تو
درد نمیخواهد مرا
عشق میریزد ز تو!
 
موضوع نویسنده

بانوی سرخ

سطح
2
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jul
555
4,227
مدال‌ها
2
حضرت عشق نگاهم!
اغوش تو جا مانده بود
گوشه ی آن اتاقک!
اوردمش!مهابا؟ ندارم
دستهای تو ارزشش را دارد
که سالهای نوری را در پی اغوشت؛
خانه به خانه
خانه به دوش شوم...
 
موضوع نویسنده

بانوی سرخ

سطح
2
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jul
555
4,227
مدال‌ها
2
"شاملو؟!"
آیدا رفته است... !
در پی روزنه ای در این گیتی نا ارام،
در این تو در تو های بی سایه ؛
کنار تو ، در این پنجره ی بی قاب...
صندلی چوبی شکست!
عشق مارا نخواست!
شاملو؟
آیدا زنده به گور و کمر خم؛
پیدایش نتوان خواهی کرد!
صدای اذان نمی آید... دیگر تختی نمانده
تا تاج مهر بر موهای سپید نقش ببندد!
شاملو؟!
 
موضوع نویسنده

بانوی سرخ

سطح
2
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jul
555
4,227
مدال‌ها
2
شاید آخرینش باشد این دفتر ببندم!
لیک نمیشود آخرین تکرارِ خاطرت باشم؛
آن کنج طاقچه ای را
که کتاب خواندی مرا
دست بر نوازش ، شانه هارا پس زدیم
خنده ی تو جنون زیبای شعر
واژگان را ورق زدیم
همان طاقچه؛
که بر دلم قدم زنمش هر شب...
 
بالا پایین