جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء انشا دفاع مقدس

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط شیر کاکائو با نام انشا دفاع مقدس ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 352 بازدید, 4 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع انشا دفاع مقدس
نویسنده موضوع شیر کاکائو
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط شیر کاکائو
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,620
5,046
مدال‌ها
2
شاید برای نسل جدید صحبت در مورد دفاع مقدس و اینکه جنگ تحمیلی ما چه تفاوت هایی اب جنگ های دیگر داشت و سخن گفتن از شهدا و جانبازان دفاع مقدس کمی دشوار تر باشد

اما آشنا شدن این نسل با آرمان ها ی شهدا و اهمیت جهاد و مظلومیت ما در جنگ بر علیه تمام دنیا چیزهای مهمی در آینده را به آنها خواهد آموخت

ما هم به نوبه خود قصد داریم با نگارش ، جمع آوری و باز نشر انشا دفاع مقدس و جنگ تحمیلی گامی در جهت آشنایی نسل جدید با سال های دفاع مقدس و سختی های آن و اهمیت دفاع از کشور در هنگام جنگ ، برداشته باشیم

امیدوارم مفید واقع شود
 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,620
5,046
مدال‌ها
2

انشا دفاع مقدس : شماره یک​

موضوع انشا : در دفاع مقدس و شهدا چه میدانید ؟ ( انشا به زبان ساده کودکانه )​

مناسب برای پایه تحصیلی : سوم و چهارم​

مقدمه : میخواهم در مورد شهیدان بزرگ انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی انشا بنویسم و در مورد جنگ تحمیلی با شما سخن بگویم .

درست است سن من کمتر از آن است که در مورد جنگ و شهیدان تجربه زیادی داشته باشم اما من شهیدان را دوست دارم . چون در مورد شهیدان زیاد شنیده ام ، در مورد شجاعت ، رشادت و ایثار آنها برای کشور شان و در مورد ایمان و فداکاری هایشان .
خیلی از شهدا وقتی به جنگ میرفتند سن کمی داشته اند و نوجوان و جوان بوده اند . اما از نظر بزرگی و شجاعت و دلاوری حتی از مردان بزرگ و قوی هم قوی تر و شجاع تر بوده اند. و بدون ترس به نبرد میرفتند و هیچ وقت از مردن یا جانباز شدن یا اسیر شدن نمیرترسیدند .
ما به جنگ خود دفاع مقدس میگوییم چون ما جنگ را شروع نکردیم بلکه همسایه ما صدام به ما حمله کرد و ما مجبور بودیم از خاک و وطن خود دفاع کنیم.
من در تلوزیون چیزهایی در در مورد جنگ دیده ام این که وقتی دشمن شهر ها را بمباران میکرد خیلی از زنان و بچه های بی گناه شهید میشدند و خیلی شهر های ما در جنگ خراب شد و حتی هنوز هم دوبراه آباد نشده . خیلی از مادر ها پسر هایشان را در جنگ از دست دادند ، خیلی از بچه ها پدرهایشان شهید شدند. من پدرم را خیلی خیلی دوست دارم و به همین خاطر دلم برای کسانی که پدرشان شهید شده میسوزد چون نمیتواند با آنها بازی کند و او را به پارک و مدرسه ببرد. اما کسانی که شهید شدند باعث شدند دشمن دست از سر ما بردارد و ما بتوانیم بدون ترس از دشمن درس بخوانیم و زندگی کنیم .

نتیجه گیری : درست است ما ۸ سال جنگ کردیم و خیلی مشکلات زیادی در این ۸ سال پیدا کردیم ولی حتی یک وجب از خاک خود را به دشمن ندادیم و دشمن را از کشورمان بیرون انداختیم . من هم دوست دارم مثل شهیدان شجاع و فداکار و با ایمان باشم .

 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,620
5,046
مدال‌ها
2

انشا دفاع مقدس : شماره دو​

موضوع انشا : تحقیق در مورد دفاع مقدس چه میدانید ؟​

مناسب برای پایه تحصیلی : مناسب پایه های تحصیلی پنجم ششم هفتم و هشتم​

مقدمه :به خود می بالیم در کشوری زندگی میکنیم که جای جای آن عطرآگین از حضور شهیدانی است که تاریخ مارا با نثار خون خویش ، برای سربلندی ایران عزیز رقم زدند.به روح پاکشان درود می فرستیم و خاضعانه در برابر آرمان های بزرگ امام سر فرود می آوریم

بسم الله الرحمن الرحیم

همانطور که میدانید ، آغاز تهاجمدر جریان کنفرانس سران اوپک که در سال ۱۳۵۳ در شهر الجزیره تشکیل شد ، با تلاش هایی که رییس جمهور الجزایر به عمل آورد ، مذاکراتی بین شاه ایران و صدام حسین انجام شد که نتیجه آن اعلامیه (۶ مارس ۱۹۷۵) بود که به قرداد ۱۹۷۵ الجزایر معروف شد.صدام حسین با پاره کردن قرداد ۱۹۷۵ الجزایر در مقابل دوربین های تلویزیونی ، جنگ و تجاوزعلیه ایران را در ساعت ۲۰/۱۴ روز ۳۱ شهریور ماه ۱۳۵۹ با حملات هوایی آغاز و ظرف چند ساعت ، ۱۹ نقطه مهم ، از جمله فرودگاه های کشور مارا مورد هدف قرار داد.
رژیم بعثی عراق در پی موافقت کاخ سفید ، عملیات تهاجم سر تا سری ارتش خود به خاک ایران را با رمز (یوم الرعد)به معنای (روز تندر) آغاز کرد.
در کل دفاع مقدس ۷ سال و ۱۱ ماه ، یا ۲۹۰۰روز و به عبارتی دیگر ۹۵ ماه طول کشید
که این مدت دو برابر جنگ دو کره و دو برابر جنگ جهانی اول می باشد.
مجموعا در طول۸ سال دفاع مقدس ۱۶۳ عملیات کوچک و بزرگ وبه طور تقریبی هر ۷ ماه یک عملیات علیه دشمن انجام شده که در این میان ۱۹ عملیات بزرگ ، ۱۹ عملیات متوسط و ۱۲۵ عملیات کوچک انجام شده است.
تعداد کل شهدایجنگ ایران و عراق ، طی آخرین آمار ۱۸۸ هزار و ۱۵ نفر اعلام شده است. در جنگ تحمیلی ۱۷۲۰۵۶ نفر در درگیری با دشمن و ۱۵۹۵۹ نفر در بمباران شهر ها به شهادت رسیده اند.
اما شاید بد نباشد تنها بخشی از شرکای صدام در جنگ علیه ما را بشناسید تا عظمت کاری که شهدا و سربازان بسیج و سپاه و ارتش انجام دادند را بیشتر قدر بدانید :

  1. شوروی بزرگترین تامین کننده نیاز های تسلیحاتی عراق بود.
  2. آمریکا بزرگترین متحد عراق بر علیه ایران بود.
  3. آلمان بزرگترین کارخانه ساخت سلاح شیمیایی را در عراق ساخت.
  4. فرانسه علاوه بر صدها هواپیما موشک و… یک بمب اتمی به عراق برای حمله به ایران هدیه نمود.
  5. ایتالیا چند میلیون مین ضد نفر به عراق فرستاد.
  6. سوئیس کابرد پروژه اورانیوم را در عراق آغاز کرد.
  7. بلژیک قرداد ساخت پایگاه نظامی در عراق به قیمت ۸۳۰ میلیون دلار منعقد کرد.
  8. برزیل قردادی ۱۰ ساله با عراق برای همکاری هسته ای امضاء کرد.
  9. شیلی در ساخت بمب های خوشه ای به عراق کمک کرد.
  10. اسپانیا سوئد ژاپن و آرژانتین کمک های نظامی متنوعی به عراق علیه ایران اعطا کردند
  11. اردن اولین کشوری بود که به طور رسمی از عراق حمایت کرد و نیروی انتظامی به عراق اعزام نمود.
  12. کویت وام بلا عوض ۱۵ میلیون دلاری به عراق در جنگ علیه ایران اعطا کرد و جزیره بوبیان که جزو خاک این کشور می باشد را از آغاز تا پایان جنگ به عنوان پایگاه موشکی و باند پرواز هواپیماها در اختیار دولت عراق داد .
نتیجه گیری : افتخار بزرگ در این جنگ برای ما ایرانیان این است که طبق شهادت تاریخ ما نه در مقابل یک کشور بلکه مقابل تمام جهان با دست های خالی ایستادیم و پیروز شدیم . شهید دادیم اما یک وجب از خاکمان را به دشمن نسپردیم ،

 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,620
5,046
مدال‌ها
2

انشا دفاع مقدس : شماره سه​

موضوع انشا : انشا از زبان یک فرزند شهید به زبان ساده کودکانه​

مناسب برای پایه تحصیلی : پایه های تحصیلی سوم تا ششم – ساده کودکانه​

مقدمه :سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند ! . . و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم ؛ این انشا را از زبان یک فرزند شهید گمنام تقدیم حضور شما میکنم .
باید انشایی در مورد شغل آینده بنویسم… میخواهید در آینده چه کاره شوید ؟.. . دکتر… مهندس… معلم … من نوشتم می خواهم در آینده شهید بشوم … معلم به من گفت ببین علی جان موضوع انشا این بود که در آینده می خواهین چکاره بشین ؟
باید در مورد یه شغل یا کار توضیح می دادی !!!
مثلا پدر خودت چه کاره است ؟آقا اجازه … شهید …
پدر من وقتی کوچک بودم شهید شد اما همه می گویند پدر من خیلی مهربان بود
من گاهی وقت ها که دلم برای پدرم تنگ میشود به میگویم تو مهربان نیستی مگر نه نمی رفتی و ما را ترک نمیکردی اما مادرم به من میگوید پدرت رفت تو تو آزاد زندگی کنی ، تا تو راحت زندگی کنی و بدون ترس حمله دشمن درس بخوانی .
من خیلی دوست داشتم با پدرم بازی میکردم با هم کشتی میگرفتیم یا با هم بیرون میرفتیم و پدرم برای من خوراکی میخرید ولی حالا که او نیست سعی میکنم خودم مرد خانه باشم و نگذارم مادرم احساس تنهایی کند . من سعی میکنم راه پدرم را ادامه دهم و مثل او شجاع و مهربان باشم .

نتیجه گیری : تقدیم به شهدا و خانوداه های معظم شهدا که درد که به جای نام و مهر پدر ، درد تنهایی و یتیمی را به جان خریدنت تا ما سربلند و آزاد زندگی کنیم.
 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,620
5,046
مدال‌ها
2

انشا دفاع مقدس : شماره چهار​

موضوع انشا : انشا ادبی در مورد شهیدان​

مناسب برای پایه تحصیلی : کودکان و نوجوانان​

مقدمه : به جای انشا قصد دارم چند جمله کوتاه در مورد شهدای دفاع مقدس را برای شما بازگو کنم شاید قدمی برای شناخت آنها و تلنگری برای عبرت ما باشد .
گفتند شهید گمنامه ، پلاک هم نداشت ، اصلا هیچ نشونه ای نداشت ؛ امیدوار بودم روی زیرپیرهنیش اسمش رو نوشته باشه … نوشته بود : “اگر برای خداست ، بگذار گمنام بمانم” . .
گردان پشت میدون مین زمین گیر شد ، چند نفر رفتن معبر باز کنن … ۱۵ساله بود ، چند قدم که رفت برگشت ، گفتن حتما ترسیده … پوتین هاشو داد به یکی از بچه ها و گفت : تازه از گردان گرفتم ، حیفه ، بیت الماله و پا برهنه رفت ! . . مکه برای شما ، فکه برای من ! بالی نمی خواهم ، این پوتین های کهنه هم می توانند مرا به آسمان ببرند …
پیشونی بندها رو با وسواس زیر و رو میکرد … پرسیدم : دنبال چی میگردی ؟ گفت : سربند یا زهرا ! گفتم : یکیش رو بردار ببند دیگه ، چه فرقی داره ؟ گفت : نه ! آخه من مادر ندارم …
کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را می دهیم بدانیم از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه می رسیم !
زیبایی رمز ماندگاریست و سادگی رمز زیبایی … شهدا چه ساده و زیبا بودند ! . . انتظار را باید از مادر شهید گمنام پرسید ما چه میدانیم دلتنگی غروب جمعه را ؟
. . مادر پول و طلاهاشو داد و از در ستاد پشتیبانی جنگ خارج شد مسوول مربوطه فریاد زد : مادر رسیدتون !!! مادر خندید و گفت : من برای دادن دوتا پسرم هم رسید نگرفتم!
به مادر قول داده بود بر می گردد … چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد لبخند تلخی زد و گفت : بچه م سرش می رفت ولی قولش نمی رفت…
هم قد گلوله توپ بود گفتن : چه جوری اومدی اینجا ؟ گفت : با التماس ! گفتن : چه جوری گلوله رو بلند میکنی میاری ؟ گفت : با التماس ! به شوخی گفتن میدونی آدم چه جوری شهید میشه ؟ لبخندی زد و گفت : با التماس ! وقتی تکه های بدنشو جمع میکردن ، فهمیدم چقدر التماس کرده !!!
 
بالا پایین