- Sep
- 5,799
- 27,078
- مدالها
- 2
بیردَنَ حِیرَدی وار جولَر عَجَبدَن چوخ آچپ
قرمز لاله اولوپ نَرجس به خاتَم بیر چخپ
معنی :
و همانا یک حیرت و مات در کوه سهند وجود دارد که به گل های لاله و نرگس میتوان اشاره کرد که خاتم گلها هستند و به کوه سهند زیبایی بخشیدهاند.
سوزلَرون نَغمه مَنه چوخدان دانشدون سَن هَله
خشم و غوغا چوخ دانپ یوخدو بجانَ دیل دَنه
معنی :
حرفهای تو ایخدا برای من نغمهای است که در ابتدا گفته بودی و بازهم میگویی و خشم و غوغای تو برای من بسیار نصیحت بود ولی در وجود من زبانی نیست که آن را بفهمم ( هنوز مانده است که حقیقت را بفهمم )
دیب بجاخدا بیر دَنه دوناز عَجَبدَن جورسَنیر
اوینیرسان اِی آدام جوزدَن جوزَلدَن جیزلَنیر
معنی :
و در اطراف کوه سهند من یک گرازی را دیدم که به صورت مخفیانه و پنهانی در حال بازی کردن بود که به زیبایی کوه سهند ارزانی بخشیده و موجب آن شده که طبیعت آن کوه تجلایی بخشد.
مَن قَدَم قردوم بداغَ چوخ مَناظر جردوم هِی
صَف چخب نَقاشلَر آی چه قَشَهدی یاروم وِی
معنی :
من قدم گذاشتم به این کوه و مناظر زیبایی را دیدم که عین یک صف نقاشیهایی که خداوند کشیده است را به نمایش میگذارد و من هی میگویم که خدایا از این مناظر و نقاشیهایی که کشیدهای زیاد بده.
مَن دیدیم سوزلَر قالپ وَصفِ سَهَندیم آزد
هِچمین قودرَدَ بیر یوخدو اون و چون نازد
معنی :
من گفتم این منظومه را و به پایان رساندم ولی حرفهایی گفتنی هست که وجود جان من نمیگذارد که بگویم یعنی هنوز اسراری هست که بشر هنوز نیافته از کوه سهند و هیچ کدام قدرتی ندارد که آنرا بیابد و کم گفتن من بخاطر عقل ضعیفم هستند و کوه سهند به قدری ناز هست که خداوند آن را به بهترین شکل نقاشی کرده است.
قرمز لاله اولوپ نَرجس به خاتَم بیر چخپ
معنی :
و همانا یک حیرت و مات در کوه سهند وجود دارد که به گل های لاله و نرگس میتوان اشاره کرد که خاتم گلها هستند و به کوه سهند زیبایی بخشیدهاند.
سوزلَرون نَغمه مَنه چوخدان دانشدون سَن هَله
خشم و غوغا چوخ دانپ یوخدو بجانَ دیل دَنه
معنی :
حرفهای تو ایخدا برای من نغمهای است که در ابتدا گفته بودی و بازهم میگویی و خشم و غوغای تو برای من بسیار نصیحت بود ولی در وجود من زبانی نیست که آن را بفهمم ( هنوز مانده است که حقیقت را بفهمم )
دیب بجاخدا بیر دَنه دوناز عَجَبدَن جورسَنیر
اوینیرسان اِی آدام جوزدَن جوزَلدَن جیزلَنیر
معنی :
و در اطراف کوه سهند من یک گرازی را دیدم که به صورت مخفیانه و پنهانی در حال بازی کردن بود که به زیبایی کوه سهند ارزانی بخشیده و موجب آن شده که طبیعت آن کوه تجلایی بخشد.
مَن قَدَم قردوم بداغَ چوخ مَناظر جردوم هِی
صَف چخب نَقاشلَر آی چه قَشَهدی یاروم وِی
معنی :
من قدم گذاشتم به این کوه و مناظر زیبایی را دیدم که عین یک صف نقاشیهایی که خداوند کشیده است را به نمایش میگذارد و من هی میگویم که خدایا از این مناظر و نقاشیهایی که کشیدهای زیاد بده.
مَن دیدیم سوزلَر قالپ وَصفِ سَهَندیم آزد
هِچمین قودرَدَ بیر یوخدو اون و چون نازد
معنی :
من گفتم این منظومه را و به پایان رساندم ولی حرفهایی گفتنی هست که وجود جان من نمیگذارد که بگویم یعنی هنوز اسراری هست که بشر هنوز نیافته از کوه سهند و هیچ کدام قدرتی ندارد که آنرا بیابد و کم گفتن من بخاطر عقل ضعیفم هستند و کوه سهند به قدری ناز هست که خداوند آن را به بهترین شکل نقاشی کرده است.
*پایان*
آخرین ویرایش توسط مدیر: