🎗اخرین نم باران چکیده و این یک نشانهی پر مفهوم برای آغاز بهاری نو... .
گیسوی با طراوت باران، به طبیعت آتشین گلها سلام میکند.
دشت سبزچمن زارها به چشم امیدوارم شانه میزنند؛ حس دلپذیر روییدن روحم را عاطفه باران میکند.
وازه های تلخ، اشعار پاییزی را از وجودم پاک میکنم و هم نفس با نسیم پاک بهار میشوم.
خاکهای خیس باران خورده آن روی سرسبز خود را نمایان میکنند و جوانههای پر فروغ، طراوتی جاودانه و واقعی به بهار امسال می بخشد!
نگاهم به چتر خاطرههای پاییزی میافتد اما باز موج مهیب احساس بهاری رهایم نمیکند و دیگر بهار آمده... .
ابرهای سیاه گریان ظاهر نیستند؛ بلکه، سیمای پر فروغ خورشید با طلوعش، خودنمایی میکند.
کبوتران عاشق در لابهلای درختان کارشان شروع شدهاست؛ آوازهای سرخوش بهارینه از این طرف و آن طرف و همهجا به به گوشم میرسد.
با شنیدن صدای مرغ خوشخوان سحر چشمانم را به روز نو باز میگشایم .
گیسوی طلایی خورشید نیز با نور چشم گیر و پرفروغش تابشی به سیمای خوابآلودم میزند تا دوباره روزی بهاری، پر امید و سرزنده شروع و به پایان برسانم.
با آمدن بهار، نوروز میآید، شادی میآید، سرسبزی میآید، کبوتران کوچ کرده نیز میآیند و هر دل تنگی که منتظر است، بهار برایش مانند هدیهای ارزشمند و با خود میآورد.
انگار بهار آغازی دوباره است... .
الکی که نیست سال تحویل، تعطیلات، نوروز و هرچه خوشگذرانی هست در این فصل زیبا تعیین شده است.
طعم خوش زندگی، عاشقانهترین شعر روزگار و شکوفههای زیبای نارنج را فقط در این فصل شگفتانگیز حس میکنم و میشنوم و میبینم.
بهار... انصاف این است... انصاف این است که بهاری شویم و وجودمان پر از شکوفههای رنگارنگ شود؛ دقیقا مانند چمنزارهای بهار که تازه سر از خاک میآورند طوری که انها دوباره احساس روییدن را در بهار تجربه میکنند، بهاری باشیم... .
➖➖➖➖➖➖➖➖