مشاعره اشعار عاشقانه

["SONIYA]

مو از تو، بافتن با من
خنده از تو، جان دادن با من
تکیه دادن از تو، شانه شدن هم با من
یک تو از تو؛
مجنون شدن با من.

 

["SONIYA]

در آغوش هم
در اين دايره‌ى بى پايان
من امتداد تواَم
يا تو امتداد منى؟

 

["SONIYA]

من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
اول به دام آرم تو را و آنگه گرفتارت شوم

 

["SONIYA]

«دل من ببردی به کجا سپردی!؟
نه جوابگویی، نه دهی رهایی!»

 

["SONIYA]

‌ميزی برای كار
كاری برای تخت
تختی برای خواب
خوابی برای جان
جانی برای مرگ
مرگی برای ياد
يادی برای سنگ
اين بود زندگی؟!

 

["SONIYA]

وفا چه می‌طلبی از کسی که بی‌دل شد؟
چو دل برفت، برفت از پِی‌اش وفا و جفا

 

["SONIYA]

شیطنت های من دیوانه را جدی نگیر
پشت این لبخند ها سی سال غم دارم رفیق

 

[amir mohamad]

عاشقی ها میکند دل گرچه میداند که غم
لحظه لحظه از برایش نوحه خوانی میکند

هی بسازد نقشی ازروی نگاری هر دمی
درخیالش زیر گوشش پرده خوانی میکند

 

[سایه مولوی]

دلم ببردی و گر سر جدا کنی ز تنم
به جان تو که دلم را سر جدایی نیست

 

[amir mohamad]

دلم ببردی و گر سر جدا کنی ز تنم
به جان تو که دلم را سر جدایی نیست

تو آیه ی دوستت دارم خواندی
و من ایمان آوردم معجزه ای ست
که از لب های تو نازل می شود