جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار اشعار حافظ

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط Awen با نام اشعار حافظ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 10,840 بازدید, 480 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع اشعار حافظ
نویسنده موضوع Awen
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
شاه نشین چشم من
تکیه گه خیال توست

جای دعاست شاه من؛
بی تو مباد جای تو
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده‌ام فالی و فریاد رسی می‌آی
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
‏امروز که در دست توام مرحمتی کن

‏فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت
‏‌
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
هر چند پیر و خسته‌دل و ناتوان شدم
هر گَه که یادِ رویِ تو کردم جوان شدم

شکرِ خدا که هر چه طلب کردم از خدا
بر مُنتهایِ همَّتِ خود کامران شدم

ای گُلبُن جوان بَرِ دولت بخور که من
در سایهٔ تو بلبلِ باغِ جهان شدم

اول ز تحت و فوقِ وجودم خبر نبود
در مکتبِ غمِ تو چُنین نکته‌دان شدم

قسمت حوالتم به خرابات می‌کند
هرچند کـ‌این‌چُنین شدم و آن‌چُنان شدم

آن روز بر دلم درِ معنی گشوده شد
کز ساکنانِ درگهِ پیرِ مغان شدم

در شاهراهِ دولتِ سرمد به تختِ بخت
با جامِ مِی به کامِ دلِ دوستان شدم

از آن زمان که فتنهٔ چشمت به من رسید
ایمن ز شرِّ فتنهٔ آخرزمان شدم

من پیرِ سال و ماه نیَم، یار بی‌وفاست
بر من چو عمر می‌گذرد پیر از آن شدم

دوشم نوید داد عنایت که حافظا
بازآ که من به عفوِ گناهت ضمان شدم
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
هزار جهد بکردم که یار ِ من باشی
مرادبخش دل ِ بی‌قرار ِ من باشی

چراغ ِ دیده‌ی شب زنده‌دار ِ من گردی
انیس ِ خاطر ِ امیدوار ِ من باشی

چو خسروان ِ ملاحت به بندگان نازند
تو در میانه خداوندگار ِ من باشی

از آن عقیق که خونین دلم ز عشوه‌ی او
اگر کنم گله‌ای غمگسار ِ من باشی

در آن چمن که بتان دست ِ عاشقان گیرند
گرَت ز دست برآید نگار ِ من باشی

شبی به کلبه‌ی احزان ِ عاشقان آیی
دَمی انیس ِ دل ِ سوگوار ِ من باشی

شود غزاله‌ی خورشید صید ِ لاغر ِ من
گر آهویی چو تو یک دَم شکار ِ من باشی

سه بوسه کز دو لبت کرده‌ای وظیفه‌ی من
اگر ادا نکنی قرض دار ِ من باشی

من این مراد ببینم به خود که نیم شبی
به جای اشک ِ روان در کنار ِ من باشی

من ار چه حافظ ِ شهرم جُوی نمی‌ارزم
مگر تو از کَرَم ِ خویش یار ِ من باشی
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد
نفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کرد

به بی می و معشوق عمر می‌گذرد
بطالتم بس از امروز کار خواهم کرد

هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین
نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد

چو شمع صبحدمم شد ز مهر او روشن
که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد

به یاد چشم تو خود را خراب خواهم ساخت
بنای عهد قدیم استوار خواهم کرد

صبا کجاست که این جان خون گرفته چو گل
فدای نکهت گیسوی یار خواهم کرد

نفاق و زرق نبخشد صفای دل حافظ
طریق رندی و عشق اختیار خواهم کرد
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
برنیامد از تَمَّنایِ لَبَت کامم هنوز
بر امید جامِ لعلت دُردی آشامم هنوز

روز اول رفت دینم در سرِ زلفین تو
تا چه خواهد شد در این سودا سرانجامم هنوز
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
آنچنان مهر توام در دل و جان جای گرفت

ک اگر سر برود مهر تو از جان نرود
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
مرحبـا ای پیڪ مشتاقـان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فـدای نـام دوست

والہ و شیـداست دایم همچو بلبل در قفـس
طوطی طبعم ز عشـقِ شِکّر و بادام دوست

زلف‌او دام است و خالش دانه‌ی‌آن دام و من
بـر امیـــد دانـہ‌ای افتــاده‌ام در دام دوست
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
سحر بلبل حکایت با صبا کرد
که عشقِ رویِ گل با ما چه‌ها کرد

از آن رنگِ رُخَم،خون در دل افتاد
وز آن گلشن، به خارم مبتلا کرد

غلامِ همتِ آن نازنینم
که کار خیر بی روی و ریا کرد

من از بیگانگان دیگر ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

گر از سلطان طمع کردم، خطا بود
ور از دلبر وفا جُستَم،جفا کرد

خوشش باد آن نسیمِ صبحگاهی
که دردِ شب نشینان را دوا کرد

نقابِ گل کَشید و زلفِ سُنبل
گره بندِ قبای غنچه وا کرد

به هر سو بلبلِ عاشق در افغان
تَنَعُّم از میان،بادِ صبا کرد

بشارت بَر به کویِ می فروشان
که حافظ توبه از زهدِ ریا کرد

وفا از خواجگانِ شهر با من
کمالِ دولت و دین بوالوفا کرد
 
بالا پایین