جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دین و مذهب اسلام در ادبیات فارسی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات مذهبی توسط MAHER با نام اسلام در ادبیات فارسی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 319 بازدید, 16 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات مذهبی
نام موضوع اسلام در ادبیات فارسی
نویسنده موضوع MAHER
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MAHER
موضوع نویسنده

MAHER

سطح
5
 
ارشد کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
منتقد ادبیات
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
Oct
1,293
3,607
مدال‌ها
10
کاربرد و تاثیر اسلام در ادبیات فارسی!
 
موضوع نویسنده

MAHER

سطح
5
 
ارشد کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
منتقد ادبیات
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
Oct
1,293
3,607
مدال‌ها
10
ارتباط حکومت های محلی ایران با دستگاه خلافت بغداد و پیدایش شاعران و نویسندگان ذولسانین که از لوازم دوام این ارتباط بود، موجب شد تا این گرایش دینی و اسلامی ادبیات فارسی مدت ها تحت تأثیر ادبیات عربی باقی بماند. نه فقط در دربار سامانیان و آل بویه توجه به ادبیات عربی لازمه ی این ارتباط با دستگاه خلافت بود، بلکه در عصر غزنوی هم دوام این جریان در ادبیات فارسی تأثیر گذاشت.
 
موضوع نویسنده

MAHER

سطح
5
 
ارشد کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
منتقد ادبیات
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
Oct
1,293
3,607
مدال‌ها
10
ادبیات فارسی دری از همان آغاز پیدایش و توسعه ی خود (نیمه ی قرن 3 ق) ادبیاتی اسلامی محسوب می شد، حتی برخلاف ادبیات عربی، یک دوره ی جاهلی هم پشت سرنداشت. لاجرم تأثیر اسلام درآن، تأثیری خارجی نبود، بلکه ادامه ی تأثیر محیط پیدایش آن بود. این ادبیات در عهد صفاریان و حداکثر در آغاز دوره ی طاهریان شکل گرفت. آن چه به ایران قبل از اسلام تعلق داشت، سابقه ی بلافصل این ادبیات اسلامی به شمار نمی آمد. قبل از عهد طاهریان و اوایل عهد خلافت مأمون هم، ادبیات فارسی دری شکل مکتوب و مضبوط نداشت. آن چه بعد از فتوح اسلامی در این زبان به وجود آمده بود، از حدود ترانه ها و تصنیف های متداول در افواه عام عصر، مثل سرود اهل بخارا( زرین کوب، 1337 ش: 288 به بعد) و ترانه ی کودکان بلخ (قزوینی، 1332 ش: 34/1 - 45) و سرود کرکوی (تاریخ سیستان، 1314 ش: 37) دست درازی نمی کرد. سرودهای خسروانی هم اکنون دست کم یک نمونه ی آن ردیابی شده (شفیعی، 1368 ش: 571 - 573)، تا عصر شمس قیس رازی مؤلف المعجم ظاهراً شهرت و تداول محدودی داشته است و در واقع تقریباً تمام این سرودها به ادبیات عامیانه و غیر مکتوب تعلق دارد.
 
موضوع نویسنده

MAHER

سطح
5
 
ارشد کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
منتقد ادبیات
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
Oct
1,293
3,607
مدال‌ها
10
نخستین نمونه ی شعر فارسی دری که در مآخذ آمده است، به اوایل عهد مأمون و دوره ی اقامتش در مرو خراسان می رسد. با وجود این، صحت انتساب 4 بیتی که از آن نمونه در روایت عوفی مؤلف لباب الالباب آمده است، قابل تأیید نیست و به هر حال هنوز مورد مناقشه است (صادقی، 1363 ش: 87 به بعد). نمونه ای دیگری هم نقل شده که مربوط به همان عهد است و نشانه های کهنگی که در بعضی از آن ها هست، احتمال اصالت آن ها را قابل تأیید می سازد. اما در تاریخ سیستان (1314 ش: 210) نخستین شعری که به زبان فارسی سروده شده، به محمد بن وصیف، دبیر دیوان انشاء یعقوب لیث، منسوب شده است و جالب آن است که این اشعار همان اندازه که نمونه ی قدیم ترین شعر به زبان فارسی دری است، قدیم ترین شعر اسلامی هم در زبان فارسی هست.
 
موضوع نویسنده

MAHER

سطح
5
 
ارشد کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
منتقد ادبیات
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
Oct
1,293
3,607
مدال‌ها
10
از مقوله ی نثر فارسی دری هم، هیچ اثرغیراسلامی یا ما قبل اسلام که مبنی بر «تعبیر ادبی» باشد، در دست نیست. چند اثری که به این زبان از اواخر عهد فتوح اسلامی به دست آمده، نمونه ی اسناد و قباله هاست و از مقوله ی آثار ادبی نیست (لازار، 1963: 31). بعضی آثار هم که از تورفان و از انقاض میراث مانویان ترکستان به دست آمده، آثار دینی مانوی است و چند ورق از یک منظومه ی فارسی بلوهر و بوداسف که از این جمله به دست آمده است (هنینگ، 1962 م: 104-89)، ظاهراً به مدت ها بعد از نظم قدیم ترین شعر فارسی، یعنی به عهد رودکی، تعلق دارد. به هر حال، قدیم ترین نمونه های نثر موجود که به زبان فارسی تصنیف شده است، نیز جنبه ی اسلامی دارد، خواه بازمانده ی اجزایی از تفسیر منسوب به ابوعلی جبایی (د 303 ق) از ائمه ی معتزله باشد، خواه اجزای موجود اما دست کاری شده ی یک کتاب مفقود در باب مباحث کلامی، موسوم به سواد اعظم منسوب به ابوالقاسم حکیم سمر قندی (د342 ق) که آن را به درخواست امیر نصر سامانی به عربی نوشت و بعد به فارسی درآورد.
 
موضوع نویسنده

MAHER

سطح
5
 
ارشد کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
منتقد ادبیات
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
Oct
1,293
3,607
مدال‌ها
10
مقدمه ی قدیم شاهنامه، معروف به شاهنامه ی ابومنصوری و آن چه درزمینه ی ترجمه ی تفسیر طبری به فارسی دری به وجود آمده است، نیز از حیث تاریخ در همین زمینه قرار دارد و مجموع آن ها نشان می دهد که نثر فارسی هم مثل شعر فارسی قدیم ترین نمونه هایش اسلامی است و این دعوی که ادبیات فارسی دری، در شعر و نثر خویش، به عنوان ادبیاتی اسلامی ظاهر شد و قبل از آن سابقه ی قابل ملاحظه ای نداشت، قولی که محل تردید و اختلاف عاری از مکابره باشد، نیست. این که فارسی زبانان این قرون و چند قرن تالی خود در نشر زبان عربی هم به عنوان زبان اسلامی، مجاهده کردند و دست کم آثار علمی خود را به آن زبان منتشر ساختند، فرهنگ ایرانی را مقارن ظهور ادبیات فارسی دری، فرهنگی اسلامی می سازد. این نکته هم که این آثار در اروپا از قرون وسطی آثار عربی خوانده شده اند، اصل ایرانی مؤلفان آن ها را پوشیده نمی دارد و آن را امری غیر قابل تردید نشان می دهد (پیتسی، 1894: 422). با این همه، زبان عربی هم در تکوین و توسعه ی زبان ادبی فارسی بی تأثیر نماند و این تأثیر البته نوعی تأثیر اسلامی بود. شمار واژگان عربی که هم زمان با فتوح اسلامی و تا مدت ها بعد، طی قرون نخستین اسلامی، در زبان فارسی وارد شد و مجال کاربرد گسترده یافت، از همین تأثیر ناشی می شد. در واقع،اگر فتوح اسلامی به استقرار حکومت خلفا در مدتی طولانی در ایران نمی انجامید، البته این واژگان دخیل تا این اندازه فراوان، متنوع و ریشه دار در فارسی دری مجال ورود و بقا نمی یافت.
 
موضوع نویسنده

MAHER

سطح
5
 
ارشد کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
منتقد ادبیات
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
Oct
1,293
3,607
مدال‌ها
10
این گونه واژه ها بعضی مربوط به دین تازه بود، مثل آیت، اذان، ایمان، ثواب، جمعه، جهاد، حج، حرام، حلال، دعا، رکوع، سجود، سلام، صلات، صوم، عذاب، عقاب، غزو، غیب، فاسق، قبله، قضا و قدر، قلم، کافر، لوح، محراب، مسجد، مسلم، مؤمن و نظایر آن ها. برخی لغات اداری و مربوط به طرز حاکمیت و حکومت جدید بود، مثل امام، امر ونهی، امیر، بیت المال،تعزیر، ثغر، جبایت، جزیه، حاکم، حد، خراج، خطبه، خطیب، خلیفه، رعیت، زجرو حبس، سلطان، طاعت، طغیان، عاصی، عصیان، قتل، قهر، کاتب، محتسب، مصلی، مولی، والی، وزیر و مانند آن ها. شماری هم الفاظ مترادف بود که به ضرورت احوال در پاره ای موارد از زبان عربی به جای واژگان فارسی، یا به همراه آن ها در زبان فارسی وارد شد و تداول یافت و بعدها در محاوره ی عام فارسی زبانان، یا در ادبیات فارسی هم برای خود جایی بازکرد و رایج شد.
 
موضوع نویسنده

MAHER

سطح
5
 
ارشد کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
منتقد ادبیات
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
Oct
1,293
3,607
مدال‌ها
10
به احتمال قوی، تفاوت و تنوع گونه ها و گویش های فارسی در اوایل قرون نخستین اسلامی به نحو بارزی در عرصه ی رواج فارسی دری باقی بود (رواقی، 1364 ش: 7-24) و ضرورت اجتناب از سرگشتگی ناشی از ناهمگونی آن ها از اسباب و انگیزه های عمده در دخول این گونه مترادفات غیر لازم در زبان فارسی بوده است. از این گونه بود الفاظ ایام حرب، حیات و موت، خیر و شر، سمع،سهل، صبح، صعب، صلح، قلیل و کثیر، لسان، یوم و امثال آن ها که البته ورودشان در زبان فارسی از تأثیرلوازم حاکمیت اسلام بود و بعدها هم استعمال آنها به زبان و ادبیات فارسی وسعت و غنایی قابل ملاحظه بخشید (برای نمونه های بیش تر، بهار، 1337 ش: 259/1 به بعد، 85/2 به بعد، 190 به بعد).
 
موضوع نویسنده

MAHER

سطح
5
 
ارشد کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
منتقد ادبیات
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
Oct
1,293
3,607
مدال‌ها
10
لغات علمی، کلامی و فلسفی هم در زبان فارسی دری هست که مأخوذ از قرآن و حدیث یا معادل های قیاسی در مقابل اصطلاحات رایج در ترجمه های عربی آثار یونای، هندی، آرامی، سریانی و پهلوی بود و از همان قرون نخستین در زبان علمی عربی شایع شده بود، مثل برهان، جسم، جوهر، جهت، حس، خاطر، صواب، خطا،مطلق و مقید، فرع و اصل، نفس، روح، عقل، حرکت، زمان، ظاهر و باطن، قوه، مقوله، قیاس، حجت و نظایر آن ها که چون نخست در عربی رایج بود، از آن طریق وارد فارسی شد و این پدیده را هم می توان از تأثیر اسلام در زبان فارسی تلقی کرد. اما این نکته که زبان عربی در آن ایام زبان علمی عصر بود، قابلیت زبان فارسی را بری تقریر معانی علمی نفی نکرد و کتاب هایی علمی هم در همان ایام به زبان فارسی به وجود آمد که در مقابل واژگان عربی، الفاظ فارسی را اصطلاح کرد (معین، لغت نامه، مقدمه، 63 به بعد). البته استعداد زبان فارسی و نیز زبان های ایرانی میانه در بیان معانی علمی و دینی از مدت ها قبل از اسلام در محیط فرهنگ عربی تجربه شده بود.
 
موضوع نویسنده

MAHER

سطح
5
 
ارشد کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
منتقد ادبیات
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
Oct
1,293
3,607
مدال‌ها
10
وجود شمار بسیاری از لغات فارسی و ایرانی در بین لغات غیر عربی دخلیل در قرآن کریم (جفری، 1938: 44، جم) و شمار بیش تری از واژگان فارسی در شعر جاهلی عرب (آذرنوش، 1354 ش: 122 - 144)، این نکته را در خاطر می نشاند که دخول بسیاری از لغات عربی را در فارسی دری نباید از یک نیاز ادبی فارغ از تأثیر اسلام به شمار آورد؛ عامل وانگیزه ی عمده ی آن، سلطه ی اسلام و ضرورت هماهنگی با زبان قرآن بود. تأثیر زبان عربی در ادبیات فارسی و زبان محاوره ی آن محدود به ورود شماری واژه ی عربی در زبان فارسی نماند. به علت زمینه ی اسلامی فرهنگ ایران در آن عصر به تدریج مقدار قابل ملاحظه ای ترکیبات، تعبیرات و امثال و تلمیحات عربی هم در زبان فارسی رایج شد که بعضی از آن ها ریشه ی قرآنی داشت، یا از طرق احادیث و تفاسیر وارد فارسی شد و چندی بعد در ادبیات فارسی جزو سنت های ادبی درآمد؛ از این گونه بود ترکیبات آتش ابراهیم، آتش طور، آتش نمرود، پیراهن یوسف، پیر کنعان، حزن یعقوب، حسن یوسف، حکمت لقمان، دم عیسی، صبر ایوب، طوفان نوح، طینت آدم، عصای موسی، کشتی نوح، گناه آدم، لحن داوود و ملک سلیمان که در فارسی نظایر آن ها کم نیست و بسیاری از آن ها ریشه ی قرآنی دارد. با این حال، ورود تدریجی واژگان و تعبیرات عربی در فارسی، هرچند نفوذ و دوام بقایای میراث باستانی ایران را در ادبیات فارسی از بین نبرد، به هر صورت در سیر تکامل زبان فارسی در جهت قبول هرچه بیش تر نفوذ اسلامی تأثیر قابل ملاحظه داشت. نه فقط فنون بلاغت عربی که خود غالباً مأخوذ از بلاغت قرآنی بود، تدریجاً در سبک بیان و تقریر معانی در زبان فارسی تأثیر گذاشت و سجع و موازنه و صنایع بدیعی رایج در نثر ونظم عربی، در نثر فارسی خاصه آن چه نثر فنی خوانده می شد، مورد تقلید واقع گشت، بلکه شعر فارسی هم از همان آغاز کار، شعر عربی رایج عصر را سرمشق ساخت، اوزان عروضی عربی را از آن نمونه اخذ کرد، بعضی از آن اوزان را کنار گذاشت و بعضی اوزان خاص را که در شعر عربی رایج نبود، مورد توجه قرار داد.
 
بالا پایین