- Nov
- 826
- 3,500
- مدالها
- 1
دودمان ایلخانی زندگی چادرنشینی را برتر میشمردند از این رو تا نیمه دوم سده هفتم/سیزدهم جز بناهای معدودی از معماری غیرمذهبی، دستآوردی در معماری نداشتند. بناهایی که آنها در پایتختهای خود مراغه، تبریز، بغداد و سلطانیه بنا نهادند، بعدها از زلزله، یورشها و دورههای متوالی اشغال مصون نماند؛ طراحی شهری آنها را نمیتوان با اطلاعات موجود تاریخی بازآفرینی کرد. در عوض، از بناهای بر جای مانده در دیگر ایالات قلمرو ایلخانی در مرکز و غرب ایران ساخته شده، چنین برمیآید که در دورهٔ آنها معماری باشکوهی وجود داشت.[۸]
ایلخانان مجموعهای از انواع بناها، قالبها، مصالح و فنون معماری ادوار پیشین ایران را به ارث بردند. در این دوران مساجد جامع با شکل کهن خود یعنی صحن چهار ایوانی در چهار جهت و گنبدخانه در سمت قبله به کمال خود رسید و این نقشه در انواع بناهای مذهبی از جمله مدرسه، خانقاه و بناهای غیرمذهبی مثل کاروانسراها به کار میرفت. بر روی مقبرهها، برجهای تدفینی یا بقعههای چهارگوش یا آرامگاههای چندضلعی با سقف طاقگونه برپا میشد. تزئینات معماری در این دوره آجرکاری، گچبری، کاشی معرق و سفالهای لعابدار است. مقرنسکاری در این دوره جنبهٔ تزیینی دارند و با گچ و تخته ساخته میشدند. در این دوره باید در واژگان سنتی معماری از چندین جهت تغییراتی اعمال کرد. بناهای منفرد در مجتمعهای یادمانی به گرد هم آورده میشدند. به این مجموعه بناها که اغلب پیرامون مقبرهٔ بانی مجتمع یا فردی محترم پدید میآمد، اَرسَن میگویند. نظم و ترتیب ارسنهای متقدم ایلخانی حالت نامنظم و بیقاعده داشت؛ اما برای جلوهٔ نمای پیشین از پیشطاق و تزئین مفصلی استفاده میکردند. با بلندتر شدن ارتفاع اتاقها و پدید آمدن قوسهای نوکتیز و باریکتر شدن منارهها، تناسبات هم تغییر یافت. در این دوران علاقه به عمودیت بنا با حس ظریفی از فرم ترکیبیافته و در مدخلهای تزیینی بناهای سترگ همراه با دو منارهٔ سر به فلک کشیده، جلوه پیدا کردهاست. آجر پخته همچنان از مصالح عمدهٔ بناسازی بود اما برای دلنشینی و روحبخشی سطوح، از شیوههای تازه هم استفاده میکردند. در این دوره رنگ اهمیت ویژهای داشت؛ داخل بنا را با آجرهای لعابدار میپوشاندند و بیرون آن را با کاشی تزئین میکردند و از گچبری منقوش هم بهره میگرفتند.[۹]
ایلخانان مجموعهای از انواع بناها، قالبها، مصالح و فنون معماری ادوار پیشین ایران را به ارث بردند. در این دوران مساجد جامع با شکل کهن خود یعنی صحن چهار ایوانی در چهار جهت و گنبدخانه در سمت قبله به کمال خود رسید و این نقشه در انواع بناهای مذهبی از جمله مدرسه، خانقاه و بناهای غیرمذهبی مثل کاروانسراها به کار میرفت. بر روی مقبرهها، برجهای تدفینی یا بقعههای چهارگوش یا آرامگاههای چندضلعی با سقف طاقگونه برپا میشد. تزئینات معماری در این دوره آجرکاری، گچبری، کاشی معرق و سفالهای لعابدار است. مقرنسکاری در این دوره جنبهٔ تزیینی دارند و با گچ و تخته ساخته میشدند. در این دوره باید در واژگان سنتی معماری از چندین جهت تغییراتی اعمال کرد. بناهای منفرد در مجتمعهای یادمانی به گرد هم آورده میشدند. به این مجموعه بناها که اغلب پیرامون مقبرهٔ بانی مجتمع یا فردی محترم پدید میآمد، اَرسَن میگویند. نظم و ترتیب ارسنهای متقدم ایلخانی حالت نامنظم و بیقاعده داشت؛ اما برای جلوهٔ نمای پیشین از پیشطاق و تزئین مفصلی استفاده میکردند. با بلندتر شدن ارتفاع اتاقها و پدید آمدن قوسهای نوکتیز و باریکتر شدن منارهها، تناسبات هم تغییر یافت. در این دوران علاقه به عمودیت بنا با حس ظریفی از فرم ترکیبیافته و در مدخلهای تزیینی بناهای سترگ همراه با دو منارهٔ سر به فلک کشیده، جلوه پیدا کردهاست. آجر پخته همچنان از مصالح عمدهٔ بناسازی بود اما برای دلنشینی و روحبخشی سطوح، از شیوههای تازه هم استفاده میکردند. در این دوره رنگ اهمیت ویژهای داشت؛ داخل بنا را با آجرهای لعابدار میپوشاندند و بیرون آن را با کاشی تزئین میکردند و از گچبری منقوش هم بهره میگرفتند.[۹]