جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

تاریخ ایران اوضاع اجتماعی ایران قبل از اسلام

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تاریخ ایران توسط aliasghar با نام اوضاع اجتماعی ایران قبل از اسلام ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 341 بازدید, 16 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته تاریخ ایران
نام موضوع اوضاع اجتماعی ایران قبل از اسلام
نویسنده موضوع aliasghar
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط aliasghar
موضوع نویسنده

aliasghar

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
659
1,150
مدال‌ها
2
عاملی که در آمیزش و اختلاط اعراب تأثیر مهمی داشته، مسئله سکونت آنها با ملل مغلوب در یک محل بوده است.این عامل موجب ایجاد نوعی پیوند عقلی و فکری میان اعراب و دیگران شد، که پس از اندک مدتی نتیجه خود را بخشید. در دنبال فتوح اسلامی و حتی گاه مقارن آن مهاجرت طوایف عرب به بلاد ایران شروع شد. دسته‌هایی از این مهاجرین، که با بار و بنه از راه می رسید، کنار چشم ای یا نزدیک شهری فرود می آمدند و خیمه‌های خود را که از موی بز و پشم شتر بود، برپا می کردند. آنها با اهل محل به دوستی یا دشمنی کنار می‌آمدند. گاه دهقانان و و مجوسان را هلاک می‌کردند و املاک را تقسیم می‌کردند. بعد نامه و پیغام به خویشاوندان نزدیکان می فرستادند و آنها را هم به پیش خود دعوت می کردند.
 
موضوع نویسنده

aliasghar

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
659
1,150
مدال‌ها
2
بعد نامه و پیغام به خویشاوندان نزدیکان می فرستادند و آنها را هم به پیش خود دعوت می کردند. اندک اندک، همه اطراف از مهاجر نشینان تازه پر می‌شد و اعراب در کنار ایرانیها می آسودند. البته، از عهد ساسانیان و در دوره پیش از اسلام نیز طوایف عرب از جانب بحرین و خلیج فارس و عمان به بنادر و بلاد جنوب ایران مهاجرت می کرده اند‌. از این رو مقارن پیدایش اسلام در این نواحی بعضی طوایف عرب وجود داشتند. بعد از اسلام در دنبال فتوح اسلامی انتشار عرب در داخل بلاد ایران از طریق کوفه و بصره انجام گرفت. در همان قرن اول هجری شهرهایی مانند همدان، اصفهان و کاشان محل توجه و تردد کوچهای عرب گشت. قم مخصوصاً از مراکز مهم عرب شد و در آنجا اعراب قدرت و ضیاع و مکنت بسیار به دست آوردند. بیشتر از همه، خراسان مطمع نظر طوایف عرب بود؛ زیرا که آن سرزمین بیشتر از بسیار نقاط دیگر با طرز معیشت عرب موافق بود.



در آغاز سیاست عربها در خراسان خودداری از ایجاد دگرگونی در ساخت اجتماعی مردم بود، و می کوشیدند تا از برخورد میان اجتماعات ایرانی و عرب تا حد امکان بکاهند تا هر یک جداگانه به زندگی سنتی خویش ادامه دهند. با این همه عرب های مهاجر با خود تخمهای دگرگونی اجتماعی ژرفی را به سبب تفاوت نژادی، زبانی، و دینی خویش پراکندند.
 
موضوع نویسنده

aliasghar

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
659
1,150
مدال‌ها
2
برجسته ترین تفاوت میان عربها وخراسانیها، از ناآشنایی عربها سرچشمه می‌گرفت که کشاورزی را حرفه‌ای نازل تلقی می کردند. ضمناً جریان‌های دیگری دست به هم دادند تا وضع موجود خراسان را دگرگون سازند. موجهای مهاجران عرب روان شده، به سوی خراسان، به زودی مبدل به سیل شد و دیگر شمار ایشان محدود به گروه جنگاوران لازم برای اداره خراسان و ادامه جنگ در ماوراءالنهر نبود. در نتیجه جامعه به دو طبقه بزرگ تقسیم شد: طبقه اول عبارت بود از اشراف عرب و زمینداران و اشراف ایرانی که اعراب را در سازماندهی و گردآوری مالیات‌ها یاری می‌کردند، و کسانی که تجارتشان را در بهره کشی از کشاورزان برای احیای اراضی موات به کار می‌گرفتند. و طبقه دوم عبارت بودند از اعرابی که با ساکنان اصلی درآمیخته بودند و ساکنان جدید خراسان را تشکیل می دادند، و اینها کارشان بازرگانی، کشاورزی، صنعت و مشابه آن بود. طبقه سومی هم وجود داشت که عبارت بودند از بیچارگان، مزدوران، بردگان و نوکران تضاد منافع این گروهها، عامل و محرک مسائل سیاسی در خراسان بود و نه تعصبات قبیله ای، به همین دلیل تقاضای اصلاحات عمومی در خراسان شدت یافت. این تقاضا از سوی قبیله‌ای خاص یا معین مطرح نبود و معین نبود، بلکه فریاد کلیه افراد یا گروه هایی بود که به قبایل مختلف اعم از عرب و ایرانی و ترک تعلق داشتند.
 
موضوع نویسنده

aliasghar

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
659
1,150
مدال‌ها
2
بعضی از حکام عرب خود پیشی جسته، می کوشیدند با اشراف محل مربوطه شوند؛ سنت های محلی را می پذیرفتند و از سلیقه اشراف محل در طرز پوشیدن لباس و تشریفات جشن ها و غیره تقلید می‌کردند؛ مثلاً اسد بن عبدالله، حاکم خراسان، برخی از جشن های باستانی ایران را برگزار می‌کردند.

باری اعراب خراسان از همان آغاز فتح، با ایرانیان رفته رفته روابط و علایق پیدا کردند. مرزبانان و دهقانان خراسان با حکومت اعراب و گرفتند. چنان که اعراب نیز با آداب و رسوم ایرانیان آشنا شدند. اندک اندک، در میان دوم خویشاوند پدیدار شد. فرزندانی که در نسل‌های بعد پدید آمدند، تدریجاً خشونت بدوی و تعصب عربی پدران را از دست دادند و به سرزمینی جدید و خویشان تازه نیز علاقه پیدا کردند. چنانکه در اواخر قرن اول هجری دیگر آن پیوندها که اعراب خراسان را همدست و هماهنگ می داشت با ظهور تعصبات جدید از میان رفت و اختلافات مذهبی که پدید آمد، احیاناً بین افراد و طوایف نیز تفرقه انداخت و برای پیشرفت دعوت پیشرفته عباسیان حتی در بین اعراب زمینه فراهم آمد. در واقع مقارن ظهور ابومسلم در خراسان، اعراب این ولایت چنان با یکدیگر اختلاف داشتند که پروای کار او را نکردند. گذشته از آن بعضی چنان با زبان و فرهنگ ایرانی خو گرفته بودند که در سپاه ابومسلم مثل سایر ایرانیها به فارسی سخن می گفتند.
 
موضوع نویسنده

aliasghar

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
659
1,150
مدال‌ها
2
درنتیجه در ایران اسلامی، مردم عرب بر مبنای دین و آیین اسلام و زبان عربی به تدریج بر همه ایران آن زمان و ماورای آن سلطه سیاسی، دینی و فرهنگی پیدا کردند. سلطه‌ای که به طور مستقیم و غیر مستقیم راه نفوذ اقوام دیگر را به هر گوشه و کنار ایران باز کرد و از طریق ازدواج‌های قهری و غیر آن به اختلاط خونها و قومیتها دامن زد. علاوه بر این اسلام که تا ماورای سیحون و جیحون و از طریق ایران به سند و هند و چین هم نفوذ کرده بود، موجب مهاجرت درون گرا و برون گرا شد. مهمتر از همه اقوام تورانی که تا قبل از اسلام ظاهراً کمتر می توانستند به داخل ایران رخنه کنند، پس از انتشار این دین در ایران بزرگ اسلامی، به تدریج به همه نقاط این سرزمین راه یافتند، به قسمی که بعدها خود هم کاره ایران و اسلام و عرب و عجم شدن به یکه تاز میدان گردیدند.
 
موضوع نویسنده

aliasghar

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
659
1,150
مدال‌ها
2
درنتیجه در ایران اسلامی، مردم عرب بر مبنای دین و آیین اسلام و زبان عربی به تدریج بر همه ایران آن زمان و ماورای آن سلطه سیاسی، دینی و فرهنگی پیدا کردند. سلطه‌ای که به طور مستقیم و غیر مستقیم راه نفوذ اقوام دیگر را به هر گوشه و کنار ایران باز کرد و از طریق ازدواج‌های قهری و غیر آن به اختلاط خونها و قومیتها دامن زد. علاوه بر این اسلام که تا ماورای سیحون و جیحون و از طریق ایران به سند و هند و چین هم نفوذ کرده بود، موجب مهاجرت درون گرا و برون گرا شد. مهمتر از همه اقوام تورانی که تا قبل از اسلام ظاهراً کمتر می توانستند به داخل ایران رخنه کنند، پس از انتشار این دین در ایران بزرگ اسلامی، به تدریج به همه نقاط این سرزمین راه یافتند، به قسمی که بعدها خود هم کاره ایران و اسلام و عرب و عجم شدن به یکه تاز میدان گردیدند.
 
موضوع نویسنده

aliasghar

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
659
1,150
مدال‌ها
2
دهقانان یا اشرافیت زمیندار عصر ساسانی، در تقسیمات اداری دوره اسلامی نیز به عنوان نمایندگان دولت، در مناطق روستایی املاک و اراضی سابق خود را همچنان نگه داشتند. وظیفه اصلی دهقانان جمع و جبایت خراج از کشاورزان و تحویل آن به بیت‌المال مسلمانان بوده است. البته خراج زمین تنها از طبقات وابسته به زمین اخذ می گردید و برآورد میزان سهم هریک از روستاییان بر عهده دهقان بود.

ریچارد فرای می‌نویسد: یکی از مشخصات بزرگ ایران به هنگام یک قرن فرمانروایی امویان، همانا روی کار آمدن مجدد فرمانروایان بومی محلی و شهرستانی بود. ایرانیان هر روز بیشتر از این حقیقت آگاه می شدند، که پیشرفت ایشان تنها با جهانگشایان عرب شدنی است و این خود بی شک مردم را به گرویدن به اسلام می کشید، به ویژه دهقانان از این راه سود جستند تا از راه سیاست به سالاری برسند.



ریچارد فرای درباره نقش دهقانان در تمدن فرهنگ اسلامی اضافه می‌کند: این گروه بسیار دهقانان، که به اسلام گرویده بودند، باز همچنان سنتها و ادبیات حماسی ایران را نگاهداری می کردند. پشتیبانی ایشان از هنرها و شاعران و خلاصه همه آیین و رفتار ایشان رنگ ایرانی داشت و با تازیان هیچ پیوندی نداشت. اینان پایگاه اجتماعی خود را نگاه داشتند و اسلام چندان سنگینی و فشاری بر ایشان نداشت.
 
موضوع نویسنده

aliasghar

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
659
1,150
مدال‌ها
2
بخش دوم: جامعه زرتشتی
قبول اسلام از سوی ایرانیان، روندی بسیار تدریجی داشت. آهنگ انتشار ایمان تازه بر حسب ناحیه و طبقات مختلف جوامعی که در آن ناحیه می زیسته اند، تفاوت داشت. قبول اسلام سبب دگرگونی هایی در زندگی خانوادگی و اجتماعی مردم نیز، گردیده بود. گرویدن به آیین نو، جدا از پذیرفتن تعالیم جدید در دین، به معنی تن دادن به راه و رسم و قوانین جدید و قبول طرز معیشت تازه نیز بوده است.



در موقع تسخیر شهرهای ایران توسط مسلمانان عرب، طبق قراردادهای منعقده، مردم شهرهای ایران با پرداخت جزیه آتشکده های خود را روشن نگاه داشتند. طبق نوشته مورخان و ایرانگردان و جغرافیایی نویسان در قرنهای اول و دوم و سوم و چهارم، آتشکده ها به شماره فراوانی در بیشتر شهرها و استانهای ایران برپا و دائر مانده بودند، و شکی نیست که این آتشکده ها و موسسات تابع آنها، از مراکز مهم موبدان و علمای زرتشتی بوده اند. در سده چهارم هجری هنوز آتشکده های فارسی به اندازه‌ای فراوان بوده که استخری نتوانسته نام تمام آنها را از حفظ بنویسد، زیرا به گفته این جغرافی نویس به ندرت استان و شهرستان و بخشی یافت می شده که در آن دست کم چند آتشکده نباشد.
 
موضوع نویسنده

aliasghar

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
659
1,150
مدال‌ها
2
مرکز حقیقی زرتشیان در جنوب ایران، ناحیه فارس بوده است. در این مرکز جغرافیدانان عرب در قرن دهم میلادی (قرن چهارم هجری) دین و آیین زرتشت و آداب زرتشتیان را کاملاً زنده مشاهده کردند. به طوری که در شیراز پایتخت فارس، زرشتیان بدون اینکه نشانه و علاماتی را که از طرف اسلام برای پیروان ادیان غیر اسلامی معین شده بود، به لباس‌های خود نصب کنند، آزادانه در حرکت بودند و اهالی در بسیاری از موارد بر طبق آداب و رسوم زرتشتیان عمل می‌نمودند. در اینجا و همچنین در شهرهای مجاور، آتشکده هایی وجود داشت که مسلمانان از آنها خراج می گرفته اند، ولی آنها اجازه نداشتند که آتشکده ها را مثل مساجد با گچ سفید کنند.

دومین منطقه زرتشتی نشین مستقل ایران، نواحی جنوب بحر خزر بود. در این نواحی سیر تحول مذهبی بر اساس شرایط دیگری صورت گرفت؛ از لحاظ مذهبی اهالی آن تا مدت زیادی به دین زرتشت پابند ماندند و از نظر سیاسی تا چند قرن استقلال خود را در آنجا حفظ کردند، و آب و هوای مرطوب و گرم آنجا مکرر موجب این می‌شد که هر دفعه فاتحان بیگانه به ترک آن اراضی، ناگزیر گردند. دولت های کوچک این سرزمین تحت تاثیر بقایای عقاید باستانی، سراسر رنگ و صبغه زرتشتی داشتند و آثار آن در طرز عمل و نیز در اسامی فرمانروایان آنجا کاملا آشکار بود، ولی در این منطقه نیز دین زرتشتی نتوانست برای همیشه پایدار بماند.
 
موضوع نویسنده

aliasghar

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
659
1,150
مدال‌ها
2
اندک اندک، می‌بینیم که عنوان عرب به تخطّی و تعدّی پیروان سایر ادیان می‌پردازند؛ از این جمله است آنچه جاحظ در باب کشتن هیربدان فارس و خاموش کردن آتش آتشکده مهم کاریان و آتشهای دیگر در زمان ولایت زیاد بن ابیه به دست عبیدالله بن ابی بکر می گوید. همچنین خراب کردن نوبهار بلخ در زمان خلافت معاویه، در نتیجه عهدشکنی مردم این شهر به دست قیس السُلمی و آل خراسان در سال ۴۲ هجری.

بدین ترتیب رفتار اعراب با مزدیسنان در عصر اموی به ویژه در فارس و خراسان، رفته‌رفته اهانت آمیز و طاقت فرسا گردید. و به همین خاطر بود که گروهی از آنان در پاسداری از دین نیاکان خود زادبوم دیرینه خود را رها کردند و از دژ سنجان در خاک نیشابور بیرون آمدند، نخست به قهستان خراسان و از آنجا راه جزیره هرمز پیش گرفتند، و سرانجام در پی یافتن کوچ نشینی در گجرات، از طریق خلیج فارس راهی دیار هند شدند. بعدها داستان مهاجرت این گروه را که ظاهراً در پایان سده نخست هجری پیش آمده است، (حدود ۷۱۹ – ۷۱۷ میلادی) شاعری بهدین به نام قباد نوساری در کتاب مرسوم به قصه سنجان با زبان حماسی به نظم در آورده است. شصت سال پس از آنکه این نخستین دسته مهاجران در گجرات امنیت یافتند، جمعی دیگر از بهدینان به آنان پیوستند و نوادگان این مهاجران هنوز در هند آیین نیاکان خود را پاس می‌دارند، و به پارسیان شهرت دارند. زرتشتیان ایران نیز آیین خود را نگه داشتند و با پرداخت جزیه توانستند شعایر خود را زنده نگه دارند، اما رنجهایی که در طی گذشت قرن ها تحمل کرده بودند بسیار بوده است.

به هر حال مردم، رفته رفته به دیانت تازه درآمدند و میراث و تمدن و فرهنگ ایران که از عهد ساسانیان باقی مانده بود، رنگ اسلامی گرفت. اگرچه جوهر واقعی آن همچنان ایرانی باقی ماند.
 
بالا پایین