Puyannnn
سطح
4
مهمان
- Sep
- 13,532
- 22,013
- مدالها
- 3
بند مقدمه (زمینهسازی)
به خاطر دارم که چطور برای اولین بار احساس سوزش و داغی را تجربه کردم. این چیزی بود که بارها و بارها از جانب پدر و مادرم شنیده بودم و همیشه در کودکیام، به من یادآوری میشد. اما پس از این که چند سال نخستین زندگی من سپری شده و مراقبتهای شدید والدینم کمرنگتر شد، فرصت پیدا کردم تا احساس سوزش یک ظرف داغ را شخصا تجربه کنم.
بندهای بدنه (متن نوشته)
اولین باری که سوزش یک ظرف داغ را لمس کردم، چیزی شبیه به یک بیحسی آغازین بود و پس از آن جلز و ولزی طولانی به من دست داد! دو انگشت شست و سبابه دست راستم را به ظرف پر از خورشت داغ قرمه سبزی چسبانده بودم. بار اول سوزش بدی را تجربه کردم و احساس من مانند این بود که داغی ظرف تا عمق استخوان انگشتانم نفوذ کرده باشد.
داغی ظرف ابتدا پوست انگشتانم را هدف گرفت و پس از آن به لایههای بافت گوشت و بعد به استخوان رسید. فورا انگشتانم را زیر آب سرد گرفتم، این کار نیز سوزشی دوباره ایجاد کرد. عجیب است که هم داغی و هم یخی، هر دو میسوزانند! اگر یک قالب یخ داخل ظرف استیل را از فریزر بیرون آورده باشید، سوزانندگی یخ را نیز تجربه کردهاید. چیزی درست شبیه به همین سوختن با ظرف داغ است و شاید حتی گاهی از آن آزاردهندهتر باشد.
پس از گذشت چند ثانیه، حسی عجیب به من فرمان داد که دوباره انگشتم را به ظرف داغ نزدیک کرده و همان حس را تجربه کنم! جالب است که این بار آن قدرها سوزاننده نبود. نمیدانم ظرف خنکتر شده بوده یا دست من به داغی آن عادت کرده و تجدید شوک بار اول را نداشت. بسیار جالب بود که پوست داغی ظرف را دریافت کرده و آن را به سمت گوشت و استخوان میفرستاد. با این حساب پوست و گوشت به عنوان رسانای حرارتی عمل میکردند.
بند نتیجهگیری (جمعبندی)
یک سوزش کوچک دست با ظرفی داغ، اگرچه تجربهای کوچک و به ظاهر بیاهمیت است، اما باعث شد که من احتیاط کردن را بیاموزم. ظرفی که ظاهر آن اصلا داغ به نظر نمیرسید، کاملا داغ و سوزاننده بود. با این حساب هر چیزی در دنیا میتوانست علیرغم ظاهر خود، خطرناک و آسیبرسان باشد و این ما هستیم که باید عاقلانه و با احتیاط رفتار کنیم.
به خاطر دارم که چطور برای اولین بار احساس سوزش و داغی را تجربه کردم. این چیزی بود که بارها و بارها از جانب پدر و مادرم شنیده بودم و همیشه در کودکیام، به من یادآوری میشد. اما پس از این که چند سال نخستین زندگی من سپری شده و مراقبتهای شدید والدینم کمرنگتر شد، فرصت پیدا کردم تا احساس سوزش یک ظرف داغ را شخصا تجربه کنم.
بندهای بدنه (متن نوشته)
اولین باری که سوزش یک ظرف داغ را لمس کردم، چیزی شبیه به یک بیحسی آغازین بود و پس از آن جلز و ولزی طولانی به من دست داد! دو انگشت شست و سبابه دست راستم را به ظرف پر از خورشت داغ قرمه سبزی چسبانده بودم. بار اول سوزش بدی را تجربه کردم و احساس من مانند این بود که داغی ظرف تا عمق استخوان انگشتانم نفوذ کرده باشد.
داغی ظرف ابتدا پوست انگشتانم را هدف گرفت و پس از آن به لایههای بافت گوشت و بعد به استخوان رسید. فورا انگشتانم را زیر آب سرد گرفتم، این کار نیز سوزشی دوباره ایجاد کرد. عجیب است که هم داغی و هم یخی، هر دو میسوزانند! اگر یک قالب یخ داخل ظرف استیل را از فریزر بیرون آورده باشید، سوزانندگی یخ را نیز تجربه کردهاید. چیزی درست شبیه به همین سوختن با ظرف داغ است و شاید حتی گاهی از آن آزاردهندهتر باشد.
پس از گذشت چند ثانیه، حسی عجیب به من فرمان داد که دوباره انگشتم را به ظرف داغ نزدیک کرده و همان حس را تجربه کنم! جالب است که این بار آن قدرها سوزاننده نبود. نمیدانم ظرف خنکتر شده بوده یا دست من به داغی آن عادت کرده و تجدید شوک بار اول را نداشت. بسیار جالب بود که پوست داغی ظرف را دریافت کرده و آن را به سمت گوشت و استخوان میفرستاد. با این حساب پوست و گوشت به عنوان رسانای حرارتی عمل میکردند.
بند نتیجهگیری (جمعبندی)
یک سوزش کوچک دست با ظرفی داغ، اگرچه تجربهای کوچک و به ظاهر بیاهمیت است، اما باعث شد که من احتیاط کردن را بیاموزم. ظرفی که ظاهر آن اصلا داغ به نظر نمیرسید، کاملا داغ و سوزاننده بود. با این حساب هر چیزی در دنیا میتوانست علیرغم ظاهر خود، خطرناک و آسیبرسان باشد و این ما هستیم که باید عاقلانه و با احتیاط رفتار کنیم.