با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!به دیوار نگاه میکنم.ایده های رمان هاتون چطور به ذهن تون میرسه؟
وقتی دارم درس می خونم....هم ایده های جدید برای رمان به ذهنم میرسه و هم شعر های کوتاهایده های رمان هاتون چطور به ذهن تون میرسه؟
واقعیتش من ایده رمانم وقتی خواب بودم به ذهنم رسیدایده های رمان هاتون چطور به ذهن تون میرسه؟
کمی سکوت میکنم و هرچی تو ذهنم میاد رو دفتر می نویسم بعد از اونا الهام میگیرمایده های رمان هاتون چطور به ذهن تون میرسه؟
ما که پول نداشتیم دماغامان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک