جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء انشاء با موضوع آزاد

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط DEVL با نام انشاء با موضوع آزاد ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,193 بازدید, 27 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع انشاء با موضوع آزاد
نویسنده موضوع DEVL
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DEVL
موضوع نویسنده

DEVL

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Aug
2,815
21,384
مدال‌ها
4
فداکاری و از خودگذشتکی اصلی مهم در زندگی است و شخص فداکار یک برتری و جایگاه بالاتری نسبت به دیگر انسان ها دارند

فداکاری و از خودگذشتگی اصل مهمی در زندگی که باعث بهبود روابط خانوادگی و اجتماعی میشود .

فداکاری برای هر شخصی و در هر کاری لازم وضروری هست .

فداکاری را میتوان از اتش نشان ها اموخت .

انها در کار خود بسیار فداکارند و حتی برای انجام کار و وظیفه خود از جان خود نیز میگذرند .


پدر هرکسی برای فرزندان خود هرگونه فداکاری و از خود گذشتگی انجام میدهد

و به همین دلیل است که فداکار ترین شخص زندگی هرکسی پدر است .

فداکاری شکل های گوناگونی بین مردم دارد ,

همچون فداکاری برای وطن که ما شهید های بزرگ و و بلند مرتبه زیادی داریم

که برای وطن خویش حتی از جان خود گذشته اند.


فداکاری برای خانواده همچون پدری که تمام وقت خود را با کار کردن میگذراند

تا فرزندانش بتوانند در بهترین مدارس و دانشگاه ها درس بخواند

و در امکاناتشان برای درس خواندن هیچ کمبودی وجود نداشته باشد .

:
ما نیز باید در فداکاری و فداکار بودن کوشا باشیم و ان را در برنامه ها و اهداف اصلی زندگیمان قرار دهیم.
 
موضوع نویسنده

DEVL

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Aug
2,815
21,384
مدال‌ها
4
صدای دلنشینی گوشهایم را نوازش میکند و سکوت و تنهایی ام را در هم میشکند بویی به مشامم میرسد.عصاره عطر اقیاقیاست که با گل رز امیخته شده و فریاد دلنشین الله اکبر را با نسیم صبحگاهی به در خانه مردم می کوبد؛خدا بزرگ است.« حی علی فلاح»بشتابید به سوی رستگاری.

از خواب برمی خیزم به کنار حوض می روم شنای ماهیان درون حوض مرا به یاد،شستشوی انسان بوسیله ی نماز های پنج گانه می اندازد. چه صدای دلنشینی«لا اله الا الله»معبودی جز او نیست.سجاده ام را باز می کنم،فریادی از درون،خود را به دیواره های وجودم می کوبد و انگار دیگر تحمل سکوت را ندارد.

می خواهد بغض سکوتش را بشکند و فریاد بزند و با خدای خویش راز و نیاز کند. قنوت چه لحظه زیبایی است. انسان را به یاد ان پرستویی می اندازد که سالهاست در فراغش به افق نظاره میکند. و من در بی کسی هایم تنها نام مقدس تو را زمزمه میکنم چون تو تنها کسی هستی که در اوج فاصله ها صدایم را میشنوی. ای یاری دهنده دلهای ناامید از تو میخواهم دلم را با نورت روشن سازی ودر هنگام مصیبت ها پناه دل بی کسم باشی.


نماز را دوست دارم وقتی که سر بر سجده میگذارم ودر مقابل مقام بلند تو حاجتم را میخواهم وقتی که سجده میکنم میخواهم ساخته شدن وجودم از خاک را به یاد آورم و همچنین از نعمت های بی کران خداوند تشکر کنم.وقتی نماز میخوانم به کرانه های آسمان میرسم،به اعلاء و به عروج میرسم نماز لحظه ی زیبایی است.


آری چه زیباست زمانی که فرشتگان در زمان خواندن تو را همراهی میکنند و آن نور و درخششی که در چهره ی ما پدیدار می گردد.فرشتگان را ببین در دستهایشان قلم هایی است که ثواب نماز را می نویسند قلم هایشان از جنس انوار الهی است. انسان با نماز به شناخت حقیقی خدا می رسد. و چه زیباست مرگ در حال نماز.
 
موضوع نویسنده

DEVL

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Aug
2,815
21,384
مدال‌ها
4
سال ها پی در پی میگذرند تو خود میدانی چه کنی که هر سالت رنگ تازه تری به خود بگیرد.

یک سال قرمز،یک سال آبی،یک سال بنفش هر سالت را رنگ کن

اما مشکی را از رنگ هایت جدا کن؛نگذار خاکستر بنشیند روی سال های رنگی ات.
من در سالی که گذشت یاد گرفتم زندگی چیزی جز پوچ نیست باید شاد زیست؛باید جور دیگر به این وضعیت خاکستری نگاه کرد.

یاد گرفتم اعتماد نکنم حتی به هواپیمای فوق پیشرفته ای که وارداتیست،حال آدم هایی که هرروز رنگ عوض میکنند جای خود دارند.

فهمیدم دریا با آن همه بزرگی اش ناتوان است

در برابر شعله های آتشی که افتاده بود به جان کشتی که سانچی نامیدنش همان کشتی که در بغل دریا آرام گرفت این یعنی غمگین ترین پارادوکس دنیا.


اولین رنگ تیره ی امسال را زلزله زد بر بوم رنگارنگ این کشور که لرزاند کرمانشاه استوار را کشت مردم قوی و بی گناه کرد را،

چنان لرزاند این کشور رنگارنگ را که ریخت تمام رنگ هایش از غصه و جایش را گرفت رنگ خاموش مشکی.

در این سال خاکستری و تیره برای آرامش باید پناه می بردی به بازی های کودکانه

تا کمی لبخند جا خوش کند بر لبانی که خندیدن را فراموش کردند

از گریه مرد کردی که کمک می خواست از زوج جوانی که عشقشان در آتش سوخت و از کوهی که سر راه هواپیما قرار گرفت
ولی من در این سالی که گذشت استوار بودن را به خوبی یاد گرفتم پس استوار میمانم تا مادر کشورم دوباره لباس رنگی به تن کند و بوم این کشور بشود پر از رنگ هایی که زندگی را معنا می کنند.
 
موضوع نویسنده

DEVL

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Aug
2,815
21,384
مدال‌ها
4
قطره اشک آدما باهم فرق دارن

گاها انقدر دلشان میگیرد که اشک میریزند و گاها اشک شوق.هر از گاهی دل من هم انقدر می گیرد

که میخواهم به اندازه ی تمام ادمایی که تا بحال دیدم گریه کنم

اما نمیدانم چرا هر چه قدر گریه میکنم یک فرش پشمی بزرگ اشکهای مرا داخل خود می کشد و همچنان من هستم و یک آرزوی بزرگ.

آسمان هم اشک میریزد گاهی با خود فکر میکنم آسمان هم دلش گرفته

راستش را بخواهی نمیدانم چرا اشک های او خیلی خیلی زیاد از اشک های من است . شاید آسمان به جای همه گریه میکند .

گرچه میگویند (قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود)

اما این سوال هنوز در ذهن من است که چرا اشک های من به اندازه ی یک لیوان هم نمیشود .

موضوع انشا ازاد درمورد قطره اشک
شاید انقدر کوچکم که اشک های من هم مثل من کوچکند

و یا ان فرش پشمی نمیگذارد که من یک استخر در حیاط خونمون با قطره قطره اشکهایم بسازم .

همه میگریند از پیر تا جوان چون در زندگی اتفاقاتی خوش یا بد به سود و ضرر آنها رقم خورده است.

فکر نکنید اشک نشانه ی بچه بودن و لوسی است

اشک را میتوان در وفا. محبت. تجربه . عشق. دل سوختگی . شادی. غمگینی و هزاران چیز دیگر خلاصه کرد.

به واقع کسی که اشک میریزد به طبع در وجود او نشانه ای از محبت و مهربانی دیده میشود.

فکر نکنید اشک ریختن فقط امدن قطره های آبی بر روی گونه هاست . گاهی انسان در خودش میریزد.

سعی کنیم قطره اشکمان را مخفی نکنیم . چون کسی این کار را میکند به واقع دارد گریه میکند….

هیچکس در دنیا بخاطر غم گریه نکند.گاهی داشته های ما آرزوی دیگران است

اگر شاد بودی آهسته بخند تا غم بیدار نشود و اگر غمگین بودی آرام گریه کن تا شادی نا امید نشود.
 
موضوع نویسنده

DEVL

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Aug
2,815
21,384
مدال‌ها
4
انشا ی خود را با این حدیث زیبا از امام علی (ع) آغاز میکنم که در ضمن وصیت نامه ای خطاب به امام حسن (ع) و امام حسین (ع) می فرماید: شما وهمه فرزندانم و هر ک.س که نامه ام به او رسد را به ترس از خدا و نظم در کارها سفارش می کنم.

موضوع برای انشا آزاد
بنام خدا

شما هرگز نمیتوانید یک فرد موفق را پیدا کنید که برای زندگی ، کارها و اهداف خود برنامه ریزی دقیق و گام به گام نداشته باشد.

چون معمولا موفقیت ریشه در کار و تلاش و فعالیت بالا دارد

حالا اگر بخواهید حجم کارها و فعالیت های خود را به همان روال بی نظم و شلخته سابق انجام دهید

خوب مسلما به آنها نخواهید رسید و هر روز کارهای تلنبار شده بیشتری روی دست شما خواهد ماند

همه این ها باعث خواهد شد علاوه بر شکست و نرسیدن به اهداف ، هر روز بیشتر و بیشتر دچار استرس و نگرانی شوید

و با برنامه ریزی نکردن و نداشتن نظم و مقرارت در کار در واقع آرامش را از خود دریغ میکنید.

اما به برنامه ریزی و نظم و مقررات در کارها ، همه کارها به طور معجزه آسایی درست و به جا و به بهترین نحو انجام میشود

و میتوانید قدم به قدم به اهداف بزرگ خود نزدیک شوید .

نتیجه گیری:
نظم در کارها تنها یک راهکار برای زندگی بهتر نیست بلکه در واقع تنها راه چاره برای زندگی بهتر و موفق تر و با استرس کمتر است.
 
موضوع نویسنده

DEVL

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Aug
2,815
21,384
مدال‌ها
4
یک سال چهار فصل و دوازده ماه و سیصد و شصت و پنج روز دارد. چهار فصلی که هر روزش یک رنگ و هر ماهش یک اسم و هر لحظه اش یک خاطره ی ثبت شده در ذهن و یاد هر کدام از ما دارد.

بنام خدا

اولین فصل سال که با نوروز شروع می شود و نوید شروعی دوباره را می دهد، بهار است بهاری که با شگوفه هایش به جهان عطری بکر را نثار می کند و خوشه های میوه اش مزه ی دنیا را شیرین می کند، بهار را بهشت زمین تلقی می کنند، همان بهشتی که نهرها روان است و گل ها خندان، این ها مگر شبیه بهشت نیست!

فصل دوم، تابستان است و خورشید کمی بیشتر خودنمایی می کند، با صدای بلند می خندد و چهره ی طلایی اش را بیشتر از پشت ابرها به نمایش می گذارد. هوا گرم می شود و میوه های تابستانی خنکا را در وجود انسان تزریق می کند

بعد پاییز می شود و برگ ها از یکنواختی رنگ سبز در می آیند و از شرم و خجالت رخت های رنگی مانند قرمز و زرد و نارنجی را بر تن می کنند. رعد و برق صدایش غرش کنان فلک را می لرزاند و زمستان با سرد شدن هوا و فروآمدن الماس های درخشان از ابرهای سیاه جلوه ایی دیگر از زیبایی خداوندی است.

درختان عریان که سوز زمستانی را به صورت های سرخ شده می زنند و در نهایت چرخ فلک باز می چرخد و زمستان خدا جای خود را به بهار می دهد و برای بهاری نو و زیبا خود را آماده می کند. درختان عریان پیله ها را می شکنند و برگ های سبز زمردی از رخت خود بیرون آمده و به بهار سلام می گویند.


در جهانی که این همه زیبایی دارد که هر روزش چیز جدید و زیبای برای رونمایی دارد مگر می شود شکر نگفت و شاد نبود
 
موضوع نویسنده

DEVL

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Aug
2,815
21,384
مدال‌ها
4
انشای خود را این شعر زیبا آغاز میکنم که میگوید

دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد

انشا ازاد کلاس
بنام خداوند مهربان

شب دوشنبه است و ذهنم بسیار مشغول . فردا امتحان دینی دارم اصلا تمرکز حواس ندارم ، فقط به فکر فردا هستم چرا که فردا کسی رامیبینم که تقریبا دوماه

است اورا ندیده ام .دو ماه است دلم برای دیدنش پر میزند، دو ماه است که دستان پینه بسته اش را لمس نکرده ام و بهتر بگویم که دو ماه است پدرانه مرا

نوازش نکرده است.

آری او کسی نیست جز پدرم…

انشا در مورد دیدار پدر
راستی امشب چقدرحالم خوب است و چقدر حس دیدار دلم را به ذوق در می آوردو چقدر دلم برای فردا تنگ شده است ای کاش امشب همین الان فردا می شد.

وقتی فهمیدم روز سه شنبه خوابگاه تعطیل میشود اشک در چشمانم حلقه زد نمیدانستم چکار کنم .دلم میخواست پر در بیاورم تا به سه شنبه برسم..

از خوشحالی دوستانم فهمیدم که حس آنها هم از احساس ذوق من دور هم نیست…و من نیز تشنه ی پدر..

آنهم پدران زحمت کش عشایر که در و دشت با گامهایشان آشناست و نگاه شان حکایتی است از رازهای سر به مهر دلواپسی ..دلواپسی من و همه ی فرزندان

عشایری.

موضوع انشا ازاد درمورد دیدار یار غایب
آری زیباست به پدری بیندیشیم که خود عبادت است..

امشب تصور آنکه فردا پدرم را خواهم دید ، قلبم را بیشتر میتپاند و با خود می اندیشم که چگونه باید دلتنگی های این لحظه های دوری را برایش بازگو کنم ؟

با چشمانم

با زبانم

یا با اشکهایماما خودم میدانم نوازش پدرانه اش دلتنگی را از دلم بیرون خواهد کرد‌.

چرا که باید دختر باشی و دلتنگ پدر تا به خوبی حس کنی

حال و هوای فردای من حکایتیست از شعر شیخ اجل سعدی که میفرماید.د.
 
موضوع نویسنده

DEVL

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Aug
2,815
21,384
مدال‌ها
4
انشای خود را با این بیت معروف آغاز میکنم که میگوید :


تو نیکی کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز

انشا با موضوع آزاد
بنام خداوند که رحمان و رحیم است
همه ما انسانها با توجه به خانواده و محیطی که در ان زندگی میکنیم و بزرگ میشویم شخصیت و اخلاق مخصوص خود را داریم. هرکس باتوجه به فرهنگ محیط و اصالت و خانواده اش رفتار و برخورد خواصی دارد. پس عوامل بسیاری از جمله اصالت ، خانواده محیط زندگی و فرهنگ و… میتواند در اخلاق هر فرد تاثیر بسزایی داشته باشد.ولیکن چه بهتر که انسان با رفتار و اخلاق خوب و نیک که هم خدا بپسندد هم بنده خدا با دیگران برخورد کند.

موضوع انشا ازاد در مورد اخلاق نیک
ما نباید توقع داشته باشیم که در قبال هر رفتار نیک ما دیگران نیز برخورد خوب و نیک از خودشان نشان دهد.ممکن است اگر زیاد اخلاق خوب و نیک داشته باشیم و به دیگران نیکی بیش از حد کنیم طرف مقابل اشتباه برخورد کرده و به منظور منفی بردارد در اینجاست که سعدی شیرازی می فرماید:((نیکی چو از حد بگذرد نادان خیال بد کند. پس در هر برخورد ی حتی نیکی یاید تعادل را حفظ کرد یعنی نه اینقدر نیک باشیم ک به قول سعدی دبگران خیال بد کنند،نه بد باشیم ک تنها بمانیم و نتوانیم کسی را در کنار خود نگه داریم .


ا
نتیجه گیری:
نتیجه میگیریم تعادل در هر چیزی حتی برخورد با دیگران خوب است و ما باید در حد امکان رفتار بد دیگران را با اخلاق و برخورد خوب به او نشان دهیم تا طرف مقابل متوجه اشتباه خود شود.
 
موضوع نویسنده

DEVL

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Aug
2,815
21,384
مدال‌ها
4
قلم را در دست میگیرم در مورد خاطره سفر زیبای به شمال کشور انشای خود را آغاز میکنم.


به نام خداوند آفریننده دریا

یادم می آید پارسال که می خواستیم به کلاردشت برویم، سه روز در راه بودیم.درراه کوه ها ودرخت هایی را می دیدم که واقعا زیبا بودند آن قدر که تابحال زیبایی آن ها از یادم نرفته است.در این سفر ما با خانواده دایی ام که بسیار باهم صمیمی هستیم در راه بودیم.

من در پیچ و خم جاده های سرسبز شمال،جاده هایی که از دل جنگل های بزرگ می گذشت با شوق و ذوق نشسته بودم و به زیبایی اطراف نگاه میکردم ،هیچ هم احساس خستگی نمی کردم.در نزدیکی های کلاردشت جایی که جاده از دو سمت به دامنه های سبز و پرگل می رسید ایستادیم تا سرمای عصر آن روز تابستانی را با بلال های داغ شمالی گرما بخشیم و یادم هست که این بلال ها بیشترا ز تمام بلال هایی که تا آن روز خورده بودم چسبید.

موضوع انشا ازاد درمورد خاطره سفر به شمال
بعد از استراحت یکی دو ساعته مان به سمت کلار دشت راه افتادیم و شب را در ویلایی که شرکت گازدر اختیار دایی ام قرار داده بود گذراندیم. شب بسیار سردی بود وصبح که داشتم از لای پنجره بیرون را تماشا می کردم،دیدم همه جا مه غلیظی پوشانده است.خیسی سبزه های حیاط و نم نم و بوی دود آن روز لذتی داشت که هنوز هم وقتی به یادش می افتم احساسش میکنم.

فردا وپس فردای آن روز ما به جاهای مختلف کلاردشت مثل عباس آباد،نمک آب رود و رود بارک رفتیم .در آن سه روزی که ما در آن ویلا بودیم دوستان و همبازی های خوبی پیدا کرده بودم که یا همسایه ها بودند و یا مثل ما مسافرو… ما آن قدر با هم دوست شدیم که ترک کردنشان بعد از سه روز برایم خاطره ی بدی میان آن همه خاطره های خوب این سفر شمال هست و خواهد بود.
 
موضوع نویسنده

DEVL

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Aug
2,815
21,384
مدال‌ها
4
به جای مقدمه انشای خود را این حدیق زیبا از امیر مومنان آغاز میکنم که در مورد انتخاب دوست می فرمایند:

امیر مومنان علیه سلام می فرماید:

پیش از آنکه کسی را به دوستی برگزینی او را امتحان کن وگرنه پبش از آنکه خودت بدانی،به هم نشینی با بدان گرفتار خواهی شد.

به نام خدا

داشتن دوست خوب و ارتباط دوستانه،برای همه انسان ها است.

در انتخاب دوست باید شناخت کامل داشته باشیم.

دوستان خوب،مهربان،خوش اخلاق،همدل و باصداقت هستند

و اگر کسی این خصوصیات را نداشته باشد،برای انتخاب مناسب نیست.

دوست خوب کسی است که وقتی که به کمک نیاز داری اول کسی باشدکه می آید.

موضوع انشا ازاد در مورد دوست خوب
دوست خوب میتواند درمان هر دردی باشد و همدلی با او به انسان احساس آرامش می دهد،

هرکسی به دوست نیاز دارد و اگر کسی هم دوستی نداشته باشد در زندگی به مشکل بر می خورد،

دوستان خوب همیشه مارا به راه های درست هدایت می کنند و دوستان بد،به راه نادرست.

کسانی که با نماز و با خداهستند و دعا و قرآن میخوانند بهترین دوست های دنیا برای یک انسان هستند،

چون اگر کسی خدارا عبادت نکند از دوست خود می آموزد.

اگر کسی راستگو و مهربان باشد باید با کسی دوست شود که ویژگی های اورا داشته باشد.

در دوستی رازداری و اعتماد هم خیلی مهم است.اگر کسی رازدار نباشد،گفتن راز و اعتماد کردن به او کار درستی نیست.


نتیجه گیری:
دوستان خوب مارا در مشکلات یاری میکنند و دلداری می دهند،

هیچ وقت از خوبی‌ها سواستفاده‌ نمیکنند و در همه جا مارا درک میکنند.

دردوستی با دیگران رفتار مناسب داشته باشیم که یه روزی بزرگ شدیم بگوییم یادش بخیر و پشیمان نشویم.
 
بالا پایین