جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {با دستانی سرد و بی‌روح} اثر •رستاخیز کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط رستاخیز با نام {با دستانی سرد و بی‌روح} اثر •رستاخیز کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 992 بازدید, 22 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {با دستانی سرد و بی‌روح} اثر •رستاخیز کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع رستاخیز
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

رستاخیز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
136
1,591
مدال‌ها
2
مرا طوری سر جای خود نگهدار که نتوانم کوچک ترین حرکتی بکنم.
آغوش پرمهرم را به سردی نگاهت تقدیم می کنم.
مرا بترسان و درحالیکه نگاه زهرآگینت به من دوخته است دروغی دیگر بگو.
بازی چشم ها تمامی ندارد.
لب هایم خشک است.

فقط تو می توانی آن ها را تر کنی.
 
موضوع نویسنده

رستاخیز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
136
1,591
مدال‌ها
2
با دستانی سرد و بی روح به من تج*اوز کن.
مش*روب روی میز است پس باور دروغ ها آسان می شود.
از هیچ چیز نترس.
من به پلیس چیزی نمی گویم.
از هیچ چیز نترس.

اینجا غیر از خدا کسی ما را ندیده است.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

رستاخیز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
136
1,591
مدال‌ها
2
از نگاه معصومانه ام نترس.
خداوند گناه تو را بخشیده است.
دود سیگار فضا را پر کرده.
با چشمان بسته این کار را انجام بده.
مرا محکم سر جای خود نگه دار.
از چیزی نترس.

به من نگو دوستت دارم و من را با قدرت در آغوش بکش.
 
موضوع نویسنده

رستاخیز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
136
1,591
مدال‌ها
2
امشب انعکاس ماه و ستاره ها در این خانه در جریان نیست.
نگران چیزی نباش.
این آسیب روانی را با هم به دوش خواهیم کشید.
چشمانت را به چشمانم بدوز.
بازی چشم ها تا آخر ادامه دارد.
از چیزی نترس.

من به پلیس چیزی نمی گویم.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

رستاخیز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
136
1,591
مدال‌ها
2
مش*روب روی میز است.
باور دروغ ها برایم آسان است.
به دروغ به من بگو که من را برای همیشه خواهی داشت.
من این دروغ را باور می کنم.
آغوش پر مهرم را به نوازش دستانت تقدیم می کنم.
مرا با نهایت جسارت در آغوش بکش ولی به من نگو دوستت دارم.

دروغ های عاشقانه باور کردنی نیست.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

رستاخیز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
136
1,591
مدال‌ها
2
با دستانی سرد و بی روح مرا محکم سر جای خود نگهدار.
قدرتت را با نهایت بی رحمی به رخ بکش.
به چشمان معصومم خیره شو و به دروغ بگو به عشق من پایبند خواهی بود.
نگاهم را از نگاهت می دزدم.
بازی چشم ها تا آخر ادامه دارد.
بار این آسیب روانی را با هم به دوش می کشیم.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

رستاخیز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
136
1,591
مدال‌ها
2
لب هایم خشک است.
فقط تو می توانی آن ها را تر کنی.
از چیزی نترس.
اینجا غیر از خدا کسی ما را ندیده است.
برای این کار نیازی به تهدید نیست.

من می دانم که در برابر اراده ی تو ناتوانم.
 
موضوع نویسنده

رستاخیز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
136
1,591
مدال‌ها
2
دستان سرد و گناه آلودت را محکم به دور گردنم حلقه کن طوریکه از ترس نتوانم از جایم تکان بخورم.
لب هایت را روی لب هایم بگذار و چشمان هوس آلودت را ببند.
دود سیگار فضا را پر کرده.
مش*روب روی میز است.

دروغ ها را باور خواهم کرد.
دروغ ها امشب تو را به هدف می رساند.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

رستاخیز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
136
1,591
مدال‌ها
2
برای این کار نیازی به صداقت نخواهی داشت.
اگر با من صادق باشی جیغ خواهم کشید.
آنگاه تو از هدف باز خواهی ماند.
هیچکس نمی تواند با صداقت به من تج*اوز کند.
این گناه تو مقدس است پس آن را جدی نگیر.

انعکاس مهتاب امشب اینجا نیست.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

رستاخیز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
136
1,591
مدال‌ها
2
دستان سرد و گناه آلودت را محکم به دور گردنم حلقه بزن و بگو یکدیگر را برای همیشه خواهیم داشت.
چشمانم را از نگاهت می دزدم.
بازی چشم ها تا آخر ادامه دارد.
با دستانی سرد و بی روح به من تج*اوز کن و آن گاه که مرا در آغوش می کشی به من نگو دوستت دارم.
دروغ هایی که بوی عشق می دهند باور کردنی نیست.
از هیچ چیز نترس.
خداوند گناه تو را بخشیده است.

بار این آسیب روانی را با هم به دوش خواهیم کشید.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین