جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده [الفبای اشک] اثر «زری کاربر انجمن رمان بوک»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط itszari. با نام [الفبای اشک] اثر «زری کاربر انجمن رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 860 بازدید, 23 پاسخ و 14 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع [الفبای اشک] اثر «زری کاربر انجمن رمان بوک»
نویسنده موضوع itszari.
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,286
مدال‌ها
7
Negar_۲۰۲۳۰۵۲۰_۰۱۰۷۴۲.png
عنوان: الفبای اشک
نویسنده: زری
ژانر: تراژدی
ویراستار: AYSU
کپیست: @الهه ماه :)
مقدمه:
اشک‌هایم خانه‌‌ را ویران کند
اشک‌هایم از گوشه‌ی چشمان چکد
شاید توام همانند قطره‌‌های اشک‌
از چشمانم بیفتی...
وقتی سیلِ اشک‌هایم جاری‌ست
عزلت نشینی بهتر است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Hilda;

سطح
5
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
2,880
16,281
مدال‌ها
10
Negar_۲۰۲۲۰۸۲۸_۱۴۱۷۵۱.png
با سلام.
نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمدگویی و سپاس از انتخاب انجمن رمان بوک برای منتشر کردن آثارتان خود؛ خواهشمندیم قبل از تایپ اشعار خود، قوانین زیر را با دقت مطالعه کنید.
قوانین تایپ شعر
پس از ارسال پانزده پست می‌توانید درخواست جلد برای اشعار خود دهید:
تاپیک جامع درخواست جلد

پس از گذشت پانزده پست می‌توانید درخواست تعیین سطح برای اشعارتان بدهید:
تگ تاپیک جامع درخواست تگ شعر

اگر سوالی در رابطه با اشعار داشتید در تاپیک زیر اعلام کنید:
تایپک پرسش و پاسخ شعر

شاعران دقت کنند در صورتی که دو ماه تاپیکشان آپدیت نشود تاپیک به متروکه انتقال پیدا می‌کند.

[ مدیریت تالار شعر ]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,286
مدال‌ها
7
مقدمه:
اشک‌هایم تمامی ندارد!
هر شب سیلِ اشک‌هایم جاری است.
وقتی که چمدانت را بستی که از خانه بروی
خانه روی سرم ویران شد.
من هم غم‌هایم را در چمدانم ریختم و از آن خانه و کوچه و خیابانی که با هم خاطره داشتیم رفتم.
پلک‌هایم از شب تا سحرگاه آغشته به اشک است.
اشکی که هر قطره‌اش به عشقِ تو از چشمانم می‌چکد و روی گونه‌هایم سُر می‌خورد و بر روی زمین فرود می‌آید و به گُلی سرخ بدل می‌شود.
 
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,286
مدال‌ها
7
۱) اشک
در خیالاتم میانِ خیابانی که حتی نمی از باران نیست.
قدم می‌زنم در کوچه و پس کوچه‌هایی که دگر یادت نیست.
با خاطراتت لحظه‌ای جانی تازه‌ می‌کنم
می‌بویم لباسی که روی آن عطر تنت نیست.
دلم برای خنده‌های کنج لبانت تنگ شده است
ولی می‌گریم برای خنده‌هایی که دگر نیست.
با هر غزل برایت شعر می‌نویسم.
گل‌هایی که خریدی را می‌گذارم در گلدانی که نیست.
چشم می‌دوزم به قاب عکس دوتایی‌‌مان
دستانت را در خیالات می‌گیرم، اما دستی که نیست.
حرف‌های دلم را به زبان می‌آورم.
پشت سرش آب می‌ریزم در کوچه‌ای که دگر‌ نیست.
باز تنها می‌شوم در خلوت خود اشک می‌ریزم.
باز خانه‌ام ویران می‌شود این دگر دست من نیست.
هر روز و شبم بی‌تو پر از بغض است.
نبود عطر تو بر روی پیرهنم دگر در باورم نیست.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,286
مدال‌ها
7
۲) نبود تو
نبود تو دگر در باورم نیست
عشق تو دگر در عالمم نیست
دست‌هایت دگر در دستانم نیست
تو رفتی حتی خاکسترم نیست
جانم بودی و رفتی و دگر جانم نیست
 
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,286
مدال‌ها
7
۳) خوابِ هَستی
قبل این‌که بخوابم تو در یادمی
از خواب سحرگاهی چو برخیزم تو در عالمی
عشق یکی دو روزه نبودی
تو یک نفس تا ابد یک‌سره در قلبمی
اگر خواب بینم که تو رفتی
هر روز و شب یک نفس، تو کابوسمی
 
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,286
مدال‌ها
7
۴)چو بروی
چو بروی قهوه از چشمانم و از جانم چکد
ای طلوع و غروب من
چو بروی اشک از رخسارم بی‌امان بر گونه‌هایم چکد
ای صبح زیبایِ سحرگاهی‌ام
چو بروی قطره‌قطره خون از رگ‌هایم چکد
ای خون در تمام رگ‌هایم
 
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,286
مدال‌ها
7
5) بی‌تو، دلم می‌گیرد.
همانند ساحل کوچکی که کنارش می‌نشینم و دلم می‌گیرد.
دلم همانند دریا عظمت دارد اما به تو که فکر می‌کنم می‌گیرد.
دنیا زیباست، اما زیبایی‌هایش را به چشم ندیدم.
دنیا تماشایی‌ایست اما دلم از نبودِ تو می‌گیرد.
باد بهاری گونه‌هایم را به نوازش می‌کشید.
اما نوازش تو را که ندارم، دلم می‌گیرد.
ستاره‌ها در ظلمت‌زای شب برایم می‌خندند.
اما خنده‌های تو را که نمی‌بینم دلم می‌گیرد.
خودم را در آینه‌ لحظه‌ای تماشا می‌کنم.
اما تو را که در آینه‌ی نگاهم نمی‌بینم دلم می‌گیرد.
 
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,286
مدال‌ها
7
۶) نتوانم گویم.
با تو سخن‌ها دارم، اما نتوانم گویم.
در آتش عشقت سوختم.
من مسـ*ـتِ چشمانت، نتوانم گویم.
با تو همانند گلِ تازه شکفته.
تو نباشی پژمرده می‌شوم، نتوانم گویم.
همانند کوهی و من خورشید.
تو کوه غروری و من خاک، نتوانم گویم.
 
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,286
مدال‌ها
7
7) شب‌های بی‌تو.
شب‌ها گذرد با دستانِ پینه بسته
همه در خواب خفته، من خانه‌ام ویران گشته
بیاید روزی که من در خواب خفته
بگویند جانم به جانت فدا گشته.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین