جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار بیتا امیری

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط DLNZ با نام بیتا امیری ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 129 بازدید, 3 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع بیتا امیری
نویسنده موضوع DLNZ
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
3,428
13,043
مدال‌ها
17
جای ِ ماندن دارم

پای ِ رفتن دارم

دل ِ ماندن اما...

نای ِ رفتن اما...
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
3,428
13,043
مدال‌ها
17
می خواستم که زخم دلت را رفو کنم

خود را میان بی کسی ات جستجو کنم .

وقتی سکوت روی لبت موج می زند

با شعر های تازه ی تو گفتگو کنم .

آرامشی که سرمه به چشمم کشیده را_

با چشم های مضطربت روبه رو کنم .

گاهی نمک بریزم و گاهی عسل شوم

شاید مزاج تلخ تو را زیرورو کنم .

می خواستم که سبزی چشمان خویش را

با دختران سبزه ی شهرت هوو کنم .

اما همیشه ساکت و سردی و مانده ام

خود را چطور در دل سنگت فرو کنم .
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
3,428
13,043
مدال‌ها
17
هرچند درد و حسرت و اندوه و آه نیست

اما دلم گرفته، دلم رو براه نیست

حالا که اشک سرمه ی چشم مرا گرفت

دیدی که هردوچشم غریبی سیاه نیست؟!

گفتم چه اشتباه بزرگیست عاشقی

گفتی همیشه فرصت این اشتباه نیست

امشب اگر به بوسه لبت وا شد و نشد

قدری بخند،خنده که دیگر گناه نیست

دستت به من نمی رسد و شکوه می کنی

ناکامی پلنگ که تقصیر ماه نیست

با بغض و قهر و اخم به دیدار من نیا

این دل حریف یک تنه ی یک سپاه نیست

قدری بخند و وزن غزل را بهم بریز

هرچند در غزل همه چیزدلبخواه نیست
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
3,428
13,043
مدال‌ها
17
من هر گلی را آب دادم زردتر شد

هر دست سردی را گرفتم، سردتر شد

هی قد کشیدم زیر بار مشکلاتم

من زندگی را ساختم او مردتر شد

سیلی به سیلی صورتم را سرخ کردم

من درد پشت درد و او بی دردتر شد

با درد، با اندوه، با تردید و با اشک

هی زن شدم، هی زندگی نامردتر شد

گفتم مگر با این غزل تسکین بگیرم

با بیت بیتش سی*ن*ه ام پر درد ترشد .
 
بالا پایین