- Aug
- 2,871
- 21,387
- مدالها
- 4
کودکان و نوجوانان در سنین حساسی هستند که برایشان بسیار مهم است که مورد توجه قرار بگیرند و دیده شوند و حرف هایشان را کسی بشنود . از این رو بسیار بسیار مهم است که راهی پیدا شود و شرایطی فراهم شود که یک کودک این امکان دیده شدن و شنیده شدن را برای خودش مهیا ببیند.
شما بعنوان یک پدر و یا یک مادر و حتی یک معلم ، این مسئولیت را به دوش دارید که مرزهای توجه یک کودک را به سمت خودتان جلب کنید. هر کدام از شما نقش هایی در زندگی دارید که نیاز است به آن رسیدگی شود. اما هر کدام از این نقش ها در هر قالبی یک نقطه ضعفی را به همراه دارند.
اگر شما بخواهید با کودک خود حرف بزنید و حرف های او را بشنوید ، ممکن است او خجالت بکشد ، یا اینکه شما به او حس قضاوت کردن را وارد کنید و این ها همه موانعی است که بر سر راه شماست.
اما اگر این قضیه را به سمت انشا نویسی ببرید ، در می یابید که چه میزان ذهن یک کودک بازخواهد بود برای اینکه بتواند حرف های شخصی و دغدغه های شخصی اش را بیان کند و با همگان حرف بزند و در عین حال نیز شنیده شود.این فرصتی که شما به یک کودک میددهید ، دقیقا عین مفهوم خودیابی است.
در واقع کودک خودش را در دل توجهات حاصل از نویسندگی پیدا می کند و این امر بسیار برای او ارزشمند است. هنگامی که یک کودک به این درک برسد که با نوشتن می تواند توجهات را جلب کند وحرف های شخصی خود را بزند ، آنگاه از نوشتن بعنوان یک تریبون برای خودش استفاده می کند.
تریبونی که پس از احساس دیده شدن ، می تواند به او کمک کند تا حرف های شخصی اش را بزند. تا احساساتش را بیان کند و سپس بتواند زندگی و ذهن آرامی هم داشته باشد. این تجربه ای که کنون در اختیار شما می گذاریم ، برگرفته از یک تجربه ای است که از یکی از برترین اساتید انشا نویسی به دست ما رسیده است. توصیه ای که به پدر و مادرهای عزیز داریم این است که چشم ها و گوش هایشان را باز کنند و بسیار تجربه بشنوند.
اما این نکته را نیز مد نظر داشته باشند که هر تجربه ای قرار نیست یک نکته ی عملی باشد ، بلکه می تواند اطلاعات خوبی برای عملکرد بهتر در اختیار شما قرار بدهد. تجربه ای که در اختیار گرفتیم از یکی از اساتید انشا نویسی بود که می گفت : ” تصمیم گرفتم در یکی از کلاس های درس انشا نویسی ، به قدرت اعتماد بنفس و همچنین درک اعتماد به نفس از طریق انشا نویسی و در نتیجه وادار کردن کودکان به بیان اخساسات شخصی بپردازم.
پروسه ای را آغاز کردم و موضوعات انشایی که در کلاس به بچه ها می دادم که مستقیما با احساسات و عواطف شخصی آن ها سر و کار داشت.
شما بعنوان یک پدر و یا یک مادر و حتی یک معلم ، این مسئولیت را به دوش دارید که مرزهای توجه یک کودک را به سمت خودتان جلب کنید. هر کدام از شما نقش هایی در زندگی دارید که نیاز است به آن رسیدگی شود. اما هر کدام از این نقش ها در هر قالبی یک نقطه ضعفی را به همراه دارند.
اگر شما بخواهید با کودک خود حرف بزنید و حرف های او را بشنوید ، ممکن است او خجالت بکشد ، یا اینکه شما به او حس قضاوت کردن را وارد کنید و این ها همه موانعی است که بر سر راه شماست.
اما اگر این قضیه را به سمت انشا نویسی ببرید ، در می یابید که چه میزان ذهن یک کودک بازخواهد بود برای اینکه بتواند حرف های شخصی و دغدغه های شخصی اش را بیان کند و با همگان حرف بزند و در عین حال نیز شنیده شود.این فرصتی که شما به یک کودک میددهید ، دقیقا عین مفهوم خودیابی است.
در واقع کودک خودش را در دل توجهات حاصل از نویسندگی پیدا می کند و این امر بسیار برای او ارزشمند است. هنگامی که یک کودک به این درک برسد که با نوشتن می تواند توجهات را جلب کند وحرف های شخصی خود را بزند ، آنگاه از نوشتن بعنوان یک تریبون برای خودش استفاده می کند.
تریبونی که پس از احساس دیده شدن ، می تواند به او کمک کند تا حرف های شخصی اش را بزند. تا احساساتش را بیان کند و سپس بتواند زندگی و ذهن آرامی هم داشته باشد. این تجربه ای که کنون در اختیار شما می گذاریم ، برگرفته از یک تجربه ای است که از یکی از برترین اساتید انشا نویسی به دست ما رسیده است. توصیه ای که به پدر و مادرهای عزیز داریم این است که چشم ها و گوش هایشان را باز کنند و بسیار تجربه بشنوند.
اما این نکته را نیز مد نظر داشته باشند که هر تجربه ای قرار نیست یک نکته ی عملی باشد ، بلکه می تواند اطلاعات خوبی برای عملکرد بهتر در اختیار شما قرار بدهد. تجربه ای که در اختیار گرفتیم از یکی از اساتید انشا نویسی بود که می گفت : ” تصمیم گرفتم در یکی از کلاس های درس انشا نویسی ، به قدرت اعتماد بنفس و همچنین درک اعتماد به نفس از طریق انشا نویسی و در نتیجه وادار کردن کودکان به بیان اخساسات شخصی بپردازم.
پروسه ای را آغاز کردم و موضوعات انشایی که در کلاس به بچه ها می دادم که مستقیما با احساسات و عواطف شخصی آن ها سر و کار داشت.