جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

واژه برخی واژه‌های قدیمی ایرانی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قبل از تایپ کتاب بخوانیم توسط ؛)Lunika با نام برخی واژه‌های قدیمی ایرانی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 186 بازدید, 13 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته قبل از تایپ کتاب بخوانیم
نام موضوع برخی واژه‌های قدیمی ایرانی
نویسنده موضوع ؛)Lunika
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ؛)Lunika
موضوع نویسنده

؛)Lunika

سطح
0
 
همیار سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
ناظر کتاب
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
428
2,287
مدال‌ها
2
بسم‌الله الرحمن الرحیم
 
موضوع نویسنده

؛)Lunika

سطح
0
 
همیار سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
ناظر کتاب
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
428
2,287
مدال‌ها
2
واژه آجیده:
گیوه‌ای با زیره‌ی چرم که چرم آن را با نخ تابیده‌ی کلفت آج داده، به‌طوری که تختی بر روی تخت به وجود می‌آوردند و پاشنه‌ی آن را نعل می‌کوبیدند. آجیده گیوه‌ای بسیار با دوام و راحت بود.
 
موضوع نویسنده

؛)Lunika

سطح
0
 
همیار سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
ناظر کتاب
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
428
2,287
مدال‌ها
2
واژه آزنده: به معنی جیب‌بر یا اخاذ بوده‌است.
 
موضوع نویسنده

؛)Lunika

سطح
0
 
همیار سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
ناظر کتاب
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
428
2,287
مدال‌ها
2
آش گل‌گیوه: آشی که از مقداری خرده‌برنج پاک‌ نکرده، همراه صدها آشغال و خاک و فضله‌ی موش و اندکی سبزی شسته نشده و کشک درست می‌کردند و به آن آش کشک می‌گفتند. علت نام گرفتن این آش به خاطر این است که گل‌گیوه، خاک سفید سفتی بود که با خیساندن شبیه کشک می‌شد و با آن گیوه را پس از شستن سفید می‌کردند.
 
موضوع نویسنده

؛)Lunika

سطح
0
 
همیار سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
ناظر کتاب
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
428
2,287
مدال‌ها
2
واژه آشورمه: به معنی تسمه نواری که حلقه‌های دهانه‌ی حیوان را به پیشانی بند او وصل می‌کند.
 
موضوع نویسنده

؛)Lunika

سطح
0
 
همیار سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
ناظر کتاب
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
428
2,287
مدال‌ها
2
آفتابه لگن: ظرفی از مس یا برنج با لبه‌ای پهن و میانی گود شبیه کلاه اسپانیایی، برای شستن دست و دهان سر سفره. برای اشراف، آفتابه لگن را از جنس طلا یا نقره می‌ساختند.
 
موضوع نویسنده

؛)Lunika

سطح
0
 
همیار سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
ناظر کتاب
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
428
2,287
مدال‌ها
2
آفتابه وضو: آفتابه‌ای شبیه آفتابه‌های معمولی اما کوچکتر که زمستان‌ها هم آن را جهت آب گرم کنار پایه‌ی کرسی قرار می‌دادند.
 
موضوع نویسنده

؛)Lunika

سطح
0
 
همیار سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
ناظر کتاب
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
428
2,287
مدال‌ها
2
واژه آلاگارسون: به معنی نوعی از اصلاح موی سر، به این صورت که موها را از اطراف، شانه کرده و زیادی آن را از زیر لاله‌ی گوش زده و صاف می‌کردند. پشت گردن را می‌تراشیدند و موهای جلوی سر را از پیشانی یک‌ور می‌زدند.
 
موضوع نویسنده

؛)Lunika

سطح
0
 
همیار سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
ناظر کتاب
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
428
2,287
مدال‌ها
2
واژه آلامد: به معنی مد تازه، نوظهور، شیک، خوش ظاهر
 
موضوع نویسنده

؛)Lunika

سطح
0
 
همیار سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
ناظر کتاب
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
428
2,287
مدال‌ها
2
واژه ارخلاق: ارخالق، نیم‌تنه‌ای یقه‌هفت با یراق دوزی و ملیله دوزی که از ترمه و شال دوخته می‌شد.
 
بالا پایین