آموزشی به چالش کشیدن الگوهای داستانی: رویکردی نوین در نویسندگی

[YAMUR]

تغییر روایت​

یکی از موثرترین روش‌ها برای چالش‌کشیدن الگوها، تغییر در زاویه دید و نریشن است. به عنوان مثال:

• استفاده از راوی ناامید: نویسندگان می‌توانند از راویانی استفاده کنند که خودشان در داستان شرکت دارند و ممکن است اطلاعات خود را پنهان کنند، یا برداشت‌های نادرست داشته باشند. این نوع روایت می‌تواند به خواننده احساس تردید بدهد و او را به تفکر وادار کند.

 

[YAMUR]

• تغییر زمان و مکان: از نظر زمانی یا مکانی روایت می‌تواند پیچیدگی داستان را افزایش دهد. مثلاً با رفتن به آینده یا بازگشت به گذشته و کشف رویدادها از زوایای مختلف.

 

[YAMUR]

گسست در ساختار داستان​

نویسندگان می‌توانند ساختار داستان را به سادگی تغییر دهند. به عنوان مثال:

 

[YAMUR]

• استفاده از داستان‌های موازی: با روایت چندین داستان در کنار هم که در نهایت به نقطه‌ای مشترک می‌رسند، می‌توان به غنای داستان افزود و به خوبی نشان داد چگونه سرنوشت شخصیت‌ها به یکدیگر متصل است.

 

[YAMUR]

• شکستن ترتیب زمانی: برخی نویسندگان با شکستن ترتیب زمانی و روایت داستان به صورت غیر خطی، تنش و جذابیت بیشتری به داستان اضافه می‌کنند.

 

[YAMUR]

استفاده از شخصیت‌های غیرمتعارف​

شخصیت‌های غیرمتعارف می‌توانند داستان را ریشه‌ای‌تر و واقعی‌تر کنند. از شخصیت‌های فراتاریخی گرفته تا عجیب و غریب‌ها، این شخصیت‌ها می‌توانند موجب جلب توجه و کنجکاوی خوانندگان شوند.

 

[YAMUR]

• شخصیت‌های چند وجهی: نویسندگان می‌توانند شخصیت‌هایی خلق کنند که رفتارها و انگیزه‌های متناقضی دارند، این شخصیت‌ها می‌توانند پیچیدگی داستان و کشمکش‌های درونی را به نمایش بگذارند.

 

[YAMUR]

نمونه‌های موفق​

در ادبیات معاصر، نمونه‌های بسیاری وجود دارد که به خوبی تکنیک‌های چالش الگوهای داستانی را نشان می‌دهند:​

 

[YAMUR]

• "چشم‌های کامل" اثر آلیس مانرو: این داستان به طور غیرخطی روایت می‌شود و با پرش‌های زمانی و نقل قول‌های گوناگون از شخصیت‌ها، همزمان، چندین موضوع را بررسی می‌کند.

 

[YAMUR]

• "داستانی بدون پایان" اثر مارک زوکربرگ: این کتاب از شخصیت اصلی خود، که در حال نوشتن یک داستان است، روایت شده و در عین حال به بررسی زندگی اجتماعی او می‌پردازد و مرز بین واقعیت و تخیل را محو می‌کند.