همگانی اَشعار شاعران مورد‌ علاقه‌ات..

[RPR"]

شب زِ نور ماه روی خویش را بیند سپید
من شبم تو ماهِ من، بر آسمان بی‌ من مرو...

 

[RPR"]

من پشیمان نیستم اما
نمی‌دانم هنوز
دل چرا در بازى نیرنگ‌ها،
یکرنگ بود!

 

[RPR"]

یک شهر را دیوانه‌ی زیبایی‌ات کردی
این‌قدر زیبایی برایت دردسر دارد...

 

[کیـانـا.T]

نگاه از شوق دیدارت به چشم من نمی‌گنجد...

سلیم‌ تهرانی

 

[کیـانـا.T]

ز خود جداشدگان پرس درد تنهایی
که هرکه دور ز مردم فتاده تنها نیست

صائب تبریزی

 

[کیـانـا.T]

من به اندازهٔ یک ابر، دلم می‌گیرد.
#سهراب_سپهری

 

[amir mohamad]

ساقی بده پیمانه ای ز آن می که بی خویشم کند
بر حسن شور انگیز تو عاشق تر از پیشم کند

زان می که در شبهای غم بارد فروغ صبحدم
غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند

نور سحرگاهی دهد فیضی که می خواهی دهد
با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند

رهی

 

[کیـانـا.T]

دردا و دریغا‌ که در این بازی خونین
بازیچه‌ی ایام، دلِ آدمیان است

- هوشنگ ابتهاج

 

[RPR"]

دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت،
عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت ...

 

[RPR"]

با کدام بال می‌توان
از زوالِ روز‌ها و سوز‌ها گریخت!
با کدام اشک می‌توان
پرده بر نگاهِ خیره زمان کشید؟
با کدام دست می توان
عشق را به بند جاودان کشید؟
با کدام دست؟