همگانی ایده‌هاتون

[Kim_tehgook]

همینجوری یهویی بدون اینکه خودم دخالتی داشته باشم
من اگه بخوام ایده بگیرم اصلا هیچی به ذهنم نمیاد
همیشه ایده هام وقتی که خودم اصلا حواسم نیست میان

 

[♡ریحانه♡]

رمان اولم "گره‌ای در مغز ما" از قبل فکر همه جاشو کرده بودم بعد شروع به نوشتن کردم.
رمان دومم"آنابل" خودمم نمیدونم پایانش چی میشه در لحظه اتفاقات رو می‌نویسم

 

[ئه وین؛]

😐از خوابام ایده می‌گیرم در حالی که نصفشون چرتن

 

[اِمانو]

رمان وینچنزو اولش از سریالش الهام گرفتم ولی بعدش کل شخصیت و داستان رو تغییر دادم اصلا نمی‌دونم آخرشو چطوری تموم کنم یا چی میشه😐

 

[DEVL]

وقتی میخوام بخوابم

مشکلم اینه چون وقتی میخوام بخوابم همش میاد تو ذهنم. درنتیجه تا صبح نمی‌خوابم 😐

 

[گیان]

ی دفه ای.همینجوری ک دارم اهنگ گوش میدم میاد تو مخم

 

[تابان دخت]

وقتی تو خاطرات غرق میشم

 

[HESAM_81]

وقتی ظرف میشورم ذهنم درگیر چیزی نیست و یهویی کلی ایده میاد تو ذهنم

 

[ثنـٰاء]

ایده های رمان هاتون چطور به ذهن تون میرسه؟

وای... من اگه سه روزم بشینم راجب رمانم فکر کنم که چطوری بنویسمش، اصلا به نتیجه نمیرسم. همه چیز توی نوشتن من اتفاقیه! مثلا شروع می‌کنم به نوشتن ایده ها خودشون میاد توی ذهنم!
درحالی که الان حتی خودمم نمیدونم آخر رمانم چی میشه! 😂

 

[ASHVAN]

مواقعه‌ای که عصابم خورد شده باشه ایده های جنایی زیاد میاد تو ذهنم