جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء افسوس

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط نهال رادان با نام افسوس ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 174 بازدید, 1 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع افسوس
نویسنده موضوع نهال رادان
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط نهال رادان
موضوع نویسنده

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
موضوع انشا: افسوس
 
موضوع نویسنده

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
برف می‌آید. قلبم درد می‌کند. به آسمان خیره می‌شوم و در افکارم غوطه‌ور می‌مانم. ای کاش سرنوشتم به سپیدی برف‌ها بود. اما افسوس و صد افسوس که بخت من از ابرهای سیاه هم تیره است.
اسمان انگار در بهتی فرورفته است! بین رفتن وماندن. بین گریستن و بغض کردن. وامان از این بغض‌هایی که نفس آدم را بند می‌کند. این روزها سخت است سخاوتمندبودن... .
سخت است بخشنده بودن و سخت است آسمان بودن. آسمان که باشی جان می‌دهی برای هم‌نوعانت حتی حاضری تکه‌های وجودت را به دیگران هدیه کنی تا همه از برکت و وجودت بهره مندشوند.
افکارم گره خورده بود با آسمان برفی.
که ناگهان ردپایی روبرف زمین نقش بست نگاهم را از آسمان گرفتم. خدای من چه می دیدم؟! او حال روبه رویم ایستاده بود. کسی که مرا در بدترین لحظات زندگی رها کرده بود. حال به چشم‌های سردم خیره بود و ناخودآگاه دستانم را درگرمای دستانش می‌فشرد. اما من دیگر آن دختر خوشحال خون گرم نبودم. سردشده بودم از همه حتی او که عشقم بود درست مثل آسمانِ برفی!
بایدکسی بیاید با آیه‌ای به نام حرمت.
و اعلام کندکه عشق حرمت دارد. وقتی تمامش کردی اگرترمیمش هم کنی درست نمی‌شود؛ چون حرمتش شکسته است!
 
بالا پایین