- Jul
- 3,037
- 14,248
- مدالها
- 9
اصطلاحات انگلیسی درمورد دوستی: با کسی دوست شدن
Be friends with: I’ve been friends with Alex for a decade.
(من ده سال است که با الکس دوست هستم.)
این اصطلاح به دوستی با کسی اشاره دارد.
Make friends with: Marianne made friends with a few of her classmates on the first day of college.
(ماریان روز اول دانشگاه با چند تا از همکلاسی هایش دوست شد.)
این اصطلاح به دوست شدن با کسی یا در کل دوست پیدا کردن اشاره دارد.
Strike up a friendship: I’d like to strike up a friendship with Oliver because he’s such a sophisticated person.
(دلم می خواهد دوستی را با الیور شروع کنم چون او فرد بافرهنگی است.)
این اصطلاح به شروع یک دوستی اشاره دارد، به اینکه رابطه ای دوستانه تازه شکل گرفته باشد یا تمایل به آغاز آن وجود داشته باشد.
Hit it off: Jane and I hit it off right when we first met at the party.
(من و جین درست بعد از اینکه در پارتی یک دیگر را ملاقات کردیم با هم جور شدیم.)
این اصطلاح ممکن است که به روابط عاشقانه نیز اشاره دارد و زمانی از آن استفاده می کنیم که بخواهیم بگوییم دقیقا در همان ملاقات اول رابطه عمیقی بین دو فرد شکل گرفته است.

Be friends with: I’ve been friends with Alex for a decade.
(من ده سال است که با الکس دوست هستم.)
این اصطلاح به دوستی با کسی اشاره دارد.
Make friends with: Marianne made friends with a few of her classmates on the first day of college.
(ماریان روز اول دانشگاه با چند تا از همکلاسی هایش دوست شد.)
این اصطلاح به دوست شدن با کسی یا در کل دوست پیدا کردن اشاره دارد.
Strike up a friendship: I’d like to strike up a friendship with Oliver because he’s such a sophisticated person.
(دلم می خواهد دوستی را با الیور شروع کنم چون او فرد بافرهنگی است.)
این اصطلاح به شروع یک دوستی اشاره دارد، به اینکه رابطه ای دوستانه تازه شکل گرفته باشد یا تمایل به آغاز آن وجود داشته باشد.
Hit it off: Jane and I hit it off right when we first met at the party.
(من و جین درست بعد از اینکه در پارتی یک دیگر را ملاقات کردیم با هم جور شدیم.)
این اصطلاح ممکن است که به روابط عاشقانه نیز اشاره دارد و زمانی از آن استفاده می کنیم که بخواهیم بگوییم دقیقا در همان ملاقات اول رابطه عمیقی بین دو فرد شکل گرفته است.


