متفرقه اسم پسر ایرانی

[ویتامین]

آزاد:​

رها شده از گرفتاری یا چیزی آزار دهنده، فارغ، آسوده، بی‌دغدغه خاطر، مختار، صاحب اختیار

آریوبرزن:​

نام سرداری از سرداران داریوش سوم

آریو:​

شبیه آریائیان، آریایی

آرین:​

آریایی، آریا

آریان:​

منسوب به آریا، آریایی

 

[ویتامین]

آبتین:​

نفس کامل و انسان نیکوکار، صاحب گفتار و کردار نیک، از شخصیت‌های شاهنامه

آلان:​

سرزمین آریایی‌ها

آکام:​

سرزمین فراز، سرزمین بلند

آشور:​

آشوردن، گوشه‌ای در دستگاه‌های ماهور، نوا و راست پنج‌گاه، نام پسر دومِ سام پسر نوح

آسیا:​

بزرگترین قاره از قاره‌های پنج‌گانه جهان

 

[ویتامین]

 

[ویتامین]

آریا:​

آزاده، نجیب

آروین:​

امتحان و آزمایش و تجربه، آزموده و آزمایش شده.

آرمین:​

نام چهارمین پسر کیقباد سردودمان کیانی، نژاد آرمین

آرمان:​

آرزو، حسرت، کمال مطلوب، مراد و خواسته

آرشاویر:​

مرد مقدس، مرد نرمنش، هفتمین پادشاه اشکانی ایران که شاید همان فرهاد «چهارم یا پنجم» باشد.

 

[ویتامین]

آرشا:​

مقدس

آرش:​

درخشنده، نام یکی از تیراندازان زمان منوچهر شاه

آردین:​

منسوب به آرد و آرت، آرد و آرت، به معنای مقدس

آرتین:​

منسوب به آرت، پاکی و تقدس، هفتمین پادشاه ماد

بابک:​

پرورنده و پدر را گويند، پدر اردشیر بابکان

 

[ویتامین]

 

[ویتامین]

باتیس:​

دژبان غزه در زمان داریوش سوم پادشاه هخامنشی که تا آخرین نفس در برابر اسکندر پایداری کرد.

باراد:​

نیرومند، جوانمرد

باربد:​

داوندِ بار «بارگاه»، نوازنده و موسیقی‌دان معروف دربار خسرو پرویز

بارزان:​

نامِ قوم بارز یا بارزان یا بارجان، تاریخ این قوم به پیش از اسلام می‌رسد.

بامشاد:​

شکوهمند، شاد

 

[ویتامین]

پیمان:​

قرار، عهد

پویان:​

روان، شتابان، جوینده

پویا:​

ویژگی آن که حرکت می‌کند و دارای استعداد یا توان دگرگونی در جهت برتری و پیشرفت است.

پولاد:​

نام پهلوانی در زمان کیقباد

پوریا:​

نام پهلوان دلیر ایرانی مشهور به پهلوان محمود خوارزمی و ملقب به «پوریای ولی»

 

[ویتامین]

​

 

[ویتامین]

پِژمان:​

غمگین، دل‌تنگ، ناامید، پژمان «حسین پژمان بختیاری» ادیب و شاعر معاصر

پرهام:​

نامی است پارسی باستانی

پدرام:​

آراسته، نیکو، خوش‌دل، شاد

پایدار:​

دارای ثبات، ثابت، همیشگی

پایا:​

آن‌چه دیر می‌پاید، ماندگار، ثابت