جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار امیر شاهی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط MHP با نام امیر شاهی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 5,293 بازدید, 170 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع امیر شاهی
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MHP
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
اَمیرْ شاهیِ سَبزِواری متخلص به «شاهی» با نام و نسب کامل‌تر «آق ملک پسر ملک جمال‌الدین فیروزکوهی سبزواری» (زاده ۷۸۵ هجری قمری در سبزوار - درگذشته به ۸۵۷ قمری) از شاعران دورهٔ تیموری است که در خوشنویسی، نگارگری و موسیقی نیز مهارت داشته است. نسب وی به سربداران آن دیار می‌رسد و از خواهرزادگان خواجه علی مؤید امیر سربداری بوده است.


وی در سبزوار زاده شد و زمانی به هرات رفت و مصاحب و ندیم شاهزاده بایسنقر شد. اما این مصاحبت پایدار نبود. برخی سبب تیرگی روابط امیر شاهی و بایسنقر را، سخنان کنایه‌آمیز شاهزاده خطاب به امیر شاهی در شکارگاه دانسته، و گفته‌اند که امیرشاهی از آن پس، از بایسنقر دوری گزید و سوگند یاد کرد که هیچ گاه خدمت سلاطین نک‍ند. پس از آن به سبزوار بازگشت و به کشاورزی پرداخت.


چندی بعد ابوالقاسم بابر وی را برای نگارگری کوشک گل افشان به استرآباد فراخواند و هم در آنجا بود که زندگانیش به پایان رسید. پیکر او را به سبزوار آوردند و در خانقاه اجدادیش در بیرون شهر به خاک سپردند.


به نظر می‌رسد كه اشعار امیرشاهی در روزگار خود شاعر شهرت و محبوبیت فراوانی یافته، چه، بسیاری از شعرای معاصر و پس از او به تتبع اشعار وی پرداخته‌اند.
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
ای نقش بسته نام خطت با سرشت ما
این حرف شد ز روز ازل سرنوشت ما


کارم بسینه تخم وفای تو کشتن است
خود عقل خنده میزند از کار و کشت ما


ما شرمسار مانده ز تقصیرهای خویش
لطف تو خود نمینگرد خوب و زشت ما


ای شیخ شهر اگر بخرابات بگذری
رشک آیدت ز کلبه همچون بهشت ما


بخرام سوی تربت شاهی که بشنوی
بوی وفا ز طینت عنبر سرشت ما​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
بیا ای از خط سبزت هزاران داغ بر دلها
مرو کز اشک مشتاقان بخون آغشته منزلها


بتقصیر وفا عیبم مکن، کز آب چشم من
هنوز اندر رهت تخم وفا میروید از گلها


گر از گردون ملالی باشدت، بر عشق املا کن
که عشق آمد در این شکل مدور حل مشکلها


حریف بزم رندان را چه فکر از انتظار من
که پر میسوزد این پروانه را زان شمع محفلها


در این میخانه گر صدر قبولی آرزو داری
چو شاهی همتی در یوزه میکن از در دلها​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
لبالب است ز خون جگر پیاله ما
دم نخست چنین شد مگر حواله ما


بر آستان تو شبها رود که مردم را
بدیده خواب نیاید ز آه و ناله ما


ز قد و روی تو شرمنده باغبان میگفت:
که آب و رنگ ندارند سرو و لاله ما


بروز وصل تو از بیم هجر میترسم
که زهر میدهد ایام در نواله ما


چو گل بوصف رخت جامه چاک زد شاهی
بهر کجا ورقی رفت از رساله ما

 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
بر آمد و بگریست بر اطراف چمنها
شد شسته به شبنم رخ گلها و سمنها


با داغ تو رفتند شهیدان تو زین باغ
چون لاله بخون جگر آغشته کفنها


از ما سخنی بشنو و با ما سخنی گوی
کز بهر تو بسیار شنیدیم سخنها


گه ناز و گهی عشوه، گهی جور و گهی لطف
غیر از تو چه داند دگری اینهمه فنها؟


در عشق تو صبر و دل و دینم شد و اکنون
مانده است در این واقعه شاهی تن تنها​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
ساقی بآب خضر نشان ده پیاله را
کز دل برون کنیم غم دیر ساله را


بلبل ز روی گل همه حرف جفا شنید
آه ار ورق بباد دهند این رساله را


هر دم شکفته تر شود از آه من رخت
از رهگذار باد چه غم شمع لاله را؟


برخوان وصل دست ارادت مکن دراز
کالوده کرده اند بزهر این نواله را


بخت غنوده را سر خواب است همچنان
شاهی چه تیز میکنی آهنگ ناله را؟​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
جان بهر تو در بلاست ما را
دل پیش تو مبتلاست ما را


پیشت بدعا برآورم دست
در دست همین دعاست ما را


هر شب به هوای خاک کویت
دیده بره صباست ما را


در منزل ما چو مه نیایی
خود طالع آن کجاست ما را
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
تو ناوک غمزه زن، که پیشت
سی*ن*ه سپر بلاست ما را


مخرام چو گل قبا گشاده
چون جامه جان قباست ما را


شاهی چه غم ار جفا کند یار
چون رو به ره وفاست ما را







 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
بخود ره نیست در کوی تو مشتاقان شیدا را
خم زلفت بقلاب محبت میکشد ما را


اگر درپایت افکندم سری، عیبم مکن، کانجا
چنان بودم که از مستی ز سر نشناختم پا را


تو در دل میرسی مهمان چه جای صبر و عقل و جان
زمانی باش، کز نامحرمان خالی کنم جا را


غم نا آمده خوردن بنقدم رنجه میدارد
همان بهتر که با فردا گذارم کار فردا را


ز مژگانش دل زاهد کجا یابد اثر، شاهی
بلی، خود کارگر ناید سنان خار بر خارا​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
چشم تو برانداخت بمی، خانه ما را
بگشود برندی در میخانه ما را


از دیده و دل چند خورم خون خود، آخر
سنگی بزن این ساغر و پیمانه ما را


گر بگذری ای باد بدان زلف چو زنجیر
زنهار بپرسی دل دیوانه ما را


هر شب من و اندوه تو و گوشه محنت
کاقبال نداند ره کاشانه ما را


آن بخت نداریم که یکشب مه رویت
روشن کند این کلبه ویرانه ما را


حقا که بافسون دگرش خواب نیاید
هر ک.س که شبی بشنود افسانه ما را


از تاب غمت سوخت بحسرت دل شاهی
ای شمع تو آتش زده پروانه ما را​
 
بالا پایین