همگانی به وقت شعر ♡

[سایه مولوی]

در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود

 

["SONIYA]

و عشق
تنها عشق
تو را به گرمی یک سیب
می‌کند مأنوس
و عشق
تنها عشق
مرا به وسعتِ
اندوه زندگی‌ها برد
مرا رساند
به امکان یک پرنده شدن

 

["SONIYA]

سوخت نصفِ حرف‌هایم در گلو، اما تو را
هر چه می‌سوزد گلویم، دوست دارم بیشتر.

 

[Kiana']

اونجا که #خواجوی_کرمانی میگه:

«بارها گفتم
که دل برگیرم از مهرت ولیکـ ،
بار عشقت بر دلم این بار ،
باری دیگرست...»

 

[Kiana']

شده عاشق بشوی، دل بدهی، دل ندهد؟
در دلت قد بکشد، رشد کند، ریشه زند؟

- سارا یوسفی

 

[Kiana']

چه کسی گفته که مستی فقط از جامِ شراب است؟
من از میخانه چشمان تو هر لحظه خرابم...

- فرشته هراتی

 

["SONIYA]

در تاریکی شب، دلم پر از آهنگ غم
به تنهایی و بی‌تو، دلم پر از ناله و غم

_از سونیام

 

["SONIYA]

در غروب تنهایی، سایه‌ی غم می‌پیچد
به یاد تو، دلم گرفتار درد می‌ماند

_از سونیام

 

["SONIYA]

در خیال تو غرق شدم دریای غم و اندوه
بی تو، دلم به تنهایی می‌سوزد در این دود و دود

_از سونیام

 

["SONIYA]

در این خلوت غم، دلم پر از ناله و فریاد
بی تو، دنیای من تنها به غم و اندوه فرسود

_از سونیام