جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

متفرقه [ بوسه ]

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته متفرقه توسط اول شخص مفرد با نام [ بوسه ] ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 431 بازدید, 14 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته متفرقه
نام موضوع [ بوسه ]
نویسنده موضوع اول شخص مفرد
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط این آدِر هَند
موضوع نویسنده
محروم شده.
کاربر محروم شده
Dec
664
7,519
مدال‌ها
6
بوسه ها
آواره ترین مخلوقات پروردگارند...
بر باد
بر در
بر خود
بر حسرت
و گاهی بر لب!



| احمدرضا احمدی |
 
موضوع نویسنده
محروم شده.
کاربر محروم شده
Dec
664
7,519
مدال‌ها
6
ز آنکه مرا داد لبش؛ نیست لبی را اثرش
ز آنچه چشیدم ز لبت؛ هیچ لبی را مچشان


| مولانای جان |
 
موضوع نویسنده
محروم شده.
کاربر محروم شده
Dec
664
7,519
مدال‌ها
6
به رغمِ خویش
مقصود من از خدا تویی
در آغوش گرفتن تمام دوست‌داشتنی‌ها
و باقی، تاسی است که می‌ریزند...



با دستان تو همراه می‌شوم
لبانت را می‌بوسم
هر جا که باشی لمست می‌کنم
و باقی، همه پنداری است



| لویی آراگون |
 
موضوع نویسنده
محروم شده.
کاربر محروم شده
Dec
664
7,519
مدال‌ها
6
لب هایم‌

این ماهیچه های مطبوع به وزنِ آب را ببوس

قبل از کنجکاوی صبح در اشتهای بدن

قبل از کِشَندگیِ خمیازه های فارغ از تمایل و برخورد
قبل از هوش آن زنِ منتظر ببوس مرا
ببوس مرا در علاقه ی بو به گردن
در حسد ِ بلند ِ تار مویی آویخته از یقه هنگام خداحافظی
ببوس مرا و فراموش کن چقدر بودن از پاهای تو کدورت داشت
من بچه بودم و دستهایم گماشته بود به نوشتن
چه‌ میدانستم از بسامد بوسه در شرح آب؟
از گزِش دندان در حجامت لبها چه میدانستم من؟
من بچه بودم و دستهایم گرفتنِ مادر را بلد بود در مساحت مُشتی چادر
و آن لجِ زنانه ی شور انگیز را
در ربایش شهوت هیچ مردی فرا نگرفته بودم
ببوس مرا بعد از این همه سال
که نگویم؛ دستهایم اگر گرفتن بلد بود...
که نگویم؛ کنار آمده ام
و در کجاوه کرامتِ کلماتم زنی نباشد جز من برای تو
لبهایم را ببوس ای باشنده ی شورانگیز
این ماهیچه های مطبوع به وزن آب را
در مدارای اینکه؛
من هم از آفرینش لبهایم متوقعم!
 
موضوع نویسنده
محروم شده.
کاربر محروم شده
Dec
664
7,519
مدال‌ها
6
بوسه ها
آواره ترین مخلوقات پروردگارند...
بر باد
بر در
بر خود
بر حسرت
و گاهی بر لب!


| احمدرضا احمدی |
 
بالا پایین