- Jul
- 2,611
- 4,912
- مدالها
- 2
کتابی که امروز قصد معرفی آن را داریم «نوشتن با تنفس آغاز میشود» از لرن هرینگ است. ترجمهی کتاب حاضر به همت آقای حمید هاشمی انجامشده و نشر بیدگل آن را به چاپ رسانده است.
اگر به جلد کتاب نوشتن با تنفس آغاز میشود نگاه کرده باشید، متوجه این جمله میشوید:
«پیکربخشی صدای معتبرتان»
علاوهبر راهنمای عمیقنوشتن، رابطهای که محتوای کتاب با این جمله دارد آن است که ما میدانیم هرنویسندهای صدای مخصوص به خودش را دارد. به عنوان مثال وقتی کتابی از ارنست همینگوی میخوانیم، درمییابیم که صدای نویسنده با نویسندگان کتابهای دیگر متفاوت است. ما دوست نداریم که نوشتههایمان شبیه به نوشتههای سایر نویسندهها شود. اگرچه تقلید در ابتدای کار ضروری به شمار میرود اما نوشتهی ما بایستی به گونهای باشد که خوانندگان تفاوتی بین آن و سایر نوشتهها قائل شوند.
اما در نظر داشتهباشید که سفر کردن به درون میتواند ترسناک به نظر برسد چون ممکناست با چیزهایی مواجه شویم که روی خوشی به آنها نشان نمیدهیم. اما بههرحال این تنها راه ماست. چون تجربههای دست اول و تازهای که در طول عمر خود کسبکردهایم، جایی درون ما نهفتهاند یا بهدست فراموشی سپردهشدهاند. از این رو، به جای سرگردانی، باید درون خودمان حضور داشته باشیم. این راهی است که در کتاب «نوشتن با تنفس آغاز میشود» توصیه شده.
از آنجایی که لرن هرینگ زندگی ورزشی فعالی دارد، به عنوان راهنمای عمیق نوشتن معتقد است که نوشتن فعالیت ذهنی صرف نیست. بلکه بدنمان هم نقش مهمی را در فرآیند نوشتن ایفا میکند. تا مدتها مردم معتقد بودند که نویسندگی فعالیتی ذهنی است. یعنی نویسندهها ساعتهای متمادی پشت یک میز مینشینند و در اندیشهشان سیر میکنند. چهبسا بسیاری دیگر هم بودند که باور داشتند نویسندگان زندگی بیبند و باری دارند تا جایی که آنتونی ترولوپ هم از این طرز فکر مردم زمانهاش مستثنا نبود.
اما لرن هرینگ تمام این پنداشتهها را باطل میپندارد و چنین میگوید:
«ما به راحتی اهمیت بدنمان را در فرآیند نوشتار به دست فراموشی میسپاریم. واژهها زبان ساختهی ذهن ما هستند، به همین دلیل ما همیشه روند نوشتار را فقط به اندیشهمان ربط میدهیم. درست است که زبان از اندیشه میآید اما داستانهایی که از صدای معتبر ما ریشه میگیرد از درون تن ما میآید.»
پس نوشتن عمیق برای پیکربخشی به صدای معتبرتان حاصل تعادلی بین اندیشه و بدن است و نباید انتظار داشت که تنها با قدرت اندیشه به این هدف دست پیدا کنید.
اگر به جلد کتاب نوشتن با تنفس آغاز میشود نگاه کرده باشید، متوجه این جمله میشوید:
«پیکربخشی صدای معتبرتان»
علاوهبر راهنمای عمیقنوشتن، رابطهای که محتوای کتاب با این جمله دارد آن است که ما میدانیم هرنویسندهای صدای مخصوص به خودش را دارد. به عنوان مثال وقتی کتابی از ارنست همینگوی میخوانیم، درمییابیم که صدای نویسنده با نویسندگان کتابهای دیگر متفاوت است. ما دوست نداریم که نوشتههایمان شبیه به نوشتههای سایر نویسندهها شود. اگرچه تقلید در ابتدای کار ضروری به شمار میرود اما نوشتهی ما بایستی به گونهای باشد که خوانندگان تفاوتی بین آن و سایر نوشتهها قائل شوند.
در کتاب نوشتن با تنفس آغاز میشود چگونه میتوانیم به صدای معتبرمان دست یابیم؟
پاسخ این سوال مطلبی است که لرن هرینگ در این کتاب به آن میپردازد. او به ما توصیه میکند که برای رسیدن به صدای معتبرمان باید عمیقنوشتن را تجربه کنیم و عمیقنوشتن مستلزم آن است که ما به درون خود نقاب بزنیم. این درحالی است که بسیاری از نویسندگان بیرون از خود سرگرداناند.اما در نظر داشتهباشید که سفر کردن به درون میتواند ترسناک به نظر برسد چون ممکناست با چیزهایی مواجه شویم که روی خوشی به آنها نشان نمیدهیم. اما بههرحال این تنها راه ماست. چون تجربههای دست اول و تازهای که در طول عمر خود کسبکردهایم، جایی درون ما نهفتهاند یا بهدست فراموشی سپردهشدهاند. از این رو، به جای سرگردانی، باید درون خودمان حضور داشته باشیم. این راهی است که در کتاب «نوشتن با تنفس آغاز میشود» توصیه شده.
از آنجایی که لرن هرینگ زندگی ورزشی فعالی دارد، به عنوان راهنمای عمیق نوشتن معتقد است که نوشتن فعالیت ذهنی صرف نیست. بلکه بدنمان هم نقش مهمی را در فرآیند نوشتن ایفا میکند. تا مدتها مردم معتقد بودند که نویسندگی فعالیتی ذهنی است. یعنی نویسندهها ساعتهای متمادی پشت یک میز مینشینند و در اندیشهشان سیر میکنند. چهبسا بسیاری دیگر هم بودند که باور داشتند نویسندگان زندگی بیبند و باری دارند تا جایی که آنتونی ترولوپ هم از این طرز فکر مردم زمانهاش مستثنا نبود.
اما لرن هرینگ تمام این پنداشتهها را باطل میپندارد و چنین میگوید:
«ما به راحتی اهمیت بدنمان را در فرآیند نوشتار به دست فراموشی میسپاریم. واژهها زبان ساختهی ذهن ما هستند، به همین دلیل ما همیشه روند نوشتار را فقط به اندیشهمان ربط میدهیم. درست است که زبان از اندیشه میآید اما داستانهایی که از صدای معتبر ما ریشه میگیرد از درون تن ما میآید.»
پس نوشتن عمیق برای پیکربخشی به صدای معتبرتان حاصل تعادلی بین اندیشه و بدن است و نباید انتظار داشت که تنها با قدرت اندیشه به این هدف دست پیدا کنید.