ترسیدم از حرفایی که پشت سرت هست؛ ترسیدم راهی به جز خواهش ندارم!
میترسم این مردم تورو از من بگیرن این روزا من یه لحظه آرامش ندارم…
سخته که شیشه باشی و تو دست عشقت ؛یه تیکه ی برنده ی الماس باشه…
خیلی عذابم دادی و بازم عزیزی میشه؛ مگه آدم تا این حد خاص باشه!
تو بدترین روزای عمرت با تو بودم؛ پشتم شکست و پشتتو خالی نکردم…
دنیا میخواد خالی کنه دور و برم؛ رو تو دورمو خالی نکن دورت بگردم….
آهای رفیق آی باوفا من حالا تنهام؛ لشکر تنهایی به شهرم حمله کرده!
از رو به رو از پشت سر دریای زخمم؛ دشمن داره دنبال قلب من میگرده…