جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء انشا درمورد ضرب‌المثل حیوانات

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط Mahi.otred با نام انشا درمورد ضرب‌المثل حیوانات ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 754 بازدید, 16 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع انشا درمورد ضرب‌المثل حیوانات
نویسنده موضوع Mahi.otred
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Mahi.otred
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
5,475
6,423
مدال‌ها
12

ضرب المثل درباره کلاغ​

ﮐﻼﻍ ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ بچه ﺩﺍﺭ ﺷﺪ ﺷﮑﻢ ﺳﯿﺮ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻧﺪﯾﺪ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻌﺎﺵ ﺗﻨﮓ باشد ﻣﺤﺮﻭﻣﯿﺖ ﺣﺘﻤﯽ ﺍﺳﺖ، ﺑﭽﻪﺩﺍﺭ ﺷﺪﻥ فقیر ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻢﺑﻀﺎﻋﺖ ﺑﺪﻭﻥ ﺯﺣﻤﺖ ﻭ ﺩﺭدﺳﺮ ﻧﯿﺴﺖ.
∗∗∗∗∗

ﮐﻼﻍ ﺳﺮ ﻻﻧﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻗﺎﺭﻗﺎﺭ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ.
ﻧﺎﺳﺰﺍﮔﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﯾﺸﺎﻥ ﻭ ﻧﺰﺩﯾﮑﺎﻥ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
5,475
6,423
مدال‌ها
12

ضرب المثل درباره گنجشک​

ﻗﺴَم ات ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﻢ ﯾﺎ ﺩﻡ ﺧﺮﻭﺱ ﺭﺍ؟
ﺍﺯ ظوﺍﻫﺮ ﺣﺎﻟﺖ ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﺭﺍﺳﺖ ﻧﻤﯽﺯﻧﯽ
∗∗∗∗∗

ﮐﺒﮑﺶ ﺧﺮﻭﺱ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﺪ.
ﺷﻨﮕﻮﻝ ﻭ شاد ﻭ ﺳﺮﺣﺎﻝ ﺍﺳﺖ.
∗∗∗∗∗

ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺧﺮﺱ ﺗﺨﻢ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﯾﺎ ﺑﭽﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﮔﻔﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻡ ﺑﺮﯾﺪﻩ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﮕﻮﯾﯽ ﺑﺮ ﻣﯽﺁﯾﺪ.
ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺁﺩﻡ ﺭﻧﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﻓﻦ ﺣﺮﯾﻒ، ﻫﺮﮐﺎﺭﯼ ﺑﺮ ﻣﯽﺁﯾﺪ.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
5,475
6,423
مدال‌ها
12

انشا درباره صحبت مترسک و گنجشک ها برای دانش آوزان پایه ی یازدهم​

 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
5,475
6,423
مدال‌ها
12
گنجشک ها در اطراف درخت های دور مزرعه پرواز می کردند و جرأت وارد شدن به مزرعه را نداشتند، آن ها مترسکی را می دیدند که دست های چوبی اش را باز کرده و با کلاهی حصیری روی پای چوبی اش ایستاده بود.

مترسک نیز گنجشک های کوچک را می دید که چگونه هیبت چوبی و لباس های پاره اش ترس به جان آن ها انداخته است و لبخندی از رضایت روی لب هایش می نشست، او می دانست که کارش همین است، دور کردن پرندگان از مزرعه تا به محصولات مزرعه آسیب نزنند.


مترسک در همین فکر ها بود که به یکباره گنجشک ها با هم به پرواز درآمدند هیاهوی شان سکوت مزرعه را به هم زد، بعد دید که چند گنجشک به طرفش می آیند و آن ها آن قدر نزدیک و نزدیک تر شدند که بالاخره روی دست های چوبی اش فرود آمدند و به چهره اش خیره شدند.

یکی از گنجشک ها بالی زد و دور سر مترسک پرواز کرد و دوباره روی دست چوبی او نشست، مترسک هر چه خواست تکانی بخورد و آن ها را از خودش دور کند نتوانست دست های چوبی اش را حرکت دهد و گنجشک ها حالا دیگر بدون ترس روی دست هایش جا خوش کرده بودند.

او با عصبانیت به آسودگی گنجشک ها نگاه کرد و گفت: از روی دست هایم بلند شوید و جای دیگری بنشینید مگر نمی بینید من کار دارم؟!

همین که حرف مترسک تمام شد گنجشک ها همگی با هم زدند زیر خنده و بعد صدای جیک جیک شان بلند شد، یکی از گنجشک ها سرش را نزدیک صورت مترسک برد و گفت: تا الان فکر می کردیم تو ترسناک ترین موجود این جا هستی، حتی از گربه ها هم ترسناک تر … اما حالا می بینیم که کاری از دستت بر نمی آید، ما روی دست هایت نشسته ایم و تو تنها کاری که می توانی انجام دهی این است که بخواهی با خشم ما را از این جا دور کنی.

مترسک با ناراحتی به مزرعه خیره شد اما می دانست که غم خودش و شادی گنجشک ها طولی نمی کشد و باد با آمدنش دوباره شکوهش را به او بازگردانده و ترس به دل گنجشک ها می اندازد.

چند دقیقه ای نگذشته بود که باد شروع به وزیدن کرد، لباس های مترسک تکان خورد و چند زنگوله که صاحب مزرعه به لباس های مترسک آویزان کرده بود به صدا در آمد، دست های چوبی و بدنش نیز به حرکت درآمد، گنجشک ها با دیدن تکان های مترسک و صدایی که تمام مزرعه را به وحشت انداخته بود با اضطراب به اطراف می نگریستند و حالا دست های چوبی مترسک را جایی نا امن می دانستند.


مترسک با دیدن تشویش گنجشگ ها خنده ای کرده و گفت: گنجشک های کوچک پس شجاعت تان کجا رفت؟

گنجشک ها پاسخی نداشتند و تنها هدف شان دور شدن از مترسک بود پس همگی با هم از روی دست های او بلند شدند و دوباره به درخت های اطراف مزرعه پناه بردند.

مترسک نیز با دیدن این صحنه و از این که باز هم در نظر گنجشک ها ترسناک به نظر می رسید تبسمی کرد و با غرور به مزرعه خیره شد.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
5,475
6,423
مدال‌ها
12

ضرب المثل درباره فیل​

ﻣﺜﻞ ﻓﯿﻞ
ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺟﺜﻪ ﻭ ﻫﯿﮑﻠﯽ ﺑﺰﺭﮒ
∗∗∗∗∗

ﻓﯿﻞ ﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻩﺍﺵ ﺻﺪﺗﻮﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﺍﺭﺯﺵ ﺷﺨﺺ ﻧﮑﻮﮐﺎﺭ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻭ ﭼﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺍﺳﺖ.
∗∗∗∗∗

ﻓﯿﻠﺶ ﯾﺎﺩ ﻫﻨﺪﻭﺳﺘﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩ
ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻋﻮﺍﻟﻢ ﺧﻮﺵ ﮔﺬﺷﺘﻪﻫﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ

∗∗∗∗∗

ﻓﯿﻞ ﻭ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ
ﻧﻈﯿﺮ ﺩﻭﺷﮑﻞ ﻧﺎﺑﺮﺍﺑﺮ ﻭ ﭼﯿﺰ ﻏﯿﺮﻗﺎﺑﻞ ﻗﯿﺎﺱ
∗∗∗∗∗

ﮐﺎﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﯿﻞ ﺍﺳﺖ.
ﮐﺎﺭﯼ ﺳﺨﺖ ﻭ ﻣﺸﮑﻞ ﻭ ﭘﺮ ﺩﺭﺩ ﺳﺮ ﺍﺳﺖ، ﮐﺎﺭ ﻫﺮ ﮐﺲ ﻧﯿﺴﺖ.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
5,475
6,423
مدال‌ها
12

ضرب المثل درباره شتر​

غمزﻩ ﺷﺘﺮﯼ ﺁﻣﺪﻥ
ﻧﺎﺯﮐﺮﺩﻥ ﻟﻮﺱ ﻭ ﺑﯽﻣﺰﻩ
∗∗∗∗∗

ﮐﯿﻨﻪ شتری ﺩﺍﺷﺘﻦ
ﻋﺪﺍﻭﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ، ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺪ ﺩﻝ ﺑﻮﺩﻥ
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
5,475
6,423
مدال‌ها
12

ضرب المثل درباره سگ​

کاه ﭘﯿﺶ ﺳﮓ ﻭ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ پیش ﺧﺮ ﻧﻬﺎﺩﻥ
ﮐﺎﺭﯼ بیﺭﻭﯾﻪ ﻭ ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻥ، ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺩﺍﻥ نسپرﺩﻥ
∗∗∗∗∗

ﻣﺜﻞ ﺳﮓ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﮐﻬﻒ
مثل افراد ﻃﻔﯿﻠﯽ
∗∗∗∗∗

مثل ﺳﮓ ﭘﺎچه ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻦ ‏
ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻓﺤﺶ ﻭ ﻧﺎﺳﺰﺍ ﮔﻔﺘﻦ
∗∗∗∗∗

ﻣﺜﻞ ﺳﮓ ﺣﺴﻦ ﺩَﻟﻪ
ﺳﮓ ﻭﻟﮕﺮﺩ، ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯽﺷﻮﺩ.
∗∗∗∗∗

ﻣﺜﻞ ﺳﮓ ﺯﻭﺯﻩ ﮐﺸﯿﺪﻥ
ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﺯﺍﺭﯼ ﮐﺮﺩﻥ، ﺑﺎﻧﮓ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ زدن
∗∗∗∗∗

ﻣﺜﻞ ﺳﮓ ﻣﻮﺱ ﻣﻮﺱ ﮐﺮﺩﻥ
ﭼﺎﭘﻠﻮسی ﮐﺮﺩﻥ
∗∗∗∗∗

ﻣﺜﻞ ﺳﮓ ﻧﺎﺯﯼ ﺁﺑﺎﺩ
ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﯽﭘﺮﺩ، ﺧﻮﺩﯼ و ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺳﺮﺵ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ.
∗∗∗∗∗

ﻣﺜﻞ ﺳﮓ ﻭ ﮔﺮﺑﻪ به جان هم افتادن
ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺩﺍﺋﻢ ﺩﺭ ﻧﺰﺍﻋﻨﺪ
∗∗∗∗∗

ﻣﺜﻞ ﺳﮓ ﻫﺎﺭ
ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﺪ ﺩﻫﻦ ﻭ ﺁﺯﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪﻩ، ﺩﺍﺋﻤﺎ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ
∗∗∗∗∗

ﻣﺜﻞ ﺳﮓ ﻫﻔﺖ ﺟﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ.
ﺳﺨﺖ ﺟﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﻣﺮﺩﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ.
 
بالا پایین