جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فلسفی اوریانا فالاچی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته فلسفه و سخن بزرگان توسط ZaHARa با نام اوریانا فالاچی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 685 بازدید, 37 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته فلسفه و سخن بزرگان
نام موضوع اوریانا فالاچی
نویسنده موضوع ZaHARa
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ZaHARa
موضوع نویسنده

ZaHARa

سطح
0
 
ارشد بخش عمومی
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ویراستار آزمایشی
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
2,503
9,779
مدال‌ها
2
من هیچگاه از تو تقاضا نمی‌‌کنم که چون مردی و یا زنی باید کار خاصی را انجام دهی. فقط دو تا چیز از تو می‌خواهم؛ اول اینکه از به دنیا آمدن و معجزه‌ی هستی می‌توانی استفاده کنی و دوم اینکه هیچوقت تن به پستی و ذلت ندهی. پستی و دنائت مثل یک جانور وحشی و خونخوار است که همیشه سر راه ما کمین کرده است. ناخنهایش را با توجیه‌هایی مثل احتیاط و عقل و مصلحت اندیشی در بدن همه فرو می‌کند و هر کسی نمی‌تواند جلوی او مقاومت کند. آدمها وقتی توی خطر هستند، پست می‌شوند وقتی که از خطر بیرون رفتند دوباره خودشان می‌شوند.
 
موضوع نویسنده

ZaHARa

سطح
0
 
ارشد بخش عمومی
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ویراستار آزمایشی
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
2,503
9,779
مدال‌ها
2
همیشه با خودم فکر می‌کردم که نکند دوست نداشته باشی به دنیا بیایی، نکند نخواهی توی این دنیا باشی و یک روز سرم فریاد بکشی و بگوئی که: ‌ کی من از تو خواستم مرا به دنیا بیاوری؟ چرا مرا به دنیا آوردی؟ چرا؟
 
موضوع نویسنده

ZaHARa

سطح
0
 
ارشد بخش عمومی
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ویراستار آزمایشی
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
2,503
9,779
مدال‌ها
2
با گفتن جمله‌ی زندگی ادامه دارد، سرما از پیشم رفت و خواب از سرم پرید. احساس می‌کنم دوباره خودم شدم.
 
موضوع نویسنده

ZaHARa

سطح
0
 
ارشد بخش عمومی
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ویراستار آزمایشی
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
2,503
9,779
مدال‌ها
2
باید به تو یاد بدهم که از همان بچگی از همه قوی‌تر و تیز‌تر باشی. باید یاد بگیری که از خودت دفاع کنی و همیشه دیگران باشند که از بالکن پایین بیفتند. بخصوص اگر دختر باشی باید خیلی قوی شوی.
 
موضوع نویسنده

ZaHARa

سطح
0
 
ارشد بخش عمومی
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ویراستار آزمایشی
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
2,503
9,779
مدال‌ها
2
ذهن ما پر از چیزهای متناقض است. بعضی وقت‌ها چیزی توی ذهنت منطقی به نظر می‌رسد ولی وقتی فکر می‌‌کنی می‌بینی عکس آن چیز هم درست است. ممکن است چیزی که حالا به نظرم درست و منطقی می‌آید فردا با اشاره‌ی یک انگشت کاملاً دگرگون شود.
 
موضوع نویسنده

ZaHARa

سطح
0
 
ارشد بخش عمومی
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ویراستار آزمایشی
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
2,503
9,779
مدال‌ها
2
زن بودن یعنی بی‌پروایی پایان‌ناپذیر. وارد جنگی شدن که تمامی ندارد. اگه تو دختر شدی باید خیلی چیزها را یاد بگیری. قبل از هر چیز باید یاد بگیری آنقدر بجنگی تا بتوانی به همه بگویی می‌شود خدا را به شکل پیرزن موسفید یا دختر زیبایی نقاشی کرد. خیلی باید شجاعت داشته باشی که بگویی وقتی حوا میوه‌ی ممنوعه را چید، گناه به وجود نیامد بلکه یک توانایی جدید به وجود آمد که به آن نافرمانی می‌گویند. خیلی باید شجاع باشی تا بتوانی بگویی درونت چیزی هست که به آن شعور می‌‌گویند و تو می‌خواهی که طبق خواست او کارهایت را انجام دهی.
 
موضوع نویسنده

ZaHARa

سطح
0
 
ارشد بخش عمومی
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ویراستار آزمایشی
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
2,503
9,779
مدال‌ها
2
حقیقت این است که زندگی مثل یک جاده‌ی پر از پیچ و خم و پر از سنگ و خاک است. خاک‌های سفتی دارد که ترا روی زمین می‌اندازند و زخمی و مجروح می‌کنند. پر از سنگ‌هایی است که تنها با کفش‌های محکم و آهنی می‌توانی از روی آنها رد شوی. اگر هم کفش‌های محکم بپوشی تا از آسیب سنگ‌ها در امان باشی، یکی پیدا می‌شود و با سنگ توی سرت می‌زند.
 
موضوع نویسنده

ZaHARa

سطح
0
 
ارشد بخش عمومی
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ویراستار آزمایشی
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
2,503
9,779
مدال‌ها
2
اگر پسر شدی باز هم خوشحال می‌شوم. شاید حتی بیشتر از دختر شدنت. چون دیگر هرگز طعم حقارت و بردگی را حس نمی‌کنی.
 
موضوع نویسنده

ZaHARa

سطح
0
 
ارشد بخش عمومی
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ویراستار آزمایشی
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
2,503
9,779
مدال‌ها
2
اگر پسر شدی باز هم خوشحال می‌شوم. شاید حتی بیشتر از دختر شدنت. چون دیگر هرگز طعم حقارت و بردگی را حس نمی‌کنی.
 
موضوع نویسنده

ZaHARa

سطح
0
 
ارشد بخش عمومی
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ویراستار آزمایشی
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
2,503
9,779
مدال‌ها
2
امشب متوجه حضور تو شدم. مانند قطره‌ای از زندگی که از هیچ چکیده باشد چشمهایم باز بود و در تاریکی مطلق دراز کشیده بودم که ناگهان بودنت را با اطمینان حس کردم. تو! بودی، آنجا بودی! احساس کردم تیری درون قلبم فرو رفت. دوباره صدای نامفهوم وجودت را شنیدم. احساس کردم درون یک گودال تاریک و وحشتناک از شک و تردید افتادم.
 
بالا پایین