- Jun
- 309
- 152
- مدالها
- 2
عاشقی در نزد معشوق از خدمت ها و فداکاری هایی که در راه عشق کرده بود ، نام برد و می گفت :
«من در راه عشق تو ، تیر و نیزه خوردم و از مالم انفاق کردم . قدرت و نام دادم و ناکامی ها دیدم ، بی خوابی کشیده ام و ...»
منظور او منت گذاشتن نبود و می خواست راستی عشقش را ثابت کند .
هر چند عاشق را اشاره ای کافی ست ولی اشاره او کفایت نمی کند .
سپس عاشق از معشوق وظیفه اش را پرسید و به او گفت : «هر کاری بخواهی انجام میدهم .»
معشوق باسخ داد :« گرچه در راه عشق رنج ها متحمل شده ای ولی آنچه به جا آوردی فرع است . اصل عشق ؛ نیستی و جان باختن در راه معشوق است .
همانند همان پروانه که به خاطر شمع می سوزد و هیچ نمی گوید .»
«من در راه عشق تو ، تیر و نیزه خوردم و از مالم انفاق کردم . قدرت و نام دادم و ناکامی ها دیدم ، بی خوابی کشیده ام و ...»
منظور او منت گذاشتن نبود و می خواست راستی عشقش را ثابت کند .
هر چند عاشق را اشاره ای کافی ست ولی اشاره او کفایت نمی کند .
سپس عاشق از معشوق وظیفه اش را پرسید و به او گفت : «هر کاری بخواهی انجام میدهم .»
معشوق باسخ داد :« گرچه در راه عشق رنج ها متحمل شده ای ولی آنچه به جا آوردی فرع است . اصل عشق ؛ نیستی و جان باختن در راه معشوق است .
همانند همان پروانه که به خاطر شمع می سوزد و هیچ نمی گوید .»